فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

ایمان به خدا بر اساس فطرت

«إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى الْإِیمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ وَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ وَ إِیتَاءُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِیضَةٌ وَاجِبَةٌ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ وَ یَرْحَضَانِ الذَّنْب؛(1984) همانا بهترین چیزى كه انسان ها مى توانند با آن به خداى سبحان نزدیك شوند، ایمان به خدا و ایمان به پیامبر(صلى الله علیه و آله) و جهاد در راه خداست، كه جهاد قلّه بلند اسلام، و یكتا دانستن خدا بر اساس فطرت انسانى است. برپاداشتن نماز آیین ملّت اسلام، و پرداختن زكات تكلیف واجب الهى، و روزه ماه رمضان، سپرى برابر عذاب الهى است، و حج و عمره، نابودكننده فقر و شستشودهنده گناهان است.»

داستانها

بیدار شدن فطرت یك كمونیست

شهید بزرگوار حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبداللّه میثمى رضى اللّه عنه نمایندگى امام رضوان اللّه تعالى علیه در قرارگاه خاتم الانبیاء(صلى الله علیه و آله) مى گوید:
قبل از انقلاب در زندان ساواك شاه، براى زجر و شكنجه روحى، مرا با یك كمونیست هم سلّول كردند كه به من خیلى بدى مى كرد.
از جمله به آب و غذاى من دست مى زد كه نجس شود و من نخورم.
وقتى عبادت مى كردم مرا مسخره مى كرد.
شب جمعه اى كه او خواب بود دعاى كمیل مى خواندم، رسیدم به این فراز از دعا كه:
«... فَلَئِن صَیِّرنى لِلعُقوباتِ مَعَ اَعدائِكَ وَجَمَعْتَ بَینى وَ بَینَ اَهلِ بَلائِكَ وَ فَرَّقتَ بَینى وَ بَین اَحِبّائِكِ؛ پیش تو اگر مرا با دشمنانت به انواع عقوبت معذّب گردانى و با اهل عذاب همراه كنى و از جمع دوستانت و اولیائت جداسازى.»
دلم شكست و گریه شدیدى سر دادم. وقتى به خودم آمدم متوجّه شدم كه او (هم سلّولم كه كمونیست بود) نیز فطرتش بیدار شده و سرش را به سجده روى خاك گذاشته است. در اینجا بیاد آن زن بدكاره اى افتادم كه هارون الرّشید لعنة اللّه علیه بخاطر اذیّت و آزار باب الحوائج حضرت موسى بن جعفر(علیه السلام) به سلّول آن آقا برده بود و پس از ساعتى كه در سلّول را گشودند، دیدند همین طور كه امام هفتم(علیه السلام) سر به سجده گذاشته و مى گوید: «سُبُّوحٌ، قُدُّوسٌ، رَبُّ المَلائكَةِ وَ الرَّوح»، آن زن نیز سرش را به سجده گذاشته و هم ذكر و هم ناله با امام(علیه السلام) شده است!(1985)