این ها خودشان را ملی می دانند و روشنفکر، خودشان را نسبت به این مملکت دلسوز می دانند. ما باید بیدار باشیم، ملت ما باید چشم هایش را باز کند، دو تا چشم هم قرض کند با چهار تا
چشم نظر کند
یک کسی که پنجاه سال مغزش را آن ها تربیت کرده اند و از مغز انسانی بیرونش کردند یک مغز غربی روی آن گذاشتند، این هرچه هم که ضربه از غرب به این مملکتش بخورد، به این کشورش بخورد باز از آن ها تعریف می کند، باز هم دنبال این است که برگرداند. الان بعضی از این مفسدها که از ایران بیرونشان کردند رفتند در آنجا در پناه انگلستان، آنجا رفتند توطئه گری، برای این که باز برگردانند وضع را، باز همان مسائل را برگردانند مشغول توطئه هستند، اینجا هم روابط بینشان هست، از اینجا هم باز روابط هست، از اینجا روابط با آمریکا هست، روابط اشخاص برای توطئه گری با آمریکا هست، با انگلستان هم هست. می خواهند (نقشه این است) که بعد از چند وقت دیگر همان مسائل را برگردانند، این ها هم خودشان را ملی می دانند و خودشان را روشنفکر می دانند و خودشان را نسبت به این مملکت دلسوز می دانند.
ما باید بیدار باشیم، ملت ما باید چشم هایش را باز کند، دو تا چشم هم قرض کند با چهار تا چشم نظر کند که این اشخاصی که مشغول این کارها هستند، این ها چکاره اند، این ها که مشغول این توطئه ها هستند، این ها رفقاشان چه کسانی اند، چه کسی با این معاشرت می کند. باید درست توجه بکنند و اگر درست توجه نکنند به تدریج ممکن است ما تحمیلمان بشود همان مسائل، البته نمی شود به این زودی.(116)
در این زمانی که محمدرضای فاسد، زمامدار این کشور بود، غربزدگی به کمال خودش رسید
غرب در نظر یک قشری از این ملت جلوه کرده است که گمان می کنند غیر از غرب هیچ خبری در هیچ جا نیست و این وابستگی فکری، وابستگی عقلی، وابستگی مغزی به خارج، منشا اکثر بدبختی های ملت هاست و ملت ماست. در هر امری که پیش می آید، از باب این که مغزهای آن هائی که در رأس بودند به طوری بار آمده بوده است که از خودشان بکلی منصرف و قبله شان غرب شده بود، یکی از روشنفکرهاشان، متفکرین شان به اصطلاح گفته بود که ما تا همه چیزمان را انگلیسی نکنیم نمی توانیم یک رشدی بکنیم. یک همچو مغزهائی در راس کارها واقع شد و از آن طرف هم تبلیغات دامنه داری که غربی ها و غربزدگان شروع کردند و شاید حالا هم باز باشد، اسباب این شد که مغزها غربی شد، قبله غربی شد و تا بیاید این غربزدگی و اجنبی زدگی از این قلب ها و از این مغزها زدوده بشود، وقت طولانی لازم است، در این پنجاه سال قبل هم بوده است، لکن در این پنجاه سال اخیر و خصوصا در این زمانی که شخصی فاسد، این محمدرضای فاسد، زمامدار این کشور بود، این مسائل به رشد خود رسید، غربزدگی به کمال خودش رسید، در همه جهت وابستگی پیدا شد ، در عین حالی که قضایمان، قضای حقوقی مان و مسائل حقوقی مان و مسائل فرهنگی مان یک مسائل پیشرفته و از سایر جاها جلوتر هست، لکن در هر امری دستشان را دراز کردند از جای دیگر گرفتند حتی آنوقتی که در صدر مشروطیت که باز این مسائل کمتر بود، باز دست یک غربزده گاهی آنوقت هم در کار بوده است که قانون اساسی آن زمان را از غرب گرفته بودند تا این ملت به خود نیاید و فرهنگ خودش را پیدا نکند و توجه به این که فرهنگی دارد، فرهنگ غنی دارد، نمی شود اصلاح بشود.(117)
می شود مقابل غرب ایستاد، می شود حتی جلو قدرت های غرب ایستاد
... شما دیدید که قیام کردید و در مقابل قدرت های بزرگ ایستادید و حریف خودتان را در عین حالی که همه جدیت داشتند که باشد، عقب زدید، معلوم شد، می شود مقابل غرب ایستاد، می شود حتی جلو قدرت های غرب ایستاد، در این قضیه خودتان را پیدا کردید، دیدید که ما خودمان هم می توانیم با مشت خالی جلو برویم، در فرهنگ هم باید خودتان را پیدا کنید. آن ها الان در صددند که با هر جهتی که شده است شما را باز به خودشان متوجه کنند، همه کوشش شان این است که شما را وابسته قرار بدهند، وابسته کنند، نگذارند این وابستگی از بین برود و شما دانشجوهای عزیز خودتان درصدد این باشید که از غربزدگی بیرون بیائید، این گمشده خودتان را پیدا کنید، گمشده شما خودتان هستید، شرق خودش را گم کرده و شرق باید خودش را پیدا بکند. آن ها در صددند که با هر ترتیب شده است خودشان را به ما تحمیل کنند و شما باید مقاومت کنید. شمائی که می خواهید مستقل باشید، می خواهید آزاد باشید، همچو خودتان سرپای خودتان ایستاده باشید، باید همه قشرها در این مملکت، همه قشرهای بنای بر این بگذارند که خودشان باشند.(118)