درس ششم : چگونه نماز بخوانیم؟
برای اینكه مسافران در بیابانها گم نشوند و صحیح و سالم به مقصد برسند، دولت جاده و راههایی تعیین میكند و در آن تابلوها و علامتهایی میزند، پلیس راه میگذارد، تا سرعت ماشینها را كنترل كند. اگر این كارها انجام نمیشد، مسافران راه را گم كرده و هر كس به سویی میرفت و به زحمت میافتاد.
خداوند نیز اگر راه بندگی و نماز را از طریق پیامبران و رهبران آسمانی، برای رشد و کمال مردم تعیین نمیکرد، هر كس به راهی میرفت و خداوند را آنگونه كه خود خیال میكرد، ستایش مینمود.
خداوند برای آنكه همهی مردم در یك راه مستقیم و سالم حركت كنند، راه نماز را همراه با علامتها و دستوراتی به ما یاد داده است؛
اوّل: دستور داد با وضو و طهارت و با نظافت و نشاط با خدا گفتگو كنند.
دوّم: خداوند واجبات نماز را در حدود 20 كلمه قرار داد، كه فراگیری آن برای همه آسان باشد. این كلمات هم معنا دارد و هم قالب و آهنگ.
سوّم: دستور داد كه همهی مردم به یك سو نماز بخوانند، تا دلها و فكرها پراكنده نشود.
چهارم: دستور داد كه همهی مردم در نماز با یك زبان با خدا سخن
بگویند. همانگونه كه تمام خلبانهای دنیا با فرودگاه هر كشوری باید به زبان انگلیسی گفتگو كنند.
در نماز با لباس پاك به سوی مكه میایستیم و به زبان عربی با خدا سخن میگوییم.
اولین كلمهی نماز، «الله اكبر» است. یعنی خدا بزرگتر است؛ بزرگتر از فكر و خیال ما. بزرگتر از دیدنیها و شنیدنیها. كسی كه خدا را بزرگ یافت، همه چیز نزد او كوچك میشود. شما زمین فوتبالی را در نظر بگیرید، تا مادامی كه ما در زمین باشیم این زمین نزد ما بسیار بزرگ است. ولی اگر سوار هواپیما شویم و پرواز كنیم و از بالا نگاه کنیم، این زمین نزد ما كوچك و کوچکتر میشود. هرچه هواپیما بالاتر میرود، زمین كوچكتر میشود. انسان میتواند به قدری پرواز كند كه تمام زمین در چشم او به قدر یك نخود شود. آری، هر چه ایمان ما به خداوند بیشتر شود و خدا را بزرگتر بیابیم، قدرتهایی مثل آمریكا نزد ما كوچكتر میشود.
در دعا نیز میخوانیم: «چون خداوند در دل مسلمانان بزرگ است، چیزهای دیگر نزد آنان كوچك است.» (1)
امام خمینی (رحمه الله) میفرمود: «آمریكا هیچ غلطی نمیتواند بكند». زیرا او به قدری ایمانش به خدا زیاد بود كه دیگر آمریكا نزد او كوچك بود.
1. بحارالأنوار، جلد 64، صفحه315.
درس هفتم : عدل الهی
امام علی (علیه السلام) فرمود: «عدل یعنی قرار دادن هر چیز در جای خودش و انجام هر كاری به شكلی شایسته» (1).
البته آنچه مهم است بدانیم این است كه عدل همه جا به معنای مساوات نیست. معلم عادل كسی نیست كه به همهی بچهها نمرهی یكسان بدهد، بلكه معلمی عادل است كه حق هر دانش آموز را بدهد.
پزشك عادل كسی نیست كه به همهی بیماران یك نسخه و دارو بدهد، بلكه پزشكی عادل است كه به هر بیماری داروی مناسب او را بدهد.
خداوند، عادل حكیم است، یعنی عدل او بر اساس حكمت است.
عدل خدا یعنی خداوند حق هیچ موجودی را پایمال نمیكند. بگذریم که هیچ موجودی از آغاز حقی بر خدا ندارد تا پایمال شود. ما قبلا نبودهایم و از خود چیزی نداشتهایم تا اگر از ما گرفته شد، به ما ظلمی شده باشد.
برای توضیح بیشتر به یك مثال توجه كنید: در كلمهی «ادب» حرف «الف» ایستاده و «دال» خمیده و «ب» خوابیده است.
آیا اگر این حروف عقل و شعور داشتند، حق شكایت به نویسنده را داشتند؟ آیا «الف» حق داشت بگوید چرا مرا روی پا واداشتهای یا دال بگوید چرا كمر مرا خم كردهای یا «ب» بگوید چرا مرا خواباندهای؟ هرگز! چون این حروف قبلا نبودهاند و از ما طلبی نداشتهاند. نویسندهای عاقل با هدفی روشن، این سه حروف را در كنار هم گذاشته است و با توجه به اینکه هر حرفی یك صدای خاصی دارد كه تركیب این صداها ادب می-شود.
در آفرینش هم یكی جماد، یكی نبات، یكی حیوان و یكی انسان است و هر چهار دسته، صدها نمونه و شكل و رنگ و اثر خاصی دارند. خدای حكیم و دانا این آفریدهها را آفرید و برای هدفی بزرگ در كنار هم گذاشت. (همچون حروف کلمهی «ادب») و چون هیچكدام از پیش وجود نداشتند، حق اعتراض و شكایتی ندارند.
مثالی دیگر:
اگر قالی بزرگی را با چاقو قطعهقطعه كنیم، به قالی و صاحب آن ظلم شده است، چون این قالی از خود بزرگی داشت. ولی اگر قالیبافی از اول قالی كوچكی بافت، ظلمی صورت نگرفته است. زیرا این قالیچه قبلاً از خود بزرگی نداشته تا بزرگی او را گرفته باشیم. به علاوه ظلم در صورتی است كه توقّع ما از قالی بزرگ و كوچك، یكی باشد، ولی اگر از هر چیزی به مقدار خودش توقّع داشتیم، ظلمی صورت نگرفته است. مثلاً اگر به شخصی هزار تومان و به دیگری ده هزار تومان دادیم و گفتیم شكر بخرند و این دو نفر آنچه داشتند شكر خریدند. در اینجا پاداش هر دو یكسان است، زیرا هر دو یكسان به وظیفه عمل كردهاند. اگر كسی نسبت به دیگری شكر كمتری آورد، تقصیری نداشته، چون پول او كمتر بوده -است.
با این مثالها میفهمیم كه معنای عدالت خداوند آن نیست كه همهی انسانها مثل چوب كبریت و قالب صابون یكسان باشند، بلكه همین كه خداوند چیزهای متفاوتی خلق كند، ولی از هر كدام توقع مناسبی داشته باشد، عادل است. همانگونه كه در مثال كلمه «ادب» و خرید شكر و قالی بافته شده بیان کردیم.
هر كس بهره بیشتری دارد، مسؤولیت بیشتری نیز دارد. همانگونه كه اگر در ماشین بنزین بیشتری ریختیم، از او پیمودن راه بیشتر یا حمل بار بیشتری را انتظار داریم.
خداوند تمام موجودات را با تفاوتهایی حكیمانه آفریده و برای هر موجودی راهی مناسب برای رسیدن به كمال قرار داده است و برای هر دستور و فرمان یا پاداش و كیفری كه میدهد، میان نژادی با نژاد دیگر یا امّتی با امّت دیگر یا فردی با فرد دیگر هیچ تبعیضی قرار نداده است.
هر مهندسی در ساختمان، آهن طبقات پایین را ضخیمتر قرار میدهد، ولی این ظلم نیست.
هر معلمی بر اساس مهارت و پاسخ شاگردان، نمرههای متفاوتی می-دهد، ولی این ظلم نیست.
در كارخانه ماشینسازی هم پیچ و مهره کوچک ساخته میشود هم چرخ و تایر بزرگ و از هر كدام توقعی است، ولی هیچ كس مسؤول كارخانه را ظالم نمیداند.
تفاوتهایی كه در هستی میبینیم، نشانهی قدرت خداست. چنانکه خداوند در قرآن میفرماید: [وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُم ] (2)، و از آیات او آفرینش آسمانها و زمین و تفاوت زبانها و رنگهای شماست .
1. نهج البلاغه، حکمت 437.
2. سوره روم، آیه 22.
درس هشتم: عدالت اجتماعی
خداوند خود عادل است و ما را نیز به عدالت و نیكوكاری فرمان داده است، [إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسان] (1).
همانگونه كه اگر پدر و مادر میان فرزندان به عدالت رفتار نكنند، فرزندان ناراحت میشوند؛ اگر ما نیز به عدالت رفتار نكنیم، خداوند و مردم از ما ناراضی میشوند.
ما باید حق هر كس را مراعات كنیم. اگر نوجوانی در مسجدی نشسته باشد و او را از سر جایش بلند كنند، هر كس جای او نماز بخواند، نمازش درست نیست، چون در حق این نوجوان ظلم كرده و جایی که ایستاده حقّ او بوده است.
پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) آبی نوشید، نوجوانی در كنار او نشسته بود، از حضرت خواست كه مقدار باقیمانده آب را برای تبرك و شفا به او بدهد. بعد از این درخواست، افراد بزرگسالی که در کنار پیامبر بودند نیز چنین درخواستی كردند، حضرت فرمود: چون نوجوان قبل از شما درخواست كرده، باید نوبت او مراعات شود و آب را ابتدا به نوجوان داد. حفظ نوبت همان عدالت است.
حضرت علی (علیه السلام) مادری را دید كه دو كودك به همراه دارد و سه خرما بیشتر ندارد، به هر كودكی یك عدد خرما داد و خرمای سوم را با دقت نصف كرد، تا میان كودكان به عدالت رفتار كند، حضرت از این مادر به خاطر این عدالت ستایش كرد.
استفاده بدون اجازه از مال دیگران، ظلم به حق آنهاست.
ریختن آبروی مردم، ظلم به آنان است.
نام بد به دیگران دادن و یا نام افراد را سبك بردن، كتك زدن و حتی ترساندن، ظلم است.
استفاده از اموال دولت بیش از آنچه قانون معیّن كرده، ظلم به جامعه است.
ظلم به مردم، گناهی نابخشودنی است. حتی اگر نوجوانی میوه درختی را بدون اجازه و به ناحق خورد، باید صاحبش را راضی كند و نمیتواند بگوید: چون بالغ نیستم، تكلیفی ندارم.
نماز و روزه بر کسی که به تکلیف نرسیده واجب نیست، ولی احترام مال و جان و آبروی مردم، حتی بر نوجوانان لازم است.
مراعات عدالت در جامعه از خانه شروع میشود و برای حفظ عدالت در جامعه باید حقوق یكدیگر را در خانه و مدرسه و خیابان و ماشین مراعات كنیم. در چیزهایی كه مخصوص افراد خانواده است، بدون اجازه آنها تصرف نكنیم.
آری، اسلام به خاطر مراعات حقوق، نه به فرزند اجازه میدهد مزاحم استراحت پدر و مادر شود و نه به آنان اجازه میدهد حتی بر سر فرزند داد بزنند. نابالغ بودن بهانهای برای نادیده گرفتن و شكستن حق دیگران نیست. از اینجا معلوم میشود كه كودكان و نوجوانان باید قبل از بلوغ با اخلاق اسلامی آشنا باشند.
1. سوره نحل، آیه 90.