نتیجه برنامه خردمندان
در پنج آیه گذشته فشرده اى از ایمان و برنامه هاى عملى و درخواست هاى صاحبان خرد و نیایش هاى آنها بیان شد، به دنبال آن در این آیه مى فرماید: «خداوند درخواست آنان را پذیرفت» (فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ).
تعبیر «رَبُّهُم» (پروردگارشان) حکایت از نهایت لطف و مرحمت پروردگار نسبت به آنان دارد.
آن گاه براى اینکه اشتباه نشود و ارتباط پیروزى و نجات آدمى با اعمال و کردار او قطع نگردد، بلافاصله مى فرماید: «من هرگز عمل هیچ عمل کننده اى از شما را ضایع نمى کنم» (أَنِّى لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ).
در این جمله هم به اصل عمل اشاره شده و هم به عامل وکننده کار، تا معلوم شود محور اصلى پذیرش و استجابت دعا، اعمال صالح ناشى از ایمان است و درخواست هایى فورآ به اجابت مى رسد که بدرقه آن عمل صالح بوده باشد.
سپس براى اینکه تصوّر نشود این وعده الهى اختصاص به دسته معیّنى دارد، صریحآ مى فرماید: «این عمل کننده خواه مرد باشد یا زن تفاوتى نمى کند» (مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى).
زیرا همه شما در آفرینش به یکدیگر بستگى دارید «بعضى از شما از بعض دیگر تولّد یافته اید» زنان از مردان و مردان از زنان (بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ).
جمله «بَعضُکُم مِن بَعضٍ» ممکن است اشاره به این باشد که شما همه پیروان یک آیین و طرفدار یک حقیقت هستید و با یکدگر همکارى دارید، بنابراین دلیلى ندارد که خداوند در میان شما تبعیض قائل شود.
پس از آن نتیجه گیرى مى کند، مى فرماید: «آنان که در راه خدا هجرت کردند، و از خانه هاى خود رانده شدند، در راه من آزار دیدند و جنگ کردند و کشته شدند، به یقین گناهانشان را مى بخشم» و تحمّل این رنج ها را کفّاره گناهانشان قرار مى دهم تا به کلّى از گناه پاک شوند (فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَ أُوذُوا فِى سَبِیلِى وَ قَاتَلُوا وَ قُتِلُوا لاَکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ).
سپس مى فرماید: علاوه بر اینها، «آنان را در باغ هاى بهشتى که از پاى درختانش نهرها جارى است، وارد مى کنم» (وَ لاَدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الاْنْهَارُ).
«این پاداشى است از طرف خداوند؛ و بهترین پاداش ها نزد پروردگار است» (ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ).
اشاره به اینکه پاداش هاى الهى براى مردم این جهان به طور کامل قابل توصیف نیست؛ همین اندازه باید بدانند که از هر پاداشى بالاتر است.
از آیه فوق به خوبى استفاده مى شود که نخست باید در پرتو اعمال صالح از گناهان پاک شد، سپس وارد بساط قرب پروردگار و بهشت و نعمت هاى او گردید، زیرا در آغاز مى فرماید: «لاَکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ» سپس «وَ لاَدْخِلَنَّهُمْ جَنّاتٍ...». به عبارت دیگر، بهشت جاى پاکان است و تا کسى پاک نشود در آن راه نخواهد یافت.
نکته :
ارزش معنوى مرد و زن
آیه فوق همانند آیات بسیار دیگر از قرآن مجید، زن و مرد را در پیشگاه خدا و در وصول به مقامات معنوى در شرایط مشابه یکسان مى شمارد و هرگز اختلاف جنسیّت و تفاوت ساختمان جسمانى و به دنبال آن پاره اى از تفاوت ها در مسؤولیّت هاى اجتماعى را دلیل بر تفاوت میان این دو از نظر به دست آوردن تکامل
انسانى نمى شمارد، بلکه هر دو را از این نظر کاملاً در یک سطح قرار مى دهد، لذا آنها را با هم ذکر کرده است.
این موضوع درست به آن مى ماند که از نظر انضباط ادارى یک نفر را به عنوان رئیس انتخاب مى کنند و دیگرى را به عنوان معاون و یا عضو، رئیس باید توانایى بیشتر و یا تجربه و اطّلاعات وسیع ترى در کار خود داشته باشد، ولى این تفاوت و سلسله مراتب هرگز دلیل بر این نیست که شخصیّت انسانى و ارزش وجودى رئیس از معاون یا کارمندانش بیشتر است.
قرآن مجید با صراحت مى گوید: (وَ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَـئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیرِ حِسَابٍ) «هر کس از مرد و زن عمل شایسته انجام دهد و ایمان داشته باشد، داخل بهشت خواهد شد و بدون حساب، روزى داده مى شود» (30)
(و از مواهب روحانى وجسمانى آن جهان برخوردار مى گردد).
و در آیه دیگر مى خوانیم: (مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ) «هر کس از مرد و زن، عمل صالح انجام دهد و مؤمن باشد به او حیات پاکیزه اى مى بخشیم و پاداش آنها را طبق بهترین عمل آنها خواهیم داد». (31)
این آیات و آیات دیگر در عصر و زمانى نازل گردید که بسیارى از ملل دنیا در انسان بودن جنس زن تردید داشتند و آن را یک موجود نفرین شده و سرچشمه گناه و انحراف و مرگ مى دانستند.
بسیارى از ملل پیشین حتّى معتقد بودند که عبادات زن در پیشگاه خدا مقبول نیست؛ بسیارى از یونانى ها زن را یک موجود پلید و از عمل شیطان مى دانستند.
رومى ها و برخى از یونانى ها معتقد بودند که اصولاً زن داراى روح انسانى نیست و بنابراین روح انسانى منحصرآ در اختیار مردان است.
جالب اینکه تا همین اواخر، علماى مسیحى در اسپانیا در این باره بحث مى کردند که آیا زن مثل مرد، روح انسانى دارد و روح او بعد از مرگ جاودان خواهد ماند یا نه؟
و پس از مباحثاتى به اینجا رسیدند که چون روح زن برزخى است میان روح انسان و حیوان، جاویدان نیست به جز روح مریم. (32)
از اینجا روشن مى شود اینکه پاره اى از افراد بى اطّلاع گاهى اسلام را متّهم مى کنند که دین مردهاست نه زن ها، تا چه اندازه از حقیقت دورند. به طور کلّى اگر در پاره اى از قوانین اسلام به خاطر تفاوت هاى جسمى وعاطفى که میان زن و مرد وجود دارد، تفاوت هایى از نظر مسؤولیّت هاى اجتماعى دیده مى شود، به هیچ وجه به ارزش معنوى زن لطمه نمى زند و از این لحاظ، زن و مرد با یکدیگر تفاوتى ندارند و درهاى سعادت به طور یکسان به روى هر دو باز است، چنانکه در آیه مورد بحث خواندیم (بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ) «شما همنوع و از جنس یکدیگرید» (ر.ک: ج 3، ص 284 ـ 289).
خطاب یكسان به آدم و حوا
(وَیَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ فَکُلاَ مِنْ حَیْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنْ الظَّالِمِینَ * فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِىَ لَهُمَا مَا وُورِىَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ * وَقَاسَمَهُمَا إِنِّى لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِینَ * فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَکُمَا عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَّکُمَا إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُبِینٌ)
واى آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شوید؛ و از هر جا که خواستید، بخورید! امّا به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمکاران خواهید بود. * سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد؛ و گفت: «پروردگارتان شما را از این درخت نهى نکرده مگر به خاطر اینکه (اگر از آن بخورید،) هر دو فرشته خواهید شد، یا جاودانه (در بهشت) خواهید ماند.» * و براى آنها سوگند یاد کرد که من براى شما از خیرخواهانم. * و به این ترتیب، آنها را با فریب (از مقامشان) فرود آورد. و هنگامى که از آن درخت چشیدند،
اندامشان ]= عورتشان[ بر آنها آشکار شد؛ و براى پوشاندن خود، از برگ هاى (درختان) بهشتى جامه دوختند. و پروردگارشان آنها را ندا داد که: «آیا شما را از آن درخت نهى نکردم، و نگفتم که شیطان براى شما دشمن آشکارى است؟!» (سوره اعراف، آیات 19 ـ 22)
تفسیر :