فهرست کتاب


غرب زدگی:پژوهشی در کلام و پیام نورانی امام خمینی

مرکز غدیر‏‏‏

از نیروی انسانی و ایمانی خودتان غافل نباشید واز اتکال به اجانب بپرهیزید واستقلال خود را در تمام ابعاد بیمه کنید و از هیاهوی غرب و غربزدگان نهراسید که خدواند متعال با شماست

باید کوشش در راه علم و به دست آوردن تخصص در رشته های مختلفه، اساس فعالیت جوانان دانشجوی عزیز ما باشد که نیازمندی های میهن به دست خود آن ها بر آورده و کشور ما با کوشش شما خودکفا شود. مع الاسف در دوران های گذشته، اساس بر آن بود که ما را در هر چیز وابسته کنند و با ملت ما آن کنند که دستش برای هر چیز پیش دیگران دراز باشد. شما عزیزان کوشش کنید که از این وابستگی بیرون آیید و احتیاجات کشور خودتان را بر آورید و از نیروی انسانی و ایمانی خودتان غافل نباشید واز اتکال به اجانب بپرهیزید واستقلال خود را در تمام ابعاد بیمه کنید واز هیاهوی غرب و غربزدگان نهراسید که خدواند متعال با شماست.(99)

بدون تغییرات صحیح بنیادی و تحول فرهنگی و علمی امکان تحول فکری و روحی نیست

...یکی از مسائل بسیار مهم در تمام دستگاه ها خصوصا دانشگاهها و دبیرستان ها تغییرات بنیادی در برنامه ها و خصوصا برنامه های تحصیلی و روش آموزش و پرورش است که دستگاه فرهنگ ما از غربزدگی و از آموزش های استعماری نجات یابد.
اجانب خصوصاآمریکا در نیم قرن اخیر کوشش داشتند و دارند فرهنگ و برنامه های فرهنگی و علمی و ادبی ما را از محتوای اسلامی - انسانی - ملی خود خالی و به جای آن فرهنگ استعماری و استبدادی بنشانند.
فرهنگ زمان طاغوت، کشور ما را تا لب پرتگاه سقوط کشاند و خداوند تعالی به داد این کشور اسلامی رسید ولی بدون تغییرات صحیح بنیادی و تحول فرهنگی و علمی امکان تحول فکری و روحی نیست و باید با کوشش همه جانبه از طرف دولت و رؤسای دانشگاه ها و فرهنگیان و جوانان دانشجو به مقصود نزدیک شویم و انشاء الله تعالی از پیوستگی و وابستگی نجات پیدا کنیم و کشور عزیزمان را نجات دهیم.(100)

در روشنفکرهای ما، در غربزده های ما ، این معنی هست که اسلام را نمی خواهند

از اول که رضاخان آمد و من هم یادم هست و از اولش در مسائل بودم تاحالا، اولی که آمد و ابتدائا با سالوسی رفتار کرد، وقتی که مستقر شد اول هدف، اسلام بود، لکن نمی گفت هدف را - آن قرار داد که اسلام نباشد، البته به تعلیم دیگران، تعلیم خارج - لکن ازروحانیین شروع کرد، از مجالس وعظ و خطابه و روضه جلوگیری کرد. از اینجا شروع کردند که بلکه موفق بشوند اساس، اساسی که خارجی ها از آن می ترسیدند از بین ببرند.
...الان هم در نویسنده های ما، در گوینده های ما و در روشنفکرهای ما، در غربزده های ما ، این معنی هست که اسلام را نمی خواهند و آن ها که راست نمی گویند ملیت را می خواهند، وقتی هم از ملیتشان می خواهند اسم ببرند، از همین شاه ها اسم می برند، از همین شاه هائی که همه شان در تاریخ معلوم است که چکاره بودند.(101)