فهرست کتاب


غرب زدگی:پژوهشی در کلام و پیام نورانی امام خمینی

مرکز غدیر‏‏‏

این حرف، حرف غربزده هاست که خیال می کنند که ما اگر مثل غرب نباشیم، ما تحقیر می شویم. ما بنا داریم که مثل غرب نباشیم و وابسته نباشیم و بنا داریم مستقل و آزاد باشیم

در مقابل همه تبلیغاتی که می شود، از هر جور تبلیغی که می شود، جواب بدهید و آشنا کنید ممالک دیگر را، کشورهای دیگر را به آن چیزی که در ایران هست و آن طوری که در ایران می گذرد. آشنا کنید مردم را به اسلام و به نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی. خوف این که ما اگر ساده رفتار کنیم آن ها با آن، سفارتخانه های آن هابا آن وضعی که دارد، ما در نظر آن ها تحقیر می شویم، این خوف را د رخودتان راه ندهید، بلکه شما با عملتان تحقیر کنید آن طور بناها و بنیادهای ظلم و طاغوتی را. شما گمان نکیند که اگر چنانچه به طور ساده عمل بکنید و سفارتخانه شما یک امر، یک جای ساده ای باشد، یک مرکزی باشد که از آنجاعلم و دانش و اخلاق صادر بشود، شما تحقیر خواهید شد. خیر، این حرف، حرف غربزده هاست که خیال می کنند که ما اگر مثل غرب نباشیم، ما تحقیر می شویم.
ما الان بنا داریم که مثل غرب نباشیم و بنا داریم وابسته نباشیم و بنا داریم مستقل باشیم و آزاد باشیم و الان می بینید که آن هائی که، ملت هایی که تحت تاثیر تبلیغات آمریکا و شوروی و سایر اذناب آن ها واقع نشدند، همه آن ها به نظر اعجاب و عظمت به شما نگاه می کنند.(140)

باور انسان اساس تمام امور است

اساس همه شکست ها و پیروزی ها از خود آدم شروع می شود. انسان اساس پیروزی است و اساس شکست است. باور انسان اساس تمام امور است. غربیان و در سابق انگلستان و بعد از او آمریکا و سایر کشورهای قدرتمند دنبال این بودند که با تبلیغات دامنه دار خودشان به ممالک ضعیف باور بیاورند که ناتوانند، باور بیاورند که این ها نمی توانند هیچ کاری انجام بدهند، این ها باید در صنعت، در نظام، در اداره کشورها، دستشان به طرف قدرت های بزرگ از شرق و غرب دراز باشد.(141)

هر کاری را که انسان باورش این است که ضعیف است نسبت به آن کار، نمی تواند آن کار را انجام بدهد

آن هائی که می خواستند مخازن این کشورهای ضعیف را ببرند، نقشه های درست فکر کرده آن ها این بود که مردم این کشور را، ملت این کشورها را باور بیاورند که خودشان ناتوانند، ناتوانی را به خورد کشورهای مستضعف بدهند و خود مردم با این باور که ما نمی توانیم صنعتی را خودمان ایجاد کنیم و نمی توانیم لشکری را خودمان اداره کنیم و نمی توانیم اداره مملکت خودمان را بکنیم، این باور که به وسیله تبلیغات غربزدگان در این ممالک پیاده شد این کشورها را به تباهی و عقب ماندگی کشاند.
هر کاری را که انسان باورش این است که ضعیف است نسبت به آن کار، نمی تواند آن کار را انجام بدهد. هر قدر، قدرت ارتشی زیاد باشد، لکن قدرت روحی نداشته باشد و باورش آمده باشد که در مقابل فلان قدرت و فلان قدرت نمی تواند ایستادگی کند، این ارتش محکوم به شکست است و هر کشوری که اعتقادش این باشد که نمی تواند خودش صنعتی را ایجاد کند این ملت ملت محکوم به این است که تا آخر نتواند و این اساس نقشه هائی بوده است که برای ملل ضعیف دنیا قدرت های بزرگ کشیده اند و قلمفرسایانی که در راه آن ها قلمفرسایی می کردند و غربزدگانی که وابسته به آن ها بودند این مطلب را به طور وسیع تبلیغ کردند، به طوری که این ممالک باورشان آمده بود که هیچ کاری از آن ها ساخته نیست و هیچ امری از امور کشوری و لشکری و صنعت و سایر اموری که در تمدن بشر دخالت دارد از عهده این ها ساخته نیست و باید از غرب و از قدرت های بزرگ این ها تبعیت کنند، لشکرشان مستشار لازم دارد و کشورشان مدبر. این باور مادامی که در کشورهای جهان و کشورهای مستضعف هست برای خاطر همین باور تا آخر مبتلا و وابسته هستند.(142)