یکی از بستگان محمدرضا مخلوعِ ملعون، لوزتین پیدا کرده بود، از اروپا برای او یک کسی که عمل لوزه بکند آوردند
به مجرد این که یک کسی مریض می شود می گویند باید برود انگلستان، باید برود اروپا، با این که اطباء، اینجا هم هست. در ذهن من این است که یکی از بستگان محمدرضا مخلوع، ملعون، لوزتین پیدا کرده بود، از اروپا برای او یک کسی که عمل لوزه بکند آوردند در صورتی که اطبای اینجا، عمل لوزه یک عمل آسانی است.
این چه می فهماند به عالم که یک کسی که در راس یک مملکت به زور واقع شده و او را شناختند به این که شاه مملکت است ، این برای لوزتین هم طبیب قائل نباشد که در ایران هست، این به طب ایران و به طبیب ایران چه لطمه وارد می کند، چه خیانتی است این به ملت ایران که ملت ایران معرفی بشود به این که در سرتاسر کشور ما یک طبیبی که لوزتین را بتواند عمل بکند نیست، از این جهت از خارج می آورند که لوزتین را عمل کند. این چقدر کمک می کند به استعمار، چقدر کمک می کند به غرب و چقدر حیثیت ملت ما را از بین می برد. وقتی که او این کار را کرد مردم هم تا آن زمان همه آن ها چشمشان به این بود که چه می کند این آدم، آن ها وقتی که مریض پیدا می کردند حتی الامکان باید بروند به خارج در صورتی که اطباء ما داریم.(82)
تا خانم ها توجهشان به این است که فلان مد از غرب به اینجا بیاید، فلان زینت باید از آنجا به اینجا سرایت بکند، تا یک چیزی آنجا پیدا می شود اینجا هم تقلید می کنند، تا از این تقلید
بیرون نیائید نمی توانید آدم باشید و نه می توانید مستقل باشید
... تا این ملت از این غربزدگی بیرون نیاید استقلال پیدا نمی کند. تا این نویسنده های ما کتاب هایشان به این وضع است که هر مطلبی که مال خودمان هست وقتی بخواهند بیان بکنند استشهاد به قول فلان خارجی می کنند، فلان غربی می کنند، تا از این وابستگی شماها در نیائی د استقلال پیدا نمی کنید. تا این خانم ها (شما را نمی گویم شما توده هستید، آن خانم ها را می گویم ) تا این ها توجهشان به این است که فلان چیز باید، فلان مد از غرب به اینجا بیاید، فلان زینت باید از آنجا به اینجا سرایت بکند، تا یک چیزی آنجا پیدا می شود اینجا هم تقلید می کنند، تا از این تقلید بیرون نیائید نمی توانید آدم باشید و نه می توانید مستقل باشید.(83)
از تقلید غرب باید دست بردارید. تا در این تقلید هستید، آرزوی استقلال را نکنید
اگر بخواهید مستقل باشید، اگر بخواهید شمارا به این که یک ملتی هستید بشناسند و بشوید یک ملت، از این تقلید غرب باید دست بردارید. تا در این تقلید هستید، آرزوی استقلال را نکنید.
تا این نویسنده های ما، نویسندگان ما، همه حرفهایشان غربی است، این را دست از آن برندارند، امید نداشته باشند که ملتشان مستقل بشود.
تا این اسم هائی که در خیابان ها و در داروخانه ها و در کتاب ها و در پارچه ها و در همه چیزتان، فقط مساجد است که اسماء خارجی را ندارند آن هم برای این که روحانیون تا حالا به حسب نوعشان آنجور نشده اند و الا همه چیز باید یک اسم غربی داشته باشد هم آن هائی که می نویسند اسم غربی می گذارند، هم شما که می خواهید بخوانید، این هائی که می خواهند بخوانند تا یک اسم آن طور نباشد به آن اقبال نمی کنند.(84)