فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

بانوى مسیحى و آهنگ قرآن!

سیّد قطب (=ابراهیم حسین شاذلى) -1324-1387 ق- مفسّر نامدار مصرى گوید: من از حوادثى كه براى دیگران (در زمینه اعجاز قرآن) واقع شده سخنى نمى گویم. تنها حادثه اى را بیان مى كنم كه براى خود من واقع شد و شش نفر ناظر آن بودند (خودم و پنج نفر دیگر). ما شش نفر از مسلمانان بودیم كه با یك كشتى مصرى، اقیانوس اطلس را به سوى نیویورك مى پیمودیم. مسافران كشتى 120 مرد و زن بودند و كسى در میان مسافران جز ما مسلمان نبود. روز جمعه به این فكر افتادیم كه نماز جمعه را در قلب اقیانوس و بر روى كشتى به جا آوریم و علاوه بر اقامه فریضه مذهبى مایل بودیم یك حماسه اسلامى در مقابل یك مبلّغ مسیحى كه داخل كشتى نیز دست از برنامه تبلیغى خود برنمى داشت بیافرینیم. به ویژه كه او حتى مایل بود ما را هم به مسیحیت بكشاند. ناخداى كشتى كه یك نفر انگلیسى بود موافقت كرد كه ما نماز جماعت را بر عرشه كشتى تشكیل دهیم و به كاركنان كشتى نیز كه همه از مسلمانان آفریقا بودند اجازه داده شد كه با ما نماز بخوانند و آنها از این جریان بسیار خوشحال شدند، زیرا این نخستین بارى بود كه نماز جمعه بر روى كشتى اقامه مى شد. من (=سید قطب) به خواندن خطبه نماز جمعه و امامت پرداختم و جالب اینكه مسافران غیر مسلمان اطراف ما حلقه زده بودند و با دقت مراقب انجام این فریضه اسلامى بودند.
پس از پایان نماز گروه بسیارى از آنها نزد ما آمدند و این موفقیت را به ما تبریك گفتند. در میان این گروه خانمى بود كه بعد فهمیدیم كه یك زن مسیحى یوگسلاوى است كه از جهنم «تیتو»(2058) و كمونیسم او فرار كرده است! او فوق العاده تحت تأثیر نماز ما قرار گرفته بود به حدّى كه اشك از چشمانش سرازیر بود و قادر به كنترل خود نبود. او به زبان انگلیسى ساده و آویخته با تأثّر شدید و خضوع و خشوع خاصى سخن مى گفت و از جمله سخنانش این بود: بگوئید ببینم كشیش شما به چه زبانى با شما سخن مى گفت؟ ما به او فهماندیم كه این برنامه اسلامى یعنى نماز را هر مسلمان باایمانى مى تواند انجام دهد و سرانجام به او گفتیم كه با زبان عربى صحبت مى كردیم.
او گفت: اگر چه من یك كلمه از مطالب شما را نفهمیدم اما به وضوح دیدم كه این كلمات آهنگ عجیبى داشت اما از این مهم تر مطلبى كه نظر مرا فوق العاده به خود جلب كرد این بود كه در لابلاى خطبه امام شما جمله هایى وجود داشت كه از بقیه ممتاز بود و داراى آهنگ فوق العاده مؤثّر و عمیقى كه لرزه بر اندام من مى انداخت یقیناً این جمله ها مطالب دیگرى بودند، فكر مى كنم امام شما هنگامى كه این جمله ها را ادا مى كرد مملوّ از روح القدس شده بود! ما كمى فكر كردیم و متوجه شدیم كه این جمله ها همان آیاتى از قرآن بود كه من در اثناء خطبه و در نماز، آنها را مى خواندم. این موضوع ما را تكان داد و متوجه این نكته ساخت كه آهنگ مخصوص آن گونه مؤثّر است كه حتى بانویى را كه یك كلمه مفهوم آن را نمى فهمد تحت تأثیر شدید خود قرار مى دهد.(2059)

شعر

حافظا مِى خور و رِندى كن و خوش باش، ولى
دام تزویر مكن چون دگران قرآن را
عروس حضرت قرآن حجاب آنگه براندازد
كه دارالملك ایمان را مجرد بیند از غوغا
نقش قرآن چون در این عالم نشست
نقشه هاى پاپ و كاهن را شكست
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این كتابى نیست چیزى دیگر است
گر چه قرآن از دو لب پیغمبر است
هر كه گوید حق نگفته كافر است
«اقبال لاهورى»

نكات

قرآن در كلام امام خمینى(قدس سره)(2060)
اگر قرآن نبود، باب معرفت الله بسته بود إلى الابَد.
قرآن همه چیز است، قرآن، انسان درست كن است، كتاب انسان سازى است.
قرآن كتاب انسان سازى است، مكتب اسلام مكتب انسان سازى است، انسان به همه ابعاد.
این قرآن است كه هدایت مى كند ما را به مقاصد عالیه اى كه در باطن ذاتمان توجه به او هست، و خودمان نمى دانیم.
از انس با قرآن كریم، این صحیفه الهى و كتاب هدایت، غفلت نورزند؛ كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاریخ (گذشته و آینده)، از بركات سرشار این كتاب مقدّس است.
تدریس قرآن _در هر رشته اى از آن _ را محطّ نظر به مقصد اعلاى خود قرار دهید.
هر مقدارى كه شما عمل كردید به قرآن، زیر پرچمش رفتید. پرچم قرآن این نیست كه پرچم هاى دیگران هستند، پرچم قرآن عمل به قرآن است.
مبادا قرآن مقدّس و آیین نجات بخش اسلام را، با مكتب هاى غلط و منحرف كننده اى كه از فكر بشر تراوش كرده است، خلط نمایید.
هیچ مكتبى بالاتر از قرآن نیست.
آنچه مهم است این است كه مسلمین به اسلام و قرآن عمل كنند. اسلام همه مسائلى را كه مربوط به زندگى بشر در دنیا و آخرت است، و آنچه را مربوط به رشد و تربیت انسان و ارزش انسان است، داراست.
قرآن باید در تمام شئون زندگى ما حاضر باشد.
این كتاب و این سفره گسترده در شرق و غرب، و از زمان وحى تا قیامت، كتابى است كه تمام بشر: عامى، عالم، فیلسوف، عارف، فقیه، همه از او استفاده مى كنند.
قرآن كتاب انسان سازى است، كتاب انسان متحرّك است، كتاب آدم است، و كتابى است كه آدمى كه باید از اینجا تا آخر دنیا و تا آخر مراتب حركت بكند [راه مى برد].
جوانان عزیزم كه چشم امید من به شماست: با یك دست قرآن را و با دست دیگر سلاح را برگیرید، و چنان از حیثیّت و شرافت خود دفاع كنید، كه قدرت تفكّر توطئه علیه خود را، از آنان سلب نمایید.
قرآن كریم كه به همه ما و به همه بشر حق دارد، سزاوار است كه ما در راه او فداكارى كنیم.
مشكل بزرگ مسلمین این است كه قرآن كریم را كنار گذاشته اند، و تحت لواى دیگران درآمده اند.
هر چه در راه خدا بدهیم، و هر چه در راه قرآن بدهیم فخر ماست، افتخار ماست، راه حق است.
قرآن كریم پناه همه ماست.
قرآن، تورات، انجیل و زبور از جهاتى با یكدیگر اشتراك و یا اختلاف دارند:
الف) وجه اشتراك: تشابه قرآن با سایر كتب آسمانى دراین است كه همه آنها از جانب خداست و مایه نور و هدایت براى مردم است؛ چنان كه خدا در آیه «انا انزلنا التوریه فیها هدى و نور»(2061)، تورات را به هدایت و نور بودن توصیف مى كند؛ و همچنین در مورد انجیل است كه «واتینه الانجیل، فیه هدى و نور»(2062) و در مورد قرآن، آیه 157 سوره مباركه اعراف و آیه 2 سوره مباركه بقره اوصاف نور و هدایت را براى قرآن برمى شمارد.
ب) وجوه افتراق: در مورد تفاوتهاى قرآن با سایر كتب آسمانى باید دانست كه قرآن، داراى ویژگى هاى مخصوص به خود است كه دیگر كتب آسمانى آنها را دارا نیستند، از جمله این تفاوتها مى توان به موارد ذیل اشاره كرد:
1- قرآن، برخلاف كتب آسمانى دیگر معجزه است؛ اگر چه همه آنها از جانب خداست. درست مانند قرآن و حدیث قدسى كه هر دو از جانب خداست، ولى یكى معجزه است و دیگرى نیست و معجزه آن است كه كسى نتواند مانند آن را بیاورد. (البته معجزه شرایط دیگرى نیز دارد كه در جاى خود مطرح مى شود.)
2- با توجّه به تكامل بشر، قرآن كه آخرین كتاب آسمانى است، كامل بوده، تمامى برنامه هاى مورد نیاز بشر را از جوانب گوناگونى اعمّ از اعتقادات، احكام و اخلاقیّات و مسایل سیاسى و اجتماعى داراست و تا انقراض بشر پابرجا و متكّفل هدایت انسان است؛ برخلاف سایر كتب آسمانى كه اقتضاى دوام و ابدیّت نداشته و براى محدوده اى از زمان و با توجّه به شرایط فكرى و اجتماعى مردم عصر خود، فرود آمده و امرى مشخّص داشته است. خداوند متعال در قرآن كریم مى فرماید: «و انزلنا الیك الكتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الكتاب و مهیمنا علیه(2063)؛ این كتاب قرآن را بحق بر تو فرو فرستادیم؛ در حالى كه كتابهاى پیشین را تصدیق مى كند و حافظ و نگاهبان آنهاست.» 3- قرآن داراى دو نزول بوده است: اول: «نزول دفعى و جمعى» كه از سوى خداوند متعال یكجا بر قلب پاك پیامبر اكرم(صلى الله علیه و آله) در ماه مبارك رمضان و شب قدر نازل شده. دوم: «نزول تدریجى» كه برحسب شرایط و حوادث و نیازها طى 23 سال فرو فرستاده شده است؛ ولى تورات و انجیل فقط یك نزول (دفعى) داشته است. 4- قرآن موجود در دست ما، همان قرآن اصلى و كلام خداست كه بر پیامبر گرانقدر(صلى الله علیه و آله) نازل شده و بدون كم و زیاد به دست ما رسیده است؛ زیرا نگهبانى از آن را خود خداوند متعال به عهده گرفته است؛ «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحفظون(2064)؛ ما قرآن را نازل كردیم و به طور قطع نگه دار و حافظ آنیم.» ولى تورات و انجیل فعلى این گونه نیستند. شواهد تاریخى و ادله دیگر نشان مى دهد كه تورات و انجیل اصلى از بین رفته و فقط قسمتهایى از آن دو كتاب آسمانى را پیروان حضرت موسى(علیه السلام) و عیسى(علیه السلام) مدّتها بعد از وفات آنها نوشته اند كه آن هم متأسّفانه با خرافات فراوان آمیخته شده است؛ بنابراین، تورات و انجیل فعلى مجموعه كتب تاریخى است كه به وسیله یهودیان و مسیحیان نوشته شده؛ نه اینكه كتاب آسمانى حضرت موسى و عیسى(علیهماالسلام) باشند.(2065)
«كارلتون اس.گون» Goon .Carlton.s استاد دانشگاه ایالت پنسلوانیا یكى از مزایاى عظیم قرآن، بلاغت آن است. قرآن هنگامى كه درست تلاوت شود چه شنونده به لغت عربى آشنائى داشته آن را بفهمد یا نفهمد تأثیر شدیدى در او گذاشته و در ذهنش جاگیر مى شود. این مزیّت بلاغتى قرآن قابل ترجمه نیست.
قرآن را مسلمانان عموماً با لغت عربى اصلى اش قرائت مى كنند و خیلى از مسلمانان آن را در حفظ دارند و ممكن است همه آن را در یك شب با صداى بلند بخوانند. چنان چه فعلاً هم به مناسبت مرگ افراد به همین نحو خوانده مى شود. بنابراین قرآن براى اسلام دو فایده دارد:
یكى قوانین اسلام از آن استنباط مى شود (مأخذ احكام اسلامى است): دیگر اینكه در حالات و جهات مختلف قرائت مى شود.(2066)