3. پاداش هاى الهى
خداوند متعال به کسانى که در آزمایش ها و امتحانات قبول مى شوند پاداش مى دهد، امّا پاداش هاى الهى در خور امتحان نیست، بلکه در خور مقام ذات خداست. شهیدان کربلا نصف روز فداکارى و ایثار کردند، امّا خداوند چقدر به آنها پاداش داد. تا آنجا که گاه پنج شش میلیون نفر در ایّام شهادت حضرت امام حسین(علیه السلام) در کنار مزار آن شهدا جمع مى شوند. مقام شفاعت آن بزرگواران که بسیار بالاتر است.
جوانان امروز هم در معرض امتحانات سخت و مشکلى هستند; وسوسه هاى شیطان، عوامل فحشا و فساد، سایت هاى اینترنتى فاسد و مفسد، ماهواره هاى فساد برانگیز، بلوتوث هاى بى شرمانه، و دیگر عوامل فساد، جوانان ما را در معرض امتحانات سختى قرار داده، که باید سعى کنند با توکّل بر خدا و توسّل به حضرات معصومین(علیهم السلام) و تلاش و کوشش مستمر و خستگى ناپذیر، ان شاءالله از امتحان ها سرافراز خارج شوند.
* * *
فصل یازدهم: مناسک حج
یکى دیگر از افتخارات حضرت ابراهیم خلیل(علیه السلام) این است که آن حضرت بنیانگذار مناسک حج بود. چندین هزار سال قبل، این پیامبر اولوالعزم بنیاد مراسم حج را نهاد، که خداوند طىّ آیات 26 تا 29 سوره حج آن را به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) یادآورى مى کند:
«(وَإِذْ بَوَّأْنَا لاِِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ); (به خاطر بیاور) زمانى را که محلّ خانه کعبه را براى ابراهیم آماده ساختیم (تا آن را بنا کند)».
با توجّه به این که خانه کعبه در زمان حضرت آدم(علیه السلام) ساخته شده(90) و پس از طوفان نوح(علیه السلام)ویران گشته و باقیمانده آثارش در زیر گِل و لاى حاصل از سیلاب ها و خاک ها و شن هاى حاصل از باد و طوفان پنهان شده بود، خداوند به حضرت ابراهیم(علیه السلام) دستور داد آن را بازسازى کند. طبق برخى از روایات،(91) هنگامى که فرمان ساختن خانه کعبه بر روى پایه هاى پیشین آن به حضرت ابراهیم(علیه السلام) داده شد، آن حضرت خطاب به خدا عرض کرد: «جاى پایه هاى خانه ات کجاست؟» خداوند طوفانى فرستاد، خاک هاى روى پایه هاى خانه کعبه کنار رفت، و پایه هایى که حضرت آدم(علیه السلام) نهاده بود، آشکار شد. حضرت ابراهیم(علیه السلام) کار بازسازى خانه خدا را آغاز کرد. اسماعیل جوان و با نشاط و پرقدرت، با همکارى عدّه اى از فرشتگان سنگ هاى مناسب را از کوه هاى اطراف کعبه به ابراهیم خلیل رساندند و آن حضرت خانه را ساخت، و بدین شکل خانه کعبه ساخته شد. خداوند پس از اشاره به دستور بناى خانه کعبه، سه دستور به ابراهیم خلیل داد:
1. «(أَنْ لاَ تُشْرِکْ بِى شَیْئاً); (و به او گفتیم:) چیزى را همتاى من قرار مده».
مفسّران معمولاً این آیه شریفه را به معناى شریک قرار ندادن براى خداوند تفسیر کرده اند، ولى به نظر مى رسد که خداوند متعال در این آیه دستور خلوص عمل به حضرت ابراهیم(علیه السلام) داده است. گویا مى فرماید: «ابراهیم! در ساختن خانه ام نیّتت را خالص گردان، و فقط براى رضا و خشنودى من آن را بساز»; زیرا
هر کارى با خلوص نیّت انجام پذیرد، بادوام و پربرکت و آبرومند خواهد شد. بنابراین، ما هم باید سعى کنیم در تمام کارها فقط به جلب رضایت پروردگار بیندیشیم. اگر مسجد مى سازیم، اگر سرپرستى ایتام را مى پذیریم، اگر نماز واجب یا مستحب مى خوانیم، اگر عهده دار بناى درمانگاه و حسینیّه و بیمارستان و مدرسه مى شویم، اگر به زیارت مى رویم، و خلاصه دست به هر کارى مى زنیم فقط و فقط به رضایت پروردگار و قرب الهى بیندیشیم. زیرا تنها آنچه براى خدا انجام مى شود، پایدار است.(92)
گاه مساجد بسیار بزرگ و مجلّل و وسیعى با انواع امکانات ساخته مى شود، امّا نمازگزار چندانى ندارد. در مقابل مساجد کوچک قدیمى وجود دارد که غلغله است و جاى خالى در آن یافت نمى شود. خلوص نیّت این را پررونق، و عدم اخلاص آن را کم رونق کرده است.
اخلاص عجیب حضرت ابراهیم(علیه السلام) آنقدر مؤثّر بود که پس از سه هزار سال روز به روز بر عظمت خانه کعبه و مراسم حج افزوده مى شود; خانه و مراسمى که قوى ترین نویسندگان، و تواناترین خطیبان و سخنرانان، از توصیف آن عاجزند، و باید رفت و از نزدیک مشاهده کرد.
2. «(وَطَهِّرْ بَیْتِىَ لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ); و خانه ام را براى طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع کنندگان و سجده گزاران (از آلودگى بت ها و از هرگونه آلودگى) پاک ساز».
دومین دستورى که خداوند به خلیلش مى دهد این است که پس از بناى کعبه، آن را از هر نظر ـ مادّى و معنوى ـ براى چهارگروه آماده کن: الف) طواف کنندگان. ب) نمازگزاران که در حال نماز قیام دارند. ج) رکوع کنندگان. د) سجده کنندگان. و خلاصه براى طواف کنندگان و نمازگزاران آن را آماده ساز. هم نظافت ظاهرى آن را عهده دار شو، و هم آن را از لوث وجود بت هاى سنگى و چوبى پاک نگهدار.
خوانندگان محترم! مسأله تمیز نگه داشتن خانه خدا اختصاص به کعبه و مسجدالحرام ندارد، بلکه بر همه مسلمانان در سراسر جهان لازم است، تمام مساجد را همواره تمیز و باشکوه نگه دارند، تا مؤمنان با شوق و رغبت، جهت برگزارى نماز جماعت و فرادا و دیگر مراسم عبادى و دینى در مساجد حاضر شوند.
3. «(وَأَذِّنْ فِى النَّاسِ بِالْحَجِّ); مردم را دعوت عمومى به حج کن».
سومین دستور پروردگار به ابراهیم خلیل(علیه السلام) پس از بنا و تمیزکردن خانه کعبه چنین است: «اکنون که خانه کعبه آماده پذیرایى از میهمانان خود مى باشد، همه مردم را به صورت عام دعوت به حج کن»; حضرت ابراهیم(علیه السلام) در پاسخ مى گوید: «خدایا! صداى من در این فضا به گوش کسى نمى رسد!» خداوند فرمود: «عَلَیْکَ الاَْذانُ وَعَلَیْنَا الْبَلاغُ; تو صدا بزن، ما به گوش همه مى رسانیم»(93); ابراهیم(علیه السلام) به سمت شرق و غرب عالم رو کرد، و با این عبارت مردم را به حج فرا خواند: «اَیُّهَا النّاسُ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْحَجُّ اِلَى الْبَیْتِ الْعَتیقُ فَاَجیبُوا رَبَّکُمْ; اى مردم! حج خانه خداوند بر تمام (افراد مستطیع از) شما واجب شده است، خداوندتان را اجابت کرده و تکلیف الهى را بجا آورید».
خداوند متعال مطابق وعده اى که داده بود، نه تنها صداى پیامبرش را به گوش همه جهانیان عصر ابراهیم(علیه السلام) رساند، بلکه صداى او را به گوش تمام انسان هاى موجود در شکم مادر و انسان هایى که تا قیام قیامت خواهند آمد، رساند و در نتیجه کسانى که در پاسخ نداى ابراهیم لبّیک گفتند، خداوند توفیق تشرّف حج را نصیبشان خواهد کرد.(94) آیا گسترده ترین و وسیع ترین رسانه هاى جهان قادرند اخبار خود را به جنین هاى درون رحم مادران و نسل هاى آینده اى که هنوز نطفه آنها منعقد نشده برسانند؟ خداوند متعال در ادامه آیه مى فرماید:
«(یَأْتُوکَ رِجَالا وَعَلَى کُلِّ ضَامِر یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجّ عَمِیق); تا پیاده و سواره بر مرکب هاى لاغر ]= چابک و ورزیده[ از هر راه دورى به سوى تو بیایند».
سؤال: چرا فرموده است: «سوار بر مرکب هاى لاغر»، آیا خصوصیّتى دارد؟
جواب: مفسّرین در پاسخ این سؤال گفته اند: در زمان هاى گذشته، رفتن به مکّه به وسیله اسب و مانند آن، آنقدر مشکلات و ناملایمات داشت، که وقتى به مقصد مى رسیدند اسب فربه و چاق، لاغر و نحیف مى شد.
در آیه بعد به فلسفه حج و آثار و فواید آن اشاره شده است. مى فرماید:
«(لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ); تا شاهد منافع گوناگون خویش (در این برنامه حیات بخش) باشند».
حج منافع مختلف مادّى و معنوى و اخلاقى و سیاسى و اقتصادى و اجتماعى دارد که در مباحث آینده به آنها خواهیم پرداخت. امّا آنچه در اینجا لازم به ذکر است، این که جمعى از مسلمانان ـ که پیرو مکتب اهل بیت نیستند ـ معتقدند احکام الهى فلسفه اى ندارد. امّا ما پیروان مکتب اهل بیت معتقدیم: «خداوند حکیم است، و شخص حکیم بى حساب دستورى صادر نمى کند، و از انجام کارى جلوگیرى نمى نماید. دستورات او مصلحتى دارد، و در نهى کردن هایش مفسده اى نهفته است، هر چند این مصالح و مفاسد براى ذات پاک او سودى ندارد، زیرا او از همه چیز غنى و بى نیاز است، امّا براى ما مکلّفین مفید و سومند است».
خداوند متعال، سپس به برخى از جزئیّات مناسک حج پرداخته، مى فرماید:
«(وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللهِ فِى أَیَّام مَّعْلُومَات عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِّنْ بَهِیمَةِ الاَْنْعَامِ); و در روزهاى معیّنى نام خدا را، بر چهارپایانى که به آنها روزى داده است، (به هنگام قربانى کردن) ببرند».
جالب این که برخى از جزئیّات حج در قرآن مجید آمده در حالى که خداوند متعال متعرّض جزئیّات نماز در قرآن نشده است. آیه فوق اشاره به سه روز بیتوته حجّاج در منى در روزهاى 11 و 12 و 13 ذیحجّه دارد. حجّاج باید در آنجا بیتوته کرده و ذکر خدا را بگویند: «اَللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ واَللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، عَلى ما هَدانا، وَاَللهُ اَکْبَرُ عَلى ما رَزَقْنا مِنْ بَهیمَةِ الاَْنْعامِ، وَالْحَمْدُ للهِِ عَلى ما اَبْلانا».(95)
سپس به یکى دیگر از اعمال حج، که قربانى است، اشاره کرده و دستور مصرف گوشت قربانى را مى دهد:
«(فَکُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ); پس از گوشت آنها بخورید، و بینواى فقیر را نیز اطعام نمایید».
این آیه شریفه صراحت در لزوم استفاده از گوشت هاى قربانى دارد. لازم به تذکّر است که امروز، عدّه اى مخالف خوردن گوشت هستند، در حالى که این سخن اشتباه است. و اسلام استفاده از گوشت را به صورت معتدل سفارش مى کند. در روایات متعدّد آمده است:
«مَنْ تَرَکَه اَرْبَعینَ صَباحاً لَمْ یَأْکُلِ الَّحْمَ ساءَ خُلْقُهُ، وَمَنْ ساءَ خُلْقُهُ فَأَذِّنُوا فى اُذُنِه; کسى که چهل روز گوشت نخورد بداخلاق مى شود، و باید در گوش کسى که بداخلاق شده اذان گفت».(96)
بنابراین، استفاده از گوشت در حدّ متعادل خوب است، البتّه افراط و زیاده روى در هیچ کارى از جمله خوردن گوشت سزاوار نیست، در روایات آمده است که شکم هاى خود را مقبره و گورستان حیوانات نکنید. (لاتَجْعَلُوا قُلُوبَکُمْ مَقابِرَ الْحَیْوانِ).(97)