فهرست کتاب


ترجمه صحیفه سجادیه

, فیض‏ الاسلام‏

دعای سی و ششم از دعاهای امام علیه السّلام است هنگامی که بابر و برق (درخشیدن ابر) نگاه میکرد، و بانگ رعد (غرّش ابر) را میشنید:

بار خدایا این برق و رعد (یا این ابر و برق یا این ابر و رعد) دو نشانه از نشانه های تو و دو خدمتگزار از خدمتگزاران تواند که در فرمانبری از تو برساندن رحمت سود دهنده یا عذاب زیان رسان میشتابند، پس بسبب آنها باران ضرر و زیان (بارانیکه ساختمانها و کشتزارها را ویران نماید) بر ما مبار، و رخت بلاء و گرفتاری بر ما مپوشان (ما را بتنگی در زندگی و بی آذوقه گی گرفتار مکن) -
ترجمه صحیفه سجادیه(فیض الاسلام) ص : 241
بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و سود این ابرها و برکت و فزونی نیکی آنها را بر ما فرو فرست، و آزار و زیانشان را از ما بگردان، و در آنها بما بیماری مرسان، و بر آنچه زندگانی ما ب آنها وابسته است آفتی مفرست - بار خدایا اگر آن ابرها را برای عذاب و کیفر بر انگیخته ای و از روی خشم (دور ساختن رحمتت از ما) فرستاده ای پس ما از خشمت بتو پناه میبریم، و برای درخواست عفو و گذشتت بدرگاه تو زاری میکنیم، پس خشم را بکفّار بگردان، و آسیای عذابت را بر آنانکه جز تو را میپرستند بگردش در آور - بار خدایا خشکی (زمینهای) شهرهای ما را ب آب دادن (باران فرستادن) خود زایل گردان، و وسوسه و اندیشه بد (یا کینه یا دشمنی یا خشم) دلهامان را با روزی دادن خویش بیرون نما، و ما را از خود بدیگری مشغول و سرگرم مکن، و فزونی
ترجمه صحیفه سجادیه(فیض الاسلام) ص : 242
پیوسته احسانت را از همه ما (خدا پرستان) جدا مساز، زیرا غنیّ و بی نیاز کسی است که تو او را بی نیاز کرده ای، و سالم و بی گزند کسی است که تو او را (از آسیب ها) نگاه داشته ای - چون نزد کسی جز تو (از هر پیشامدی) دفاع و باز گردانیدنی نیست، و نه در کسی از غلبه تو امتناع و باز داشتنی است، زیرا بهر چه خواسته بر هر که خواهی فرمان میدهی، و ب آنچه اراده کرده در باره هر که اراده کنی حکم میکنی (بی آنکه چیزی تو را بر آن باعث شود، یا تو را از آن مانع گردد) - پس تو را است سپاس بر آنکه ما را از بلاء و آسیب نگاه داشتی، و تو را است سپاس بر نعمتهائی که بما بخشیده ای، سپاسی که سپاس سپاسگزاران را پشت سر گزارد (بر سائر سپاسها برتری داشته و از روی اخلاص باشد) سپاسی که زمین و آسمان خدا را پر سازد (بسیار و بی اندازه باشد) - زیرا توئی بسیار نعمت دهنده و بسیار بخشاینده نعمتهای بزرگ، پذیرنده
ترجمه صحیفه سجادیه(فیض الاسلام) ص : 243
سپاس اندک، پاداش دهنده سپاس کم، نیکوکار خوشرفتار، دارای فضل و احسان، جز تو خدائی نیست (شایسته این صفات نمیباشد) مرجع و بازگشت بسوی تو است (مرجع کارها بجائی است که کسی جز تو قادر بر بسود، زیان، امر، و نهی نیست) -
ترجمه صحیفه سجادیه(فیض الاسلام) ص : 244

دعای سی و هفتم از دعاهای امام علیه السّلام است هنگامیکه بناتوانی از بجا آوردن شکر و سپاس اقرار مینمود

(معنی شکر در لغت عملی است که از تعظیم و بزرگ داشت نعمت دهنده بسبب نعمت دادن او خبر میدهد خواه یادآوری بزبان باشد یا اعتقاد و دوستی بدل، یا خدمت و کردار باعضاء، و در اصطلاح بکار بردن بنده است نعمتهای خدای تعالی را در آنچه آن نعمت برای آن آفریده شده، و حقیقت آن را جز کسانیکه دنیا را پشت سرانداخته اند در نمییابند و آنان اندک اند، چنانکه خدای عزّ و جلّ فرموده «س 34 ی 13):
وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ 34: 13یعنی و سپاسگزاران از بندگان من اندک اند، و گفته اند:
شکور کسی است که دل و زبان و اعضای او مشغول و سرگرم سپاسگزاری باشد):
بار خدایا کسی بپایان شکر و سپاس تو نمیرسد مگر اینکه از احسان و نیکی تو چیزی (نعمتی که آن توانائی بر شکر گزاری است) بر او فراهم می آید که او را بشکری دیگر وادار میگرداند (گفته اند: شکر هر نعمتی ممکن است جز نعمت خدای تعالی، زیرا شکر نعمت او نعمت دیگری است از او که شکر آن بر بنده واجب است، پس منتهی شکر نعمت خدا اقرار بعجز و ناتوانی از ادای شکر او است، حضرت صادق - علیه السّلام - فرموده: خدای عزّ و جلّ بموسی - علیه السّلام - وحی نمود: ای موسی شکر مرا چنانکه شایسته است بجا آور، موسی گفت: پروردگارا چگونه شکر تو را چنانکه شایسته است
ترجمه صحیفه سجادیه(فیض الاسلام) ص : 245
بجا آورم در حالی که شکرگزاردن من تو را نعمتی است که بمن بخشیده ای؟ خدای تعالی فرمود: اکنون شکر مرا بجا آوردی که دانستی آن نعمت از جانب من است) - و هر چند کوشش نماید بحدّی از طاعت و فرمانبرداریت نخواهد رسید جز آنکه در برابر استحقاق و سزاوار بودن تو بر اثر فضل و احسانت (یا کمال و برتریت) عاجز و ناتوان است - پس سپاسگزارنده ترین بندگانت از سپاس تو، و پرستنده ترین آنان از فرمانبرداریت ناتوان است - کسی شایستگی ندارد که بسبب شایستگیش او را بیامرزی، و نه بسبب سزاواریش از او راضی و خوشنود گردی (او را مشمول رحمت خود نمائی) - پس هر که را بیامرزی از انعام تو است، و از هر که راضی شوی از احسان تو است - جزای بسیار میدهی عمل اندکی را که پذیرفته ای، و طاعت و فرمانبری کمی را پاداش میدهی تا اینکه گوئیا شکر بندگانت که پاداششان را بر آن لازم گردانیده ای و جزای آنان را از آن بزرگ نموده ای کاری است که بی (قدرت و توانائی دادن) تو بر امتناع و باز ایستادن از آن قدرت دارند پس از این رو آنها را پاداش داده ای، یا سبب آن سپاسگزاری بدست تو نبوده پس از این رو اینان را مزد داده ای -
ترجمه صحیفه سجادیه(فیض الاسلام) ص : 246
چنین نیست بلکه - ای خدای من - تو کار ایشان را مالک و قادر بوده ای پیش از آنکه بر بندگی تو توانا شوند، و پاداششان را آماده نموده ای پیش از آنکه بفرمانبریت در آیند، و این برای آنست که طریقه تو انعام، و روش تو احسان و نیکی، و راه تو عفو و گذشت است - از این رو همه آفریدگان اعتراف دارند که تو هر که را کیفر نمائی ستمکار نیستی، و گواهند هر که را (از ناپسندیها) عافیت و رهائی داده ای در باره او احسان نموده ای (نه آنکه شایستگی داشته) و همه در باره خود بنا توانی از آنچه (شکر و سپاس که) سزاواری اقرار دارند - پس اگر شیطان آنها را از طاعت و پیرویت نفریبد گناهکاری تو را نافرمانی نمیکرد، و اگر او باطل و نادرستی را برای ایشان بصورت حقّ و درستی در نمی آورد گمراهی از راه تو گمراه نمیگشت - پس منزّه و پاکی تو (شگفتا) چه روشن و هویدا است کرم و بزرگواریت در معامله و رفتار با کسیکه تو را اطاعت و فرمانبری کرده یا معصیت و نافرمانی نموده است: فرمانبر را برای آنچه خود برای او آماده نموده ای (شکری که توانائی بر آن را تو باو
ترجمه صحیفه سجادیه(فیض الاسلام) ص : 247
عطا کرده ای) پاداش میدهی، و گنهکار را در آنچه (گناهی که کرده) بشتاب در کیفر او توانائی مهلت میدهی - بهر یک از فرمانبر و گنهکار چیزی (پاداش و مهلت) عطا فرموده ای که سزاوار آن نیست، و بر هر یک از آنها چیزی احسان نموده ای که عمل و کردارش از آن کوتاه است (عملش در برابر آنچه باو عطا کرده ای ارزشی ندارد) - و اگر فرمانبر را بر آنچه (عملش که) تو او را بر آن وادار نموده ای (قدرت بر آن را باو داده ای) پاداش میدادی نزدیک بود که پاداش تو را نیابد، و نعمت و بخششت از دست او برود (چون کسی بعمل و کردار دیگری سزاوار پاداش نمیگردد) ولی تو بکرم و بزرگواریت او را بر عمل در مدّت کوتاه نیست شدنی (دنیا) بپاداش در مدّت دراز همیشگی (آخرت) و بر کرداری که پایانش نزدیک و زایل شدنی است بپاداشی که پایانش طولانی و جاودانی است پاداش داده ای (حضرت صادق - علیه السّلام - فرموده: اینکه اهل آتش «دوزخ» همیشه در آتش اند برای آنست که نیّت و قصدشان در دنیا این بوده که اگر در آن جاوید میبودند همیشه خدا را معصیت میکردند، و اینکه اهل بهشت همیشه در بهشت اند برای آنست که قصدشان در دنیا چنین بوده که اگر در آن جاوید میبودند همیشه خدا را اطاعت مینمودند، پس اهل آتش و بهشت بسبب قصدشان جاوید میباشند - سپس از او در آنچه از روزی تو خورده که
ترجمه صحیفه سجادیه(فیض الاسلام) ص : 248
بوسیله آن بر طاعت و فرمانبریت توانائی یافته عوض نخواسته ای، و او را در آلات و ابزار (قوای ظاهری و باطنی و آنچه متعلّق به پیکر انسان است) که بکار بردن آنها را وسیله رسیدن ب آمرزش تو قرار داده سختگیری ننموده ای، و اگر با او چنین رفتار مینمودی آنچه (عبادت و بندگی که) برای آن رنج کشیده و آنچه در آن کوشش نموده در برابر کوچکترین احسان ها و نعمتهایت از دست رفته بود، و در نزد تو برای باقی نعمتهایت در گرو میبود (و چیزی نداشت که در برابر آنها بدهد تا از گرو رهائی یابد) پس (چون چنین است) کی چیزی از پاداش تو را سزاوار میباشد؟ نه (سزاوار نمیباشد) کی (سزاوار میباشد)؟ - این - ای خدای من - حال و چگونگی کسی است که فرمان تو را برده، و روش کسی است که در بندگیت کوشش داشته، امّا کسیکه امر تو را بجا نیاورده و نهیت را مرتکب گشته پس در کیفرش شتاب نکردی تا حال خود را در معصیت بحال توبه و بازگشت بطاعتت تغییر دهد، و حقّا در نخست چیزی که بنا فرمانی تو قصد نمود همه کیفرهایت را که برای همه آفریدگانت آماده ساخته ای سزاوار میشد - پس هر کیفری را که از او بتأخیر انداختی و هر عذاب و شکنجه خوار کننده ای را که از او باز پس داشتی، چشم پوشی از حقّ خود و رضا و خوشنودی بکمتر از استحقاق
ترجمه صحیفه سجادیه(فیض الاسلام) ص : 249
خویش میباشد - از این رو کیست کریم و بزرگوارتر از تو - ای خدای من - و کیست بد بخت تر از کسیکه بر خلاف رضای تو تباه گردد؟ نه (کسی بدبختتر نیست) کیست (که بدبختتر باشد)؟ زیرا تو بزرگتری (یا خیر و نیکیت بیشتر است) از اینکه جز باحسان و نیکی وصف شوی، و (از نقائص) منزّه و پاکی که جز از عدل (تو) از تو بترسند (در دعای حضرت امیر المؤمنین - علیه السّلام - است: اللّهم احملنی علی عفوک، و لا تحملنی علی عدلک یعنی بار خدایا مرا بعفو و گذشتت واگزار و مرا بر عدلت وا مگزار) ترس از آن نیست که بر کسیکه تو را معصیت کرده ستم کنی، و پاداش آنکه را که تو را خوشنود گردانیده (امرت را بجا آورده و از نهیت دوری گزیده) فرو گزاری (بلکه ترس از عدل تو است) پس بر محمّد و آل او درود فرست، و آرزویم (رفتار تو با من از روی عفو و گذشت) را بمن ببخش، و هدایت و راهنمائی خود را بر من بیافزا که بوسیله آن بتوفیق در کردارم (ب آنچه موافق رضای تو است) برسم، زیرا تو بسیار نعمت دهنده بزرگواری. -
ترجمه صحیفه سجادیه(فیض الاسلام) ص : 250

دعای سی و هشتم از دعاهای امام علیه السّلام است در عذرخواهی از دادخواهیهای مردم

بر اثر ظلم و ستمی که ب آنها رسیده، و از کوتاهی در حقوق و بهره ایشان، و در آزادی از آتش (بوسیله توبه، عذر و پوزش خواستن سه قسم است: (1) کسی بدیگری میگوید: من فلان کار را بجا نیاوردم (2) میگوید: بر اثر فلان بجا آوردم (3) میگوید: بجا آوردم و دیگر بجا نخواهم آورد، و معنی توبه قسم سوّم است):
بار خدایا من بدرگاه تو عذر میخواهم از ستمکشیده ای که در برابر من باو ستم رسیده و من او را یاری نکرده ام (زیرا یاری کردن مؤمن حقّ واجبی است بر مؤمن دیگر که اگر او را یاری نکند مؤاخذه و بازپرس میشود، حضرت صادق - علیه السّلام - فرموده: مؤمنی که برادر «هم کیش» خود را یاری کند و بر یاری او توانائی داشته باشد خداوند او را در آخرت یاری خواهد کرد «از گرفتاریها و شکنجه های
ترجمه صحیفه سجادیه(فیض الاسلام) ص : 251
آن سرا رهائیش میدهد» و مؤمنی که برادرش را خوار گرداند و بر یاری او توانا باشد خدا او را در دنیا و آخرت خوار نماید «در دنیا بدبخت و در آخرت از رحمتش دور سازد)» و از احسان و نیکی که بمن شده و سپاس آن را بجا نیاورده ام (حضرت رسول - صلّی اللّه علیه و آله - فرموده: هر که باو احسان شود باید جزای آن را بدهد، اگر نتوانست باید آن را بستاید، و اگر چنین نکرد کفران آن نعمت نموده، حضرت صادق - علیه السّلام - فرموده: خدا لعنت کند «از رحمتش دور گرداند» کسانی را که راه احسان و نیکی را بریده و جلوگیری مینمایند، گفتند: چه کسانی از راه احسان جلوگیری میکنند؟ فرمود: مردی که باو احسان شود و آن را کفران نماید) و از بدکرداری که از من عذر خواسته و من عذرش را نپذیرفته ام (پیغمبر - صلّی اللّه علیه و آله - فرموده: کسیکه بیزاری جستن بد کرداری را از بدی که کرده راست گوید یا دروغ نپذیرد و بر سر حوض «نهری که خدای تعالی در بهشت بمن عطا کرده» نزد من نخواهد آمد) و از نیازمندی که از من درخواست نموده و من او را نبخشیده و بر خود برتری نداده ام (حضرت صادق - علیه السّلام - به ابان بن تغلب فرمود: هر گاه نصف دارائیت را بمؤمنی تقسیم نمودی او را بر خود مقدّم نداشته و برتری نداده ای و تو و او یکسان هستید، او را بر خود برتری میدهی اگر از نصف دیگر باو ببخشی) و از حقّ صاحب حقّ مؤمنی که بر من لازم است و آن را نداده ام (معلّی ابن خنیس گفته: بحضرت صادق - علیه السّلام - گفتم: حقّ مسلمان بر مسلمان چیست؟ فرمود: هفت حقّ واجب است، حقّی از آنها نیست جز آنکه بر او واجب میباشد، اگر حقّی از آنها را ضایع سازد از دوستی خدا و طاعت او بیرون رفته، و خدا را در او نصیب و بهره ای نیست «خدا را بندگی نکرده» ب آنحضرت گفتم: فدایت شوم آن هفت حقّ چیست؟ فرمود:
ای معلّی من بر تو مهربانم میترسم آنها را ضایع و تباه سازی و حفظ نکنی و بدانی و عمل ننمائی، گفتم: قوّت و توانائی جز از جانب خدا نیست «امید است خدای تعالی توانائی و توفیق عمل ب آنها را عطاء فرماید» فرمود: کمتر حقّ از آنها آنست که برای او دوست داری آنچه را که برای خود دوست میداری، و نپسندی
ترجمه صحیفه سجادیه(فیض الاسلام) ص : 252
برای او آنچه را که برای خود نمی پسندی، و حقّ دوّم آنست که از خشم او دوری گزینی «کاری نکنی که او را خشمناک سازی» و رضا و خوشنودی او را پیروی نمائی، و فرمان او را انجام دهی، و حقّ سوّم آنست که او را بجان و مال و زبان دوست و پا یاری کنی، و حقّ چهارم آنست که تو دیدبان و راهنما و آیینه او باشی، و حقّ پنجم آنست که تو سیر نباشی و او گرسنه و تو سیر آب و او تشنه، و تو جامه نپوشی و او برهنه باشد، و حقّ ششم آنست که برای تو خدمتگزار باشد و برای برادر «هم کیش» تو خدمتگزاری نباشد لازم است که خدمتگزارت را بفرستی تا جامه او را بشوید و خوراکش را پخته سازد و بسترش را بگستراند، و حقّ هفتم آنست که سوگندش را تصدیق نموده راست بدانی، و دعوت او را اجابت کنی، و بیمارش را دیدن نمائی، و بجنازه اش حاضر شوی، و چون دانستی او را حاجت و خواسته ای است برای برآوردن آن بسوی او بشتابی و او را ناچار نسازی که خواسته اشرار از تو درخواست نماید آنگاه بسوی او بشتابی، پس هر گاه آنها را بجا آوردی دوستی خود را بدوستی او و دوستی او را بدوستی خود پیوند نموده ای) و از عیب و نقص مؤمنی که برای من آشکار گشته و آن را نپوشانده ام (حضرت علیّ - علیه السّلام - فرموده:
کسیکه درباره مؤمنی بگوید چیزی را که بدو چشمش دیده و بدو گوشش شنیده و آن از چیزهائی است که آن مؤمن را عیب میکند و جوانمردیش را ویران میسازد او از کسانی است که خدای عزّ و جلّ فرموده «س 24 ی 19):انَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ انْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ امَنُوا لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ 24: 19یعنی آنانکه دوست دارند در بین کسانی که ایمان آورده اند زشتی فاش گردد، در دنیا و آخرت برای آنها عذاب دردناک است) و از هر گناهی که برای من پیش آمده و از آن دوری نکرده ام - بار خدایا از آنها (گناهان نامبرده) و مانند آنها از تو عذر میخواهم عذر خواستن از روی پشیمانی که برای مانند آنها که مرا پیش آید واعظ و پند دهنده (مانع و جلوگیر) باشد -
ترجمه صحیفه سجادیه(فیض الاسلام) ص : 253
پس بر محمّد و آل او درود فرست، و پشیمانیم را از لغزشهائی که ب آن گرفتار شدم و قصدم را بر بجا نیاوردن گناهانیکه بمن رو می آورد توبه ای قرار ده که برای من موجب دوستی تو شود، ای دوستدار توبه کنندگان (اشاره بقول خدای تعالی «س 2 ی 222):انَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ 2: 222یعنی همانا خدا آنان را که «از گناهان» پیوسته توبه میکنند و آنان را که «از نجاست و پلیدی» پاک و پاکیزه اند دوست میدارد). -
ترجمه صحیفه سجادیه(فیض الاسلام) ص : 254