فهرست کتاب


غرب زدگی:پژوهشی در کلام و پیام نورانی امام خمینی

مرکز غدیر‏‏‏

از وابستگی و غربزدگی ما بیرون نیامدیم و به این زودی بیرون نمی آئیم

الان هم در هر جا که بروید، هر مجلسی از این روشنفکران ما درست می کنند، باز حرف ها همان حرف های غربزدگی است، همان حرف هاست، همان حرف هائی که در زمان طاغوت وقتی جمع می شدند دور هم می گفتند، حالا هم باز همان حرف ها را می زنند. از وابستگی و غربزدگی ما بیرون نیامدیم و به این زودی بیرون نمی آئیم. آن گوینده شان که خدا رحمتش کند ( حالا فوت شده است ) گفته بود که ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد، یکی از معاریف این ها که: ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد. این طور محتوا را از دست داده بود و میان تهی شده بود. صورت، صورت یک آدم مثل سایر مردم، ولی محتوا، و محتوای وابسته. این، به این زودی ها ما نمی توانیم این قشرهای روشنفکر و این قشرهای آزادی طلب را - به این زودی نمی شود که این ها - از آن محتوائی که درشان 50 سال، 30 سال، 20 سال تزریق شده است و تهی کردند خودشان را از خودشان، خودشان از خودشان غافل شدند، به این زودی نمی شود اصلاحش کرد. یک فرهنگ تازه می خواهد، یک فرهنگ متحول می خواهد که حالا از اول بچه های ما را بار بیاورند به یک فرهنگ انسانی، اسلامی، استقلالی. یک فرهنگی که مال خودمان باشد که این بچه از اول بار بیاید به این طور که من خودم هستم که سرنوشتم را می توانم دستم بگیرم هی تو گوشش نخوانیدکه فرهنگ - نمی دانم - اروپا و آمریکا.
این ها غربزدگی است، در تمام اروپا بگردید یک خیابان «محمدرضا» پیدا نمی کنید، یک خیابان «نادر» پیدا نمی کنید
هی تو گوش ها خواندند این را، همه چیز باید از آنجا باشد، همه چیز ما وابسته باید باشد، اخلاقمان هم باید وابسته باشد، وقتی هم که آزاد ی می خواهیم یک آزادی غربی می خواهیم،ما باید غربی باشیم، یک آزادی می خواهیم که همان شبیه آزادی غرب باشد. این معنا به این زودی از توی مغزهائی که شستشو شده است « 40 ، 50 » سال، «20 ، 30 » سال و به جای مغز ایرانی، مغز اروپائی آمده است، به جای فکر ایرانی، فکر غربی جانشین آن شده است، این به این زودی نمی شود رفعش کرد، این محتاج به یک طول مدتی است که فرهنگ، یک فرهنگ مستقل ، نه یک فرهنگ استعماری که آن ها برا ی ما دیکته کردند. آن هابرای ما دیکته کردند، فرهنگ ما را طوری کردند که ما همه چیزمان الان عوض شده، غربی شده، وقتی هم حرف می زنیم حرفمان غربی است، وقتی اسم خیابان می گذاریم، اسم خیابان های غرب رامی گذاریم،اسم اشخاص غربی را می گذاریم ، خیابان روزولت، خیابان کندی، خیابان کذا. این ها غربزدگی است،در تمام اروپا بگردید یک خیابان محمدرضا پیدا نمی کنید،یک خیابان نادر پیدا نمی کنید.خیابان ها یمان هم خیابان غربی است، تعارف هایمان هم تعارف غربی است، آداب و معاشرتمان هم، با هم معاشرت غربی است، همه چیز.(34)

ما وابستگی روحی پیدا کردیم

ما یک وابستگی روحی پیدا کردیم، این وابستگی روحی از همه چیزها برای ما بدتر است. اسلام یک وقتی سیطره اش بر همه ممالک بود، آنوقت روم و ایران بود که هر دوی این ها از همه ممالک - آن ها دیگر آنوقت به وحشیگری بودند - این دوتا مملکت مستقل متمدن، آن روز اسلام سیطره اش بر این ها شد و همه را اسلامی می خواست بکند.(35)

ما گرفتار آزادیخواه ها که آزادی را نمی دانند چی است، هستیم

در هر صورت من از شما جوان ها متشکرم که آمدید از نزدیک با هم ملاقات کنیم و درد دلمان را بگوئیم. زیاد است، درد دل ها، زیاد است. ما از سر نیزه ها و مسلسل ها و این ها فارغ شدیم. سر قلم ها حالا ضد ماست، قلم ها به جای نیزه ها آمده است، مقاله ها به جای مسلسل ها، حالا به روی اسلام بسته شده است. الان ما گرفتار سرنیزه نیستیم، ما گرفتار قلم هستیم، اهل قلم، ما گرفتار روشنفکر ها هستیم، ما گرفتار آزادیخواه ها که آزادی را نمی دانند چی است، هستیم. یعنی چه آزادی. ماالان گرفتار این ها هستیم و من امیدوارم که بیدار بشود یک وقت ملت ما، یک وقت آزادیخواه های ما هم بیدار بشوند، از این غربی بودن بیرون بیایند، توجه بکنند به خودشان، خودشان را مستقل قرار بدهند. یک وقت از اسلام همه جا، به همه جا - چیز صادر می شد - فرهنگ صادر می شد، حالا ما همه چیزهامان باید تبع باشد.(36)