فهرست کتاب


زن در تفسیر نمونه

آیت الله مکارم شیرازی تهیه و تنظیم : سعید داودی

9. هرگونه عوامل تحریک ممنوع

آخرین سخن در این بحث اینکه در آخر آیه فوق آمده است که نباید زنان به هنگام راه رفتن پاهاى خود را چنان بر زمین کوبند تا صداى خلخال هایشان به گوش رسد. این امر نشان مى دهد که اسلام به اندازه اى در مسائل مربوط به عفّت عمومى سختگیر و موشکاف است که حتّى اجازه چنین کارى را نمى دهد، و البتّه به طریق اولى اجازه به کارگیرى عوامل مختلفى را که دامن به آتش شهوت جوانان مى زند مانند نشر عکس هاى تحریک آمیز، فیلم هاى اغواکننده، رمان ها و داستان هاى جنسى را نخواهد داد.
و بدون شک، محیط اسلامى باید از این گونه مسائل که مشتریان را به مراکز فساد سوق مى دهد و پسران و دختران جوان را به آلودگى و فساد مى کشاند، پاک و مبرّا باشد (ر.ک: ج 14، ص 465 ـ 487).

ورود به استراحتگاه والدین و حکم حجاب زنان سالخورده

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ مِّنْ قَبْلِ صَلاَةِ الْفَجْرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُمْ مِّنَ الظَّهِیرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلاَةِ الْعِشَاءِ ثَلاَثُ عَوْرَاتٍ لَّکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَلاَ عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ لَکُمُ الاْیَاتِ وَاللهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ * وَإِذَا بَلَغَ الاْطْفَالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذَلِکَ
یُبَیِّنُ اللهُ لَکُمْ آیَاتِهِ وَاللهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ * وَالْقَوَاعِدُ مِنْ النِّسَاءِ اللاَّتِى لاَ یَرْجُونَ نِکَاحآ فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ وَأَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَاللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ)
اى کسانى که ایمان آورده اید! بردگان شما، و همچنین کسانى از شما که به حدّ بلوغ نرسیده اند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامى که لباس هاى (معمولى) خود را بیرون مى آورید، و بعد از نماز عشا؛ این سه (وقت خصوصى) براى خلوت شماست؛ امّا بعد از این سه وقت، گناهى بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر بگردید (و با صفا وصمیمیّت به یکدیگر خدمت کنید). این گونه خداوند آیات را براى شما روشن مى سازد، و خداوند دانا و حکیم است. * و هنگامى که اطفال شما به حدّ بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصى که پیش از آنان بودند اجازه مى گرفتند؛ این چنین خداوند آیاتش را براى شما بیان مى کند، و خدا دانا و حکیم است. * و زنان از کارافتاده اى که امید به ازدواج ندارند، گناهى بر آنان نیست که لباس هاى (رویین) خود را بر زمین بگذارند، در حالى که (در برابر مردم) خودآرایى نکنند؛ و اگر خود را بپوشانند براى آنان بهتر است؛ و خداوند شنوا و داناست. (سوره نور، آیات 58-60)
تفسیر :

آداب ورود به استراحتگاه خصوصى پدر و مادر

همان گونه که قبلاً هم گفته ایم، مهم ترین مسأله اى که در این سوره تعقیب شده مسأله عفّت عمومى و مبارزه با هرگونه آلودگى جنسى است که در ابعاد مختلف بررسى گردیده. آیات مورد بحث نیز به یکى از امورى که با این مسأله ارتباط دارد پرداخته و خصوصیات آن را تشریح مى کند و آن مسأله اذن گرفتن کودکان بالغ و نابالغ هنگام ورود به اتاق هایى است که مردان و همسرانشان ممکن است در آن خلوت کرده باشند.
نخست مى گوید: «اى کسانى که ایمان آورده اید، باید مملوک هاى شما (بردگانتان) و همچنین کودکانتان که به حدّ بلوغ نرسیده اند، در سه وقت از شما اجازه بگیرند» (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلَـثَ مَرَّاتٍ).
«قبل از نماز فجر و در نیمروز هنگامى که لباس هاى (معمولى) خود را بیرون
مى آورید، و بعد از نماز عشا» (مِنْ قَبْلِ صَلَوةِ الْفَجْرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُمْ مِنَالظَّهِیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلَوةِ الْعِشَاءِ).
«ظَهیرَة» چنانکه راغب در مفردات و فیروزآبادى در قاموس مى گویند به معنى نیمروز و حدود ظهر است که مردم در این موقع، معمولاً لباس هاى رویین خود را در مى آورند و گاه مرد و همسرش با هم خلوت مى کنند.
«این سه وقت، سه وقت پنهانى و خصوصى براى شماست» (ثَلَـثُ عَوْرَاتٍ لَکُمْ).
«عورة» در اصل از مادّه «عار» به معنى عیب است و چون آشکار شدن آلت جنسى مایه عیب و عار است در لغت عرب به آن «عورت» اطلاق شده.
کلمه «عورة» گاه به معنى شکاف در دیوار، لباس و مانند آن نیز آمده است و گاه به معنى مطلق عیب است.
اطلاق کلمه «عورت» بر این اوقات سه گانه براى آن است که مردم در این اوقات خود را زیاد مقیّد به پوشانیدن خویش ـ مانند سایر اوقات ـ نمى کنند و یک حالت خصوصى دارند.
بدیهى است این دستور متوجّه اولیاى اطفال است که آنها را وادار به اجراى این برنامه کنند، زیرا آنها هنوز به حدّ بلوغ نرسیده اند تا مشمول تکالیف الهى باشند، وبه همین دلیل مخاطب در اینجا اولیا هستند.
ضمناً اطلاق آیه هم شامل کودکان پسر و هم کودکان دختر مى شود، و کلمه «الَّذینَ» که براى جمع مذکّر است مانع از عمومیّت مفهوم آیه نیست، زیرا در بسیارى از موارد این تعبیر به عنوان تغلیب بر مجموع اطلاق مى گردد، همان گونه که در آیه وجوب روزه تعبیر به «الَّذینَ» شده و منظور عموم مسلمانان است. (301)
ذکر این نکته نیز لازم است که آیه از کودکانى سخن مى گوید که به حدّ تمیز رسیده اند و مسائل جنسى، عورت و غیر آن را تشخیص مى دهند، زیرا دستور اذن گرفتن خود دلیل بر این است که این اندازه مى فهمند که اذن گرفتن یعنى چه؟ و تعبیر به «ثلاث عورات» شاهد دیگرى بر این معنى است.
امّا آیا این حکم در مورد بردگان، مخصوص بردگان مرد است یا کنیزان را نیز شامل
مى شود، روایات مختلفى وارد شده هر چند ظاهر عام است و شامل هر دو گروه مى شود، و به همین دلیل روایت موافق ظاهر را مى توان ترجیح داد.
در پایان آیه مى فرماید: «بر شما و بر آنها گناهى نیست که بعد از این سه وقت بدون اذن وارد شوند، و بعضى به دیگرى خدمت کنند و گرد هم (با صفا وصمیمیّت) بگردند» (لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لاَ عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ).
آرى، «این چنین خداوند آیات را براى شما تبیین مى کند و خدا عالم و حکیم است» (کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الآیَاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ).
واژه «طَوّافون» در اصل از مادّه «طواف» به معنى گردش دور چیزى است، و چون به صورت صیغه مبالغه آمده، به معنى کثرت در این امر است، و با توجّه به اینکه بعد از آن، «بَعضُکُم عَلى بَعضٍ» آمده، مفهوم جمله این مى شود: در غیر این سه وقت، شما مجاز هستید بر گرد یکدیگر بگردید و رفت وآمد داشته باشید و به هم خدمت کنید.
و به گفته فاضل مقداد در کنز العرفان، این تعبیر در حقیقت به منزله بیان دلیل براى عدم لزوم اجازه گرفتن در سایر اوقات است، چرا که اگر بخواهند مرتّباً رفت وآمد داشته باشند و در هر بار اذن دخول بخواهند کار مشکل مى شود.(302)
در آیه بعد حکم بالغان را بیان کرده، مى گوید: «چون اطفال شما به سنّ بلوغ رسند باید در همه اوقات اجازه بگیرند، چنانکه اشخاصى که پیش از آنها بودند اجازه مى گرفتند» (وَ إِذَا بَلَغَ الاْطْفَالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
واژه «حُلُم» (بر وزن کتب) به معنى عقل آمده است و کنایه از بلوغ است که معمولاً با یک جهش عقلى و فکرى توأم است، و گاه گفته اند: «حلم» به معنى رویا و خواب دیدن است، و چون جوانان، مقارن بلوغ، صحنه هایى در خواب مى بینند که سبب احتلام آنها مى شود، این واژه به عنوان کنایه در معناى بلوغ به کار رفته است.
به هر حال از آیه فوق چنین استفاده مى شود که حکم بالغان با اطفال نابالغ متفاوت است، زیرا کودکان نابالغ طبق آیه قبل تنها در سه وقت موظّف به اجازه گرفتن هستند، چون زندگى آنها با زندگى پدران و مادران آن قدر آمیخته است که اگر بخواهند در همه حال اجازه بگیرند دشوار خواهد بود.
و از این گذشته، احساسات جنسى آنها هنوز به‌طور كامل بیدار نشده، ولى نوجوانان بالغ، طبق این آیه كه اذن گرفتن را به‌طور مطلق براى آنها واجب دانسته، موظّفند در همه حال هنگام ورود بر پدر و مادر اذن بطلبند.
این حكم مخصوص به مكانى است كه پدر و مادر در آنجا استراحت مى‌كنند و گرنه وارد شدن در اتاق عمومى (اگر اتاق عمومى داشته باشند) مخصوصاً هنگامى كه دیگران هم در آنجا حاضرند، و هیچ مانع و رادعى در كار نیست اجازه گرفتن لزومى ندارد.
ذكر این نكته نیز لازم است كه جمله «كَمَا استَأذَنَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم»، اشاره به بزرگسالان است كه در همه حال هنگام وارد شدن در اتاق موظّف به اجازه گرفتن از پدران و مادران بودند. در این آیه افرادى را كه تازه به حدّ بلوغ رسیده‌اند همردیف بزرگسالان قرار داده كه موظّف به استیذان بودند.
در پایان آیه براى تأكید و توجّه بیشتر مى‌فرماید: «این‌گونه خداوند آیاتش را براى شما تبیین مى‌كند و خداوند عالم و حكیم است» (كَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَكِیمٌ).
این همان تعبیرى است كه در ذیل آیه قبل بود بدون هیچ تغییر، جز اینكه در آن آیه، «الآیات» بود و در اینجا «آیاتِهِ» كه از نظر معنا تفاوت چندانى ندارد.
البتّه پیرامون خصوصیّات این حكم و همچنین فلسفه آن در «نكات» بحث خواهیم كرد.
در آخرین آیه مورد بحث استثنایى براى حكم حجاب زنان بیان مى‌كند و زنان سالخورده را از این حكم مستثنى مى‌شمرد، مى‌گوید: «زنان ازكار افتاده‌اى كه امیدى به ازدواج ندارند، گناهى بر آنان نیست كه لباس‌هاى (رویین) خود را بر زمین بگذارند به شرط اینكه در برابر مردم خودآرایى نكنند» (وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ الَّـتِى لاَ یَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ).
در واقع براى این استثنا دو شرط وجود دارد :
نخست اینكه به سنّ و سالى برسند كه معمولاً امیدى به ازدواج ندارند، و به تعبیر دیگر جاذبه جنسى را كاملاً از دست داده‌اند.
دو دیگر اینكه در حال برداشتن حجاب، خود را زینت نكنند.
روشن است که با این دو قید مفاسد کشف حجاب در مورد آنان وجود نخواهد داشت و به همین دلیل، اسلام این حکم را از آنان برداشته است.
این نکته نیز روشن است که منظور برهنه شدن و بیرون آوردن همه لباس ها نیست، بلکه تنها کنار گذاشتن لباس هاى رو است که بعضى روایات از آن تعبیر به چادر و روسرى کرده است (الجِلبابُ وَالخِمار).
در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) در ذیل همین آیه مى خوانیم: «الخِمارَ وَالجِلبابَ قُلتُ بَینَ یَدَی مَن کانَ؟ فَقالَ: بَینَ یَدَی مَن کانَ غَیرَ مُتَبَرِّجَةٍ بِزینَةٍ؛ منظور روسرى و چادر است. راوى مى گوید از امام پرسیدم: در برابر هر کس که باشد؟ فرمود: در برابر هر کس که باشد، امّا خودآرایى و زینت نکند». (303)
روایات دیگرى نیز به همین مضمون یا نزدیک به آن از ائمّه اهل بیت علیهم السلام نقل شده است. (304)
در پایان آیه اضافه مى کند: با همه احوال «اگر آنها تعفّف کنند و خویشتن را بپوشانند براى آنها بهتر است» (وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ).
چرا که از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و حجاب را رعایت کند، پسندیده تر و به تقوا و پاکى نزدیک تر است.
و از آنجا که ممکن است بعضى از زنان سالخورده از این آزادى حساب شده و مشروع سوءِاستفاده کنند و احیاناً با مردان به گفت وگوهاى نامناسب بپردازند و یا طرفین در دل افکار آلوده اى داشته باشند، در آخر آیه به عنوان یک اخطار مى فرماید : «خداوند شنوا و داناست» (وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ).
آنچه را مى گویید مى شنود و آنچه را در دل دارید و یا در سر مى پرورانید مى داند.
نکته ها :