هر کاری را که انسان باورش این است که ضعیف است نسبت به آن کار، نمی تواند آن کار را انجام بدهد
آن هائی که می خواستند مخازن این کشورهای ضعیف را ببرند، نقشه های درست فکر کرده آن ها این بود که مردم این کشور را، ملت این کشورها را باور بیاورند که خودشان ناتوانند، ناتوانی را به خورد کشورهای مستضعف بدهند و خود مردم با این باور که ما نمی توانیم صنعتی را خودمان ایجاد کنیم و نمی توانیم لشکری را خودمان اداره کنیم و نمی توانیم اداره مملکت خودمان را بکنیم، این باور که به وسیله تبلیغات غربزدگان در این ممالک پیاده شد این کشورها را به تباهی و عقب ماندگی کشاند.
هر کاری را که انسان باورش این است که ضعیف است نسبت به آن کار، نمی تواند آن کار را انجام بدهد. هر قدر، قدرت ارتشی زیاد باشد، لکن قدرت روحی نداشته باشد و باورش آمده باشد که در مقابل فلان قدرت و فلان قدرت نمی تواند ایستادگی کند، این ارتش محکوم به شکست است و هر کشوری که اعتقادش این باشد که نمی تواند خودش صنعتی را ایجاد کند این ملت ملت محکوم به این است که تا آخر نتواند و این اساس نقشه هائی بوده است که برای ملل ضعیف دنیا قدرت های بزرگ کشیده اند و قلمفرسایانی که در راه آن ها قلمفرسایی می کردند و غربزدگانی که وابسته به آن ها بودند این مطلب را به طور وسیع تبلیغ کردند، به طوری که این ممالک باورشان آمده بود که هیچ کاری از آن ها ساخته نیست و هیچ امری از امور کشوری و لشکری و صنعت و سایر اموری که در تمدن بشر دخالت دارد از عهده این ها ساخته نیست و باید از غرب و از قدرت های بزرگ این ها تبعیت کنند، لشکرشان مستشار لازم دارد و کشورشان مدبر. این باور مادامی که در کشورهای جهان و کشورهای مستضعف هست برای خاطر همین باور تا آخر مبتلا و وابسته هستند.(142)
اگر ملت این باور را داشته باشد که ما می توانیم در مقابل قدرت های بزرگ بایستیم، توانائی پیدا می کند
اگر ملت این باور را داشته باشد که ما می توانیم در مقابل قدرت های بزرگ بایستیم، توانائی پیدا می کند شما اگر چنانچه باورتان باشد که نمی توانید صنعت بکنید و نمی توانید صنایع بزرگ و کوچک را و چیزهائی که احتیاج به غرب بوده است خودتان آن ها را درست بکنید، تا این باور هست نمی توانید که انجام بدهید.
اول باید خودتان را درست کنید.
اول باید باورتان بیاید که ما هم انسانیم، ما هم قدرت تفکر داریم. ما هم قدرت صنعت داریم، این قدرت در همه افراد بشر به قوه هست اگر این باور برای شما پیدا شد و این تجربه ای که در این دو سال شماها کردید و دیدید که آن حرف هائی که گفته می شده است تبلیغات بوده است و مسائل آن طور نبوده است، این تبلیغات بوده است که در مقابل قدرت های بزرگ نمی شود نفس کشید و باید تسلیم قدرت های بزرگ شد.
شما در این مدتی که انقلاب کردید و قیام کردید، خودتان باورتان آمد و به دولت های مستضعف و ملت های مستضعف هم باوراندید که می شود در مقابل آمریکای جهانخوار و شوروی جهانخوار ایستادگی کرد.
شما دو سال است که قیام مردانه کردید و در مقابل آن ها ایستادید و همه آن ها را دستشان را از کشور خودتان قطع کردید و دیدید که یک مطلبی است امکان دارد و شما خودتان می توانید در عین حالی که قدرت نظامی تان مثل آن ها نیست و قدرت صنعتی تان مثل آن ها نیست، لکن می توانید ایستادگی کنید و یک ملت وقتی که یک مطلب را باور کرد که می تواند انجام بدهد، انجام خواهد داد.(143)
این پیروزی که شما به دست آوردید، برای این که باورتان آمده بود که می توانید، باورتان آمده بود که آمریکا نمی تواند به شما تحمیل بکند
اگر ملت این باور را داشته باشد که ما می توانیم در مقابل قدرت های بزرگ بایستیم، این باور اسباب این می شود که توانائی پیدا می کنند و در مقابل قدرت های بزرگ ایستادگی می کنند.
این پیروزی که شما به دست آوردید، برای این که باورتان آمده بود که می توانید، باورتان آمده بود که آمریکا نمی تواند به شما تحمیل بکند. این باور اسباب این شد که آن کار بزرگ معجزه آسا را شماها انجام دادید و اگر چنانچه شما ملاحظه می کنید که در این دو سال در کشور ما صنعت های زیادی که آن ها انجام می دادند خودشان انجام می دهند و باورتان باشد که خود ما هم می توانیم صنعتی داشته باشیم و می توانیم ابتکاری داشته باشیم همین باور توانائی، شما را توانا می کند.
اساس این باور است که آن ها از ما گرفته بودند، آن ها ما را از همه چیز تهی کرده بودند به طوری که افکار ما، باورهای ما همه وابستگی داشت. اگر افکار یک ملتی وابستگی به قدرت بزرگی باشد تمام چیزهای آن ملت وابستگی پیدا می کند، عمده این است که افکار شما آزاد بشود، افکار شما از وابستگی به قدرت های بزرگ آزاد بشود.
اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما می توانیم که صنعتمند و صنعتکار باشیم، خواهید بود.
اگر افکارتان و باورتان این باشد که ما می توانیم مستقل باشیم و وابسته به غیر نباشیم، خواهید توانست.
اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که ما می توانیم در کشاورزی به جائی برسیم که صادر کنیم و وابسته به غیر نباشیم بلکه دیگران به ما محتاج باشند، می توانند.
اگر شماهائی که در صنعت هستید و در پرسنل صنعتی کار می کنید در ارتش، این باور را داشته باشید و به تجربه این باور را امروز دارید که می توانید صناع باشید و می توانید کارهای ابتکاری بکنید، خواهید توانست.
آن طوری که به من اطلاع دادند در این پرسنل صنعت، کارهای بسیار مثبت انجام گرفته است و من امیدوارم که از این به بعد کارهای بالاتر از شما انجام بگیرد به طوری که دست ما به طرف غرب و شرق دراز نباشد و خود ما بتوانیم کارهای خودمان را انجام بدهیم، خود ما بتوانیم که کشور خودمان را به استقلال تام تمام، بدون وابستگی در هیچ امری از امور به غیر، بتوانیم اداره بکنیم. باورمان بیاید که ما هم مثل سایر موجودات عالم می توانیم کارهائی انجام بدهیم. با این باور انشاء الله به پیش برویم.
انشاء الله خدای تبارک و تعالی به شما کمک کند، همانطوری که تاکنون به کمک های غیبی خدای تبارک و تعالی بوده است و این کشوری که کشور ائمه هدی و کشور صاحب الزمان سلام الله علیه است کشوری باشد که تا ظهور موعود ایشان به استقلال خودش ادامه بدهد، قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد که عالم را انشاءالله به عدل و داد بکشد و از این جورهائی که بر مستضعفان می گذرد جلوگیری کند.(144)