1. فلسفه این حکم
این محدودیّت براى شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقصى محسوب نمى شود، و حکمى است که فلسفه بسیار حساب شده اى دارد، زیرا طبق شواهدى که از تواریخ استفاده مى شود، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) از ناحیه افراد و قبایل مختلف تحت فشار بود که از آنها همسر بگیرد، و هر یک از قبایل مسلمان افتخار مى کردند که زنى از آنها به همسرى پیامبر (صلی الله علیه و آله) درآید، حتّى ـ چنانکه گذشت ـ بعضى از زنان بدون هیچ مهرى حاضر بودند خود را به عنوان «هبه» در اختیار آن حضرت بگذارند، و بى هیچ قید وشرط با او ازدواج کنند.
البتّه پیوند زناشویى با این قبایل و اقوام تا حدّى براى پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهداف اجتماعى و سیاسى او مشکل گشا بود، ولى طبیعى است اگر از حد بگذرد خود مشکل آفرین مى شود و هر قوم و قبیله اى چنین انتظارى را دارد، و اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بخواهد به انتظارات آنها پاسخ گوید و زنانى را هر چند به صورت عقد و نه به صورت عروسى در اختیار خود گیرد دردسرهاى فراوانى ایجاد مى شود. لذا خداوند حکیم با یک قانون محکم جلوى این کار را گرفت و او را از هرگونه ازدواج مجدّد، یا تبدیل زنان موجود نهى کرد.
در این وسط شاید افرادى بودند که براى رسیدن به مقصود خود به این بهانه متوسّل مى شدند که همسران تو غالباً بیوه هستند، و در میان آنها زنان سالمندى یافت مى شوند که هیچ بهره اى از جمال ندارند، شایسته است که با زنى صاحب جمال ازدواج کنى. قرآن مخصوصاً روى این مسأله نیز تکیه و تأکید مى کند که حتّى اگر زنان صاحب جمالى باشند، حقّ ازدواج با آنها نخواهى داشت.
به علاوه حق شناسى ایجاب مى کرد بعد از وفادارى همسرانش با او و ترجیح دادن زندگى ساده معنوى پیامبر (صلی الله علیه و آله) را بر هر چیز دیگر، خداوند براى حفظ مقام آنها چنین دستورى به پیامبر (صلی الله علیه و آله) بدهد.
و امّا در مورد کنیز که مجاز شده به خاطر آن است که مشکل و گرفتارى پیامبر (صلی الله علیه و آله) از ناحیه زنان آزاد بود، لذا ضرورتى نداشت که این حکم در این مورد محدود شود، هر چند پیامبر (صلی الله علیه و آله) از این استثنا نیز طبق گواهى تاریخ استفاده نکرد.
این چیزى است که از ظاهر آیه به نظر مى رسد.
2. روایات مخالف
در روایات متعدّدى که بعضى از نظر سند ضعیف و بعضى قابل ملاحظه است جمله «لاَ یَحِلُّ لَکَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ» اشاره به زنانى گرفته شده که در آیات 23 و24 سوره نساء تحریم آن بیان گردیده است (مادر و دختر و خواهر و عمّه و خاله و...) ودر ذیل بعضى از این اخبار تصریح شده که «چگونه ممکن است زنانى بر دیگران حلال باشند و بر پیامبر حرام؟ هیچ زنى بر او جز آنچه بر همه حرام است حرام نبوده است». (581)
البتّه بسیار بعید به نظر مى رسد که این آیه ناظر به آیاتى باشد که در سوره نساء آمده است، ولى مشکل اینجاست که در بعضى از این روایات تصریح شده مراد از «مِن بَعدُ» بعد از محرّمات سوره نساء است.
بنابراین بهتر این است که از تفسیر این روایات که اخبار آحاد است
صرف نظر کنیم و به اصطلاح علم آن را به اهلش یعنى معصومین علیهم السلام واگذاریم، زیرا هماهنگ با ظاهر آیه نیست و ما موظّف به ظاهر آیه هستیم و اخبار مزبور اخبارى است ظنّى.
مطلب دیگر اینکه گروه کثیرى معتقدند آیه مورد بحث هرگونه ازدواج مجدّد را بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) تحریم کرده، ولى بعداً این حکم منسوخ شده و مجدّداً اجازه ازدواج به پیامبر (صلی الله علیه و آله) داده شده است هر چند پیامبر (صلی الله علیه و آله) از آن استفاده نکرد. آنها آیه (اِنَّا أَحْلَلْنَا لَکَ أَزْوَاجَکَ الَّـتِى آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ...) را که قبل از آیه مورد بحث نازل شده، ناسخ آن مى دانند و معتقدند گرچه در قرآن قبل از آن نوشته شده، در نزول بعد از آن بوده است. و حتّى فاضل مقداد در کنز العرفان نقل مى کند که فتواى مشهور میان اصحاب همین است.(582)
این عقیده در عین اینکه با روایات فوق تضادّ روشنى دارد، با ظاهر آیات نیز سازگار نیست، زیرا ظاهر آیات نشان مى دهد که آیه (اِنَّا أَحْلَلْنَا لَکَ أَزْوَاجَکَ) قبل از آیه مورد بحث نازل شده و مسأله نسخ احتیاج به دلیل قطعى دارد.
به هر حال ما چیزى مطمئن تر و روشن تر از ظاهر خود آیه در اینجا نداریم و بر طبق آن هرگونه ازدواج جدید و یا تبدیل همسران براى پیامبر (صلی الله علیه و آله) بعد از نزول آیه فوق تحریم شده است و این حکم مصالح مهمّى داشته که در بالا به آن اشاره کردیم.
3. آیا قبل از ازدواج مى توان به همسر آینده نگاه کرد؟
جمعى از مفسّران جمله «وَ لَو أعجَبَکَ حُسنُهُنَّ» را دلیل بر حکم معروفى گرفته اند که در روایات اسلامى نیز به آن اشاره شده و آن این است که کسى که مى خواهد با زنى ازدواج کند مى تواند قبلاً به او نگاه کند، نگاهى که وضع قیافه و اندام او را براى وى مشخّص کند.
فلسفه این حکم این است که انسان با بصیرت کامل همسر خود را انتخاب کند و از ندامت و پشیمانى هاى آینده که پیمان زناشویى را به خطر مى افکند جلوگیرى نماید. چنانکه در حدیثى از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) آمده است که به یکى از یاران خود که مى خواست با زنى ازدواج کند فرمود: «اُنظُر اِلَیها فَاِنَّهُ أجدَرُ أن یُؤدِمَ بَینَکُما؛ قبلاً به او نگاه کن که این سبب مى شود مودّت و الفت میان شما پایدار شود». (583)
در حدیثى دیگر مى خوانیم که امام صادق (علیه السلام) در پاسخ این پرسش که آیا مرد مى تواند هنگام تصمیم بر ازدواج با زنى او را به دقّت بنگرد و به صورت و پشت سر او نگاه کند؟ فرمود: «نَعَم لا بَأسَ أن یَنظُرَ الرَّجُلُ إلى المَرأةِ إذا أرادَ أن یَتَزَوَّجَها، یَنظُرُ إلى خَلفِها وَ إلى وَجهِها؛ آرى مانعى ندارد هنگامى که مردى بخواهد با زنى ازدواج کند به او نگاه کند و به صورت و پشت سر او بنگرد». (584)
البتّه احادیث در این زمینه فراوان است، ولى در بعضى از آنها تصریح شده که نباید در این هنگام نگاه از روى شهوت و به قصد لذّت بردن باشد.
این نیز روشن است که این حکم مخصوص مواردى است که انسان به راستى مى خواهد درباره زنى تحقیق کند که اگر شرایط در او جمع بود با وى ازدواج کند، امّا کسى که هنوز تصمیم بر ازدواج نگرفته، تنها به احتمال ازدواج، یا به عنوان جست وجوگرى نمى تواند به زنان نگاه کند.
برخى در مورد آیه فوق این احتمال را داده اند که اشاره به نگاه هایى باشد که بى اختیار و تصادفاً به زنى مى افتد، در این صورت آیه دلالتى بر حکم مزبور ندارد و مدرک این حکم تنها روایات خواهد بود، ولى جمله (وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ) «هرچند زیبایى آنها اعجاب تو را برانگیزد» با نگاه هاى تصادفى و زودگذر هماهنگ نیست، بنابراین دلالتش بر حکم فوق بعید به نظر نمى رسد (ر.ک: ج 17، ص 418 ـ 423).
احكامى ویژه درباره همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله)
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِىِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَى طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلاَ مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ یُؤْذِى النَّبِىَّ فَیَسْتَحْىِ مِنْکُمْ وَاللهُ لاَ یَسْتَحْىِ مِنْ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعآ فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا کَانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللهِ وَلاَ أَنْ تَنْکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدآ إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ عِنْدَ اللهِ عَظِیمآ)
اى کسانى که ایمان آورده اید! در خانه هاى پیامبر داخل نشوید مگر به شما براى صرف غذا اجازه داده شود، مشروط بر اینکه (قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا ننشینید؛ امّا هنگامى که دعوت شدید داخل شوید؛ و وقتى غذا خوردید پراکنده شوید، و(بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید؛ زیرا این عمل، پیامبر را ناراحت مى نماید، ولى از شما شرم مى کند (و چیزى نمى گوید)؛ امّا خداوند از (بیان) حق شرم نمى کند. و هنگامى که چیزى از وسایل زندگى را (به عاریت) از آنان ]= همسران پیامبر[ مى خواهید از پشت پرده بخواهید؛ این کار براى پاکى دل هاى شما و آنها بهتر است. و شما حق ندارید پیامبر خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید که (گناه) این کار نزد خدا بزرگ است! (سوره احزاب، آیه 53)