پیشگفتار
(یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِى خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالا کَثِیرآ وَنِسَآءً). (سوره نساء، آیه 1)
خداى مدبّر که ربوبیّت آفرینش، همچون اصل آفرینش، از اوست، عالم را مانند زنجیره اى به هم پیوسته قرار داد که هر بندى از آن به اِتقان عالم صُنع کمک مى کند و انفصال و تغییر هر یک از آنها زیان بار است.
مهم ترین بند این زنجیره، انسان با تمام ویژگى ها، قابلیت ها و قدرت تأثیرگذارى اوست. انحراف بشر از فطرت خویش و تغییر در آفرینش و طبیعت خود، سعادت او را به خطر مى اندازد، راه پیشرفتش را سد مى کند و سبب نابودى او با دست خویش مى شود.
از نمونه هاى روشن در این مسیر، قضاوت عجولانه، ناآگاهانه و گاه ظالمانه درباره زن است. روزگارى بر این بشر گذشت که زن را خارج از نوع انسانى مى دانستند و گاه با او در حدّ یک کالا ـ همانند سایر کالاهاى منزل ـ رفتار مى کردند.
اسلام نیز در محیطى طلوع کرد که بدترین قضاوت ها درباره زن وجود داشت و پاره اى از قبایل عرب به سبب تفکرات نادرست، از داشتن دختر متنفر بودند و نگه داشتن او را در خانواده، مایه ننگ مى دانستند و گاه دختران را زنده به گور مى کردند. قرآن در چنین محیطى تلاش کرد بشر را با حقیقت خلقت زن، بلکه خلقت بشر آشنا سازد و نگاه واقع گرایانه را ـ که ریشه در سرشت و طبیعت او دارد ـ عرضه کند. قرآن او را انسانى همانند مرد، قابل هدایت و رشد معنوى، و داراى حقوقى اساسى دانسته است؛ امّا در این فرایند، هرگز تفاوت هاى جسمى و روحى زن و مرد را نادیده نگرفته و نقش همسرى و مادرى زن را محورى و مهم شمرده است.
قرآن کریم، در عین توجه به خرافه زدایى درباره زنان، به ویژگى هاى روحى
و روانى زن نگاهى واقع بینانه داشته و در این برآیند، حقوق و تکالیف هماهنگ، براى او وضع کرده است.
درخشش احکام و قوانین قرآن درباره زنان و تکریم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از آن ها، نه تنها براى مردم عصر بعثت، بلکه پس از آن نیز براى سایر ملل، ادیان و اقوام، مایه شگفتى بوده است.
قرن ها گذشت و زن در جوامع غیر اسلامى همچنان مورد ظلم و نگاه بدبینانه بود، تا این که در عصر صنعتى شدن غرب، نگاه به زن تغییر کرد؛ امّا چون انگیزه این نگاه، تجارى و تأمین کارگرانى ارزان براى کارخانه ها بود، نه نگاه تکریم مدارانه و جبران واقعى ظلم هاى گذشته، بار دیگر و البته به نوعى دیگر، زن مورد ستم مردان سودجو قرار گرفت؛ ولى این بار تبلیغات گسترده و زرق و برق جلوه هاى مادى، کارى کرد که زنان، به ظاهر با اختیار خویش وضع موجود را بپذیرند و با دست خود سند اسارت خویش را امضا کنند. در این میان جریان هاى فمینیستى شکل گرفت. در هیاهوى تبلیغات و تئورى هاى جدید سبک زندگى، خانواده ها از هم پاشید و زنان، ابزارى براى تبلیغ کالاهاى تجارى و وسیله اى براى کامروایى ها و هوس رانى هاى مردان بى مسئولیت شدند.
تلاش شد که روح زن بودن و عشق مادرى از زنان سلب شود و درپى آن، نفرت از فرزندآورى به وجود آید و رشد منفى جمعیت شکل گیرد. زنان به جاى حضور مؤثّر در خانواده، ابزار دست تاجران و سودجویان شدند و اندام ربایى از آنان مقصود اصلى هوس بازان گردید.
همه این آسیب ها، محصول انحراف جامعه غربى از فطرت انسانى و سرشت طبیعى خلقت زنان، بلکه مردان بود. روشن است که راه علاج بیمارى جدید، بازگشت به هدف تعریف شده اى است که خالق انسان براى انسان به طور عام، و زن و مرد به گونه خاص، تعیین کرده است.
با تأسف فراوان، در دهه هاى گذشته نفوذ فرهنگ غرب در جوامع اسلامى،تغییرات گسترده اى را در سبک زندگى زنان و مردان مسلمان به وجود آورد. غرب زدگان، پیشرفت هاى صنعتى غرب را با فرهنگ زندگى آنان پیوند زده و راه رشد و توسعه را در برهنگى زنان و بى ایمانى مردان دانسته اند که نتیجه آن، سست شدن بنیان هاى خانواده در جوامع اسلامى، افزایش نرخ طلاق و از هم پاشیدگى زندگى ها گردید. ولى امروزه که صداى کارشناسان دلسوز مسائل اجتماعى حتى در غرب شنیده مى شود، براى مسلمانان، بازگشت به قرآن و آموزه هاى اسلامى به صورت جدى مطرح شده است.
در این فضا، بازگشت به حقایق قرآن همراه با تفاسیر روان و به روز، نخستین نیاز جامعه اسلامى است.
از کتاب هاى ارزشمندى که در پرتو قرآن کریم به تبیین حقایق مربوط به زنان پرداخته، تفسیر نمونه، اثر گران سنگ آیت الله العظمى مکارم شیرازى ـ مدّ ظلّه ـ و همکاران ایشان است. این تفسیر ارزشمند که در حال و هواى انقلاب اسلامى ایران و پیروزى آن و در عصر خیزش هاى اسلامى در جوامع مسلمان نوشته شده، به گونه اى روشن به تحلیل مسائل مربوط به زنان پرداخته، تبیین فلسفه هاى احکام و تفاوت هاى حقوقى زن و مرد را نیز مورد توجّه قرار داده و به تناسب موضوع، شبهات مطرح درباره مسائل زنان را پاسخ گفته است. ازاین رو، انتخاب تمامى مباحث مربوط به زنان از این تفسیر و عرضه موضوعى و هدفمند آن به جامعه اسلامى رسالتى مهم و تأثیرگذار است، که اینجانب تلاش کرده ام براى خدمت به قرآن کریم و جامعه دینى به این کار اقدام کنم.
شیوه تحقیق و تنظیم
1. محتواى این کتاب به صورت تفسیر موضوعى ـ ترتیبى تنظیم شده است؛ بدین صورت که موضوع زن، همراه با بخش ها و فصل هاى مرتبط آن، در تفسیر نمونه جستجو شده، سپس هر یک از موضوعات هفت گانه (که خواهد آمد) با ریز موضوعاتش به ترتیب سوره ها مرتب گردیده است. مثلاً در موضوع «زنان نمونه»، از ابتداى قرآن به ترتیب سوره ها و آیات، جستجو شده و تفسیر و نکته هاى آن از تفسیر نمونه استخراج گردیده و کنار هم قرار گرفته است؛ لذا در عین حال که به صورت موضوعى تحقیق شده، به ترتیب سوره ها و آیات، چیده شده است.
براى تحقق این هدف، تلاش فراوانى شده و بارها مطالب آن و نحوه تنظیم و چینش آن مورد بازبینى قرار گرفته تا هر کدام در بخش مربوط به خود قرار گیرد.
2. تلاش ها بر این بوده که همه آیات مربوط به حوزه زنان، در موضوعات
هفت گانه مورد توجه قرار گیرد، مگر موارد نادرى که ذیل آیه، نکته خاصى نداشته و مشابه آن در سایر آیات آمده است؛ ولى از سوى دیگر، اگر در آیاتى که مربوط به زنان نبوده، نکته اى درباره آنان آمده، آن نکته نیز نقل شده است.
3. در ابتداى هر موضوع، آیات مرتبط، همراه با ترجمه نقل شده، سپس تفسیر مربوط به آن آیات آمده، آنگاه هر نکته اى که درباره موضوع زن بوده، انتخاب و نقل شده است و اگر در مجموعِ نکته هاى ذیل آیات، یک یا دو نکته مربوط به بحث بوده، فقط همان نکته ها آمده است، ولى در تفسیر آیات، براى تبیین آیه مربوط به حوزه زنان، گاه تفسیر آیات قبل و بعد نیز نقل شده است.
4. در این نقل و تنظیم، تلاش بر این بوده که متن تفسیر نمونه بدون تغییر آورده شود، مگر در مواردى خاص که براى ارتباط با موضوع، نیاز به تغییر کلمات و یا جمله هایى بوده، که البته به قدر ضرورت اکتفا شده است. یادآورى مى شود که در این کتاب، از تفسیر نمونه با آخرین ویرایش استفاده شده است.
5. قبل از طرح هر آیه و یا مجموعه آیات، عنوان مناسب توسط اینجانب انتخاب شده، تا سمت وسوى بحث را نشان دهد و این به جز عناوین و تیترهایى است که در خود تفسیر نمونه و یا تحت عنوان نکته ها آمده است.
6. گاه بحث هاى ذیل آیات به چند موضوع از حوزه زنان مربوط بوده است؛ در چنین صورتى تلاش شده که این مباحث ذیل بخش هاى مرتبط تر قرار گیرد و اگر قابلیت قرار گرفتن در بخش هاى مختلف بوده، مطالب آن در ذیل موضوعات مناسب آمده است؛ از این رو، گاه مجموع نکته هایى که تفسیر نمونه در ذیل یک و یا چند آیه آورده، به تفکیک در چند جاى این کتاب قرار گرفته است.
7. مجموعه مباحث حوزه زنان در قرآن کریم و به تَبَع آن در تفسیر نمونه مورد دقّت قرار گرفته و با ترتیب منطقى، در هفت بخش کلّى تنظیم شده است :
در بخش اول، سرگذشت غم بار زنان در جاهلیت و دیگر اقوام بررسى شده، چرا که تا وضعیت گذشته زنان مورد توجه قرار نگیرد، نمى توان خدمت بزرگ قرآن را به این صنف به درستى درک کرد.
در بخش دوم، تلاش اسلام براى احیاى جایگاه زن مورد توجه قرار گرفته، که در سه فصل تنظیم شده است: در فصل اول، زن به عنوان یک صنف در برابر مرد دیده شده است؛ در این قسمت ابتدا در گفتار اول، از جایگاه انسانى زن در قرآن بحث شده، تا روشن گردد که قرآن زن را همانند مرد، انسان، و ریشه آفرینش هر دو را واحد مى شمرد و نوع انسانى را تشکیل یافته از دو صنف زن و مرد مى داند. واضح است که این بحث، نقش کلیدى و اساسى در نوع قضاوت هاى بعدى درباره زنان دارد.
آنگاه در گفتار دوم، به جایگاه معنوى و هدایت پذیرى زن در قرآن پرداخته شده، تا روشن شود که قرآن زن را همانند مرد، هدایت پذیر، جایگاه معنوى هر دو را یکسان و راه رسیدن به قرب الهى را براى هر دو، ایمان، عمل صالح و تقوا مى داند و هرگز زن را به دلیل زن بودن، از این توفیق محروم ندانسته است.
در گفتار سوم، جایگاه حقوقى زن و مرد بررسى شده است. در این گفتار که بحث مهمى به شمار مى آید، به این نکته پرداخته شده که زن و مرد هر چند از نظر انسانى و معنوى یکسان اند؛ ولى با توجه به تفاوت هاى جسمى و روحى این دو صنف، نمى توان انتظار داشت که تکالیف و حقوق آنان نیز یکسان باشد؛ زن و مرد در عین اشتراک در «هویّت انسانى»، تفاوت هاى عمیق روحى و روانى دارند که در مسیر «نظام احسن» امرى ضرورى است. طبیعى است که این تفاوت ها، مسئولیت هاى آنان را نیز متفاوت مى سازد، و تفاوت هاى حقوقى زن و مرد نیز از تفاوت مسئولیت هاى آنان ناشى مى شود. اما در عین حال، زن و مرد حقوق برابر نیز دارند که به آن ها نیز پرداخته شده است. ازاین رو، این قسمت، نخست حقوق برابر زن و مرد، آنگاه حقوق متفاوت آن ها را در قرآن بررسى مى کند.
در گفتار چهارم، جایگاه اجتماعى زن در قرآن و شرکت او در مسئله اى مانند بیعت با رهبران دینى مورد بررسى قرار گرفته است.
در فصل دوم این بخش، زن در لباس همسر دیده شده و پاسخ این سؤال بیان گردیده که زن به عنوان همسر و زوجه، داراى چه حقوق و مسئولیت هایى است و قرآن آن ها را چگونه ترسیم مى کند؟
در این قسمت به مسئولیت ها و وظایفى نیز که مردان در برابر همسران خود دارند پرداخته شده است. البته مسئله طلاق زنان و احکامى که بر آن مترتب است، در این فصل نیامده، بلکه در بخش سوم (احکام مربوط به زنان)، مطرح شده است. در واقع در این فصل، احکام و حقوقى که زن به هنگام همسرى دارد، مورد توجه است و مباحث مربوط به طلاق و احکامى همچون عدّه طلاق و عدّه وفات و مانند آن، در احکام زنان آمده است.
در فصل سوم، زن در قامت مادر، حقوق و مسئولیت هایش بررسى شده است، البته غالباً قرآن، مادر و پدر (والدین) را در کنار هم مورد توجه قرار داده، لذا به تَبَع بحث از مادر، بحث هاى مربوط به پدر ـ در آیات مشترک ـ آمده است.
بخش سوم از بخش هاى هفت گانه، به احکام زنان (نوع زن) مى پردازد؛ همچنین احکامى که در ارتباط مردان با زنان مطرح است در این بخش آورده شده است. البته همان گونه که اشاره شد، احکام و مسئولیت هاى زن در برابر شوهرش در فصل دوم از بخش دوم مورد بحث قرار گرفته است.
در بخش چهارم، به زنان نمونه در قرآن مى پردازیم؛ زنانى که به سبب ایمان قوى، عمل صالح و حمایت از حق، ستایش شده اند؛ برخى از این زنان همانند همسر فرعون و مریم، دختر عمران، به قدرى رشد معنوى داشته اند که قرآن آن ها را به عنوان الگو و سرمشقى براى همه مؤمنان معرفى کرده است.
بخش پنجم، به زنان ناشایست و نکوهیده در قرآن مى پردازد. زنانى که به سبب کفر و نافرمانى دستورات الهى و مخالفت با پیامبران خدا مورد نکوهش قرار گرفته اند.
بخش ششم، داستان هایى از زنان را که در قرآن آمده، در بر دارد. آنان که نه در مرتبه اعلاى ایمان قرار داشتند که جزء زنان نمونه باشند و نه از زنان ناشایست ونکوهیده به شمار آمده اند، ولى ماجراى زندگى آنان و فراز و فرود حیاتشان عبرت آموز بوده ومورد توجه قرآن قرار گرفته است، همانند ملکه سبأ.
بخش هفتم و پایانى کتاب، به زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) در قرآن اختصاص یافته است. در این بخش، داستان ها و احکام مربوط به آن ها، و سفارش هایى که قرآن به آنان کرده، گردآورى شده است. البته طبیعى است که در این بخش به نحوه ارتباط پیامبر (صلی الله علیه و آله) با همسرانش و احکام ویژه اى که در این باره نازل شده نیز پرداخته شود.
بنابراین، بخش هاى این کتاب این گونه تنظیم شده اند :
بخش اوّل: سرگذشت غم بار زنان
فصل اوّل: زن در جاهلیت
فصل دوم: زن در دیگر اقوام
بخش دوم: تلاش قرآن براى احیاى جایگاه زن
فصل اول: زن در برابر مرد
گفتار اول: جایگاه انسانى زن در قرآن
گفتار دوم: جایگاه معنوى و هدایت پذیرى زن در قرآن
گفتار سوم: جایگاه حقوقى زن در قرآن
گفتار چهارم: جایگاه اجتماعى زن در قرآن
فصل دوم: زن در لباس همسر (حقوق و مسئولیت ها)
فصل سوم: زن در قامت مادر (حقوق و مسئولیت ها)
بخش سوم: احکام زنان
بخش چهارم: زنان نمونه
بخش پنجم: زنان ناشایست
بخش ششم: داستان هایى از زنان
بخش هفتم: زنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) (احکام و حکایت هایى درباره آن ها و سفارش هاى خداوند به آنان)
* * *
در پایان لازم مى دانم از فرزندان عزیزم، دانش پژوهان ارجمند، آقایان عبدالوحید و علیرضا داودى سپاسگزارى کنم که تمام تفسیر نمونه را ـ با تقسیم مجلّدات آن میان خود ـ بررسى و مسائل مربوط به زنان را علامت گذارى کردند و در اختیار من قرار دادند، تا راه براى نمایه گذارى و فصل بندى هموار گردد.
توفیقات روزافزون این عزیزان را از خداى بزرگ مسئلت دارم. انّه ولىّ التوفیق.
حوزه علمیه قم ـ سعید داودى
3 / 7 / 1392