هر جا گفتند جمهوری دموکراتیک بدانید توطئه تو کار است، بدانید منهای اسلام است
اینهمه رنج و زحمت که روحانیت برد و می برد برای اسلام است. هر جائی که گفتند جمهوری، بدانید که توطئه تو کار است، اسم اسلام را نیاوردند، هر جا گفتند جمهوری دموکراتیک بدانید توطئه تو کار است، بدانید منهای اسلام است، آزادی منهای اسلام است، استقلال منهای اسلام است. روحانی با توطئه مخالف است، نه با آزادی اینهمه تبلیغاتی که می کنند اهل قلم - نمی دانم - اهل بیان تبلیغاتی که می کنند که ما از آن دیکتاتوری فارغ شدیم،دیکتاتوری عمامه و کفش آمده است، این ها ضد اسلام هستند، می دانند که آخوند دیکتاتورنیست. آخوند می خواهد مردم آزاد باشند، آخوند می خواهد استقلال باشد. آخوند با توطئه مخالف است نه با آزادی. این ها می خواهندکه روحانیت راکناربگذارند - مملکت را یک مملکت - آن هائی که، آن هائی که حسن نیت دارند، حسن نیت به این معنا که نیتشان این است که رژیم سابق نه و خارجی ها هم نه، اما چه؟ اما اسلام هم نه، این ها، آن هائی که به خیال خودشان حسن نیت دارند، نه رژیم سابق را می خواهند با او دشمن هستند و نه اجانب را می خواهند با آن ها هم دشمن هستند و نه اسلام و آخوند را، اسلام و هر چه وابسته به اسلام(33)
از وابستگی و غربزدگی ما بیرون نیامدیم و به این زودی بیرون نمی آئیم
الان هم در هر جا که بروید، هر مجلسی از این روشنفکران ما درست می کنند، باز حرف ها همان حرف های غربزدگی است، همان حرف هاست، همان حرف هائی که در زمان طاغوت وقتی جمع می شدند دور هم می گفتند، حالا هم باز همان حرف ها را می زنند. از وابستگی و غربزدگی ما بیرون نیامدیم و به این زودی بیرون نمی آئیم. آن گوینده شان که خدا رحمتش کند ( حالا فوت شده است ) گفته بود که ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد، یکی از معاریف این ها که: ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد. این طور محتوا را از دست داده بود و میان تهی شده بود. صورت، صورت یک آدم مثل سایر مردم، ولی محتوا، و محتوای وابسته. این، به این زودی ها ما نمی توانیم این قشرهای روشنفکر و این قشرهای آزادی طلب را - به این زودی نمی شود که این ها - از آن محتوائی که درشان 50 سال، 30 سال، 20 سال تزریق شده است و تهی کردند خودشان را از خودشان، خودشان از خودشان غافل شدند، به این زودی نمی شود اصلاحش کرد. یک فرهنگ تازه می خواهد، یک فرهنگ متحول می خواهد که حالا از اول بچه های ما را بار بیاورند به یک فرهنگ انسانی، اسلامی، استقلالی. یک فرهنگی که مال خودمان باشد که این بچه از اول بار بیاید به این طور که من خودم هستم که سرنوشتم را می توانم دستم بگیرم هی تو گوشش نخوانیدکه فرهنگ - نمی دانم - اروپا و آمریکا.
این ها غربزدگی است، در تمام اروپا بگردید یک خیابان «محمدرضا» پیدا نمی کنید، یک خیابان «نادر» پیدا نمی کنید
هی تو گوش ها خواندند این را، همه چیز باید از آنجا باشد، همه چیز ما وابسته باید باشد، اخلاقمان هم باید وابسته باشد، وقتی هم که آزاد ی می خواهیم یک آزادی غربی می خواهیم،ما باید غربی باشیم، یک آزادی می خواهیم که همان شبیه آزادی غرب باشد. این معنا به این زودی از توی مغزهائی که شستشو شده است « 40 ، 50 » سال، «20 ، 30 » سال و به جای مغز ایرانی، مغز اروپائی آمده است، به جای فکر ایرانی، فکر غربی جانشین آن شده است، این به این زودی نمی شود رفعش کرد، این محتاج به یک طول مدتی است که فرهنگ، یک فرهنگ مستقل ، نه یک فرهنگ استعماری که آن ها برا ی ما دیکته کردند. آن هابرای ما دیکته کردند، فرهنگ ما را طوری کردند که ما همه چیزمان الان عوض شده، غربی شده، وقتی هم حرف می زنیم حرفمان غربی است، وقتی اسم خیابان می گذاریم، اسم خیابان های غرب رامی گذاریم،اسم اشخاص غربی را می گذاریم ، خیابان روزولت، خیابان کندی، خیابان کذا. این ها غربزدگی است،در تمام اروپا بگردید یک خیابان محمدرضا پیدا نمی کنید،یک خیابان نادر پیدا نمی کنید.خیابان ها یمان هم خیابان غربی است، تعارف هایمان هم تعارف غربی است، آداب و معاشرتمان هم، با هم معاشرت غربی است، همه چیز.(34)
ما وابستگی روحی پیدا کردیم
ما یک وابستگی روحی پیدا کردیم، این وابستگی روحی از همه چیزها برای ما بدتر است. اسلام یک وقتی سیطره اش بر همه ممالک بود، آنوقت روم و ایران بود که هر دوی این ها از همه ممالک - آن ها دیگر آنوقت به وحشیگری بودند - این دوتا مملکت مستقل متمدن، آن روز اسلام سیطره اش بر این ها شد و همه را اسلامی می خواست بکند.(35)