فهرست کتاب


غرب زدگی:پژوهشی در کلام و پیام نورانی امام خمینی

مرکز غدیر‏‏‏

اگر ملت این باور را داشته باشد که ما می توانیم در مقابل قدرت های بزرگ بایستیم، توانائی پیدا می کند

اگر ملت این باور را داشته باشد که ما می توانیم در مقابل قدرت های بزرگ بایستیم، توانائی پیدا می کند شما اگر چنانچه باورتان باشد که نمی توانید صنعت بکنید و نمی توانید صنایع بزرگ و کوچک را و چیزهائی که احتیاج به غرب بوده است خودتان آن ها را درست بکنید، تا این باور هست نمی توانید که انجام بدهید.
اول باید خودتان را درست کنید.
اول باید باورتان بیاید که ما هم انسانیم، ما هم قدرت تفکر داریم. ما هم قدرت صنعت داریم، این قدرت در همه افراد بشر به قوه هست اگر این باور برای شما پیدا شد و این تجربه ای که در این دو سال شماها کردید و دیدید که آن حرف هائی که گفته می شده است تبلیغات بوده است و مسائل آن طور نبوده است، این تبلیغات بوده است که در مقابل قدرت های بزرگ نمی شود نفس کشید و باید تسلیم قدرت های بزرگ شد.
شما در این مدتی که انقلاب کردید و قیام کردید، خودتان باورتان آمد و به دولت های مستضعف و ملت های مستضعف هم باوراندید که می شود در مقابل آمریکای جهانخوار و شوروی جهانخوار ایستادگی کرد.
شما دو سال است که قیام مردانه کردید و در مقابل آن ها ایستادید و همه آن ها را دستشان را از کشور خودتان قطع کردید و دیدید که یک مطلبی است امکان دارد و شما خودتان می توانید در عین حالی که قدرت نظامی تان مثل آن ها نیست و قدرت صنعتی تان مثل آن ها نیست، لکن می توانید ایستادگی کنید و یک ملت وقتی که یک مطلب را باور کرد که می تواند انجام بدهد، انجام خواهد داد.(143)

این پیروزی که شما به دست آوردید، برای این که باورتان آمده بود که می توانید، باورتان آمده بود که آمریکا نمی تواند به شما تحمیل بکند

اگر ملت این باور را داشته باشد که ما می توانیم در مقابل قدرت های بزرگ بایستیم، این باور اسباب این می شود که توانائی پیدا می کنند و در مقابل قدرت های بزرگ ایستادگی می کنند.
این پیروزی که شما به دست آوردید، برای این که باورتان آمده بود که می توانید، باورتان آمده بود که آمریکا نمی تواند به شما تحمیل بکند. این باور اسباب این شد که آن کار بزرگ معجزه آسا را شماها انجام دادید و اگر چنانچه شما ملاحظه می کنید که در این دو سال در کشور ما صنعت های زیادی که آن ها انجام می دادند خودشان انجام می دهند و باورتان باشد که خود ما هم می توانیم صنعتی داشته باشیم و می توانیم ابتکاری داشته باشیم همین باور توانائی، شما را توانا می کند.
اساس این باور است که آن ها از ما گرفته بودند، آن ها ما را از همه چیز تهی کرده بودند به طوری که افکار ما، باورهای ما همه وابستگی داشت. اگر افکار یک ملتی وابستگی به قدرت بزرگی باشد تمام چیزهای آن ملت وابستگی پیدا می کند، عمده این است که افکار شما آزاد بشود، افکار شما از وابستگی به قدرت های بزرگ آزاد بشود.
اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما می توانیم که صنعتمند و صنعتکار باشیم، خواهید بود.
اگر افکارتان و باورتان این باشد که ما می توانیم مستقل باشیم و وابسته به غیر نباشیم، خواهید توانست.
اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که ما می توانیم در کشاورزی به جائی برسیم که صادر کنیم و وابسته به غیر نباشیم بلکه دیگران به ما محتاج باشند، می توانند.
اگر شماهائی که در صنعت هستید و در پرسنل صنعتی کار می کنید در ارتش، این باور را داشته باشید و به تجربه این باور را امروز دارید که می توانید صناع باشید و می توانید کارهای ابتکاری بکنید، خواهید توانست.
آن طوری که به من اطلاع دادند در این پرسنل صنعت، کارهای بسیار مثبت انجام گرفته است و من امیدوارم که از این به بعد کارهای بالاتر از شما انجام بگیرد به طوری که دست ما به طرف غرب و شرق دراز نباشد و خود ما بتوانیم کارهای خودمان را انجام بدهیم، خود ما بتوانیم که کشور خودمان را به استقلال تام تمام، بدون وابستگی در هیچ امری از امور به غیر، بتوانیم اداره بکنیم. باورمان بیاید که ما هم مثل سایر موجودات عالم می توانیم کارهائی انجام بدهیم. با این باور انشاء الله به پیش برویم.
انشاء الله خدای تبارک و تعالی به شما کمک کند، همانطوری که تاکنون به کمک های غیبی خدای تبارک و تعالی بوده است و این کشوری که کشور ائمه هدی و کشور صاحب الزمان سلام الله علیه است کشوری باشد که تا ظهور موعود ایشان به استقلال خودش ادامه بدهد، قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد که عالم را انشاءالله به عدل و داد بکشد و از این جورهائی که بر مستضعفان می گذرد جلوگیری کند.(144)

الان هم مغزهائی هست که خود را مغز متفکر می دانند، باز باورشان نشده است که خود ما هم می توانیم آدم باشیم

این یک برنامه ای بوده است که ریخته شده بوده است و تبلیغاتی که در دنبال این برنامه به طور وسیع شده بود باور آورده بود ملت ما را، بسیاری از افراد ما را به این که ما هیچ نداریم و نمی توانیم هم داشته باشیم ما باید حتمابرویم یا به طرف غرب و در بلوک غربی واقع بشویم تا آن ها به ما ترحم کنند و حاجت هائی که ما داریم آن ها برآورده کنند و یا باید به طرف شرق کمونیست برویم تا آن ها این عمل را انجام بدهند و الان هم مغزهائی هست که خود را مغز متفکر می دانند، باز باورشان نشده است که خود ما هم می توانیم آدم باشیم. آنکه ما اصرار داریم به این که دانشگاه که مغز متفکر یک ملت است باید از وابستگی های به شرق و غرب کنار برود و نمی شود که کنار برود الا این که فرم اسلامی را پیدا بکند.(145)