فهرست کتاب


مُنافقین در کلام و پیام نورانی امام خمینی قدّس سرّه الشّریف

مرکز غدیر‏‏‏

جلوگیری قاطعانه از اخلالگران مزدور

این ها تودهنی می خواهند آقا. عدد شما زیادتر است، حجت شما بالاتر است، خیانت آن ها واضح است. گفتن می خواهد، اجتماع بکنید، بگوئید مطالب را، یک رئیسی، یک معلمی را که می بینید کمونیست است بیرونش کنید از دانشگاه، من نمی گویم حالا جنگ بکنید با آن ها، جنگ نمی خواهیم حالا بشود، اگر یک وقتی منتهی به این ها شد که یک روز این ها را بیرونشان می کنیم اما حالا نمی خواهیم یک جنگی بشود، می خواهیم حالا با ملایمت بشود، اما خوب، با صحبت، آن ها صحبت می کنند، شما هم صحبت بکنید. شما ننشینید یکی دیگر برایتان صحبت بکند. یک روحانی بیاید صحبت کند، خودتان بگوئید، هر کدامتان می توانید، در مقابل آن ها بایستید، صحبت کنید، آن می گوید، شما هم بگوئید. آنوقت یکی یکی انگشت بگذارید روی کارهایشان که تو این کاری که می کنی برای چیست؟ تو تابع کی هستی که این کارها را می کنی؟ تو ایرانی هستی و این کار را می کنی یا آمریکائی هستی یا شوروی؟ یا برای آن ها کار می کنی یا برای ایران، اگر برای آن ها کار می کنی جایش اینجا نیست، برو آنجاها کار کن. تو برای آن هاداری کار می کنی، واضح است که منفعتی که به دست می آید از نبود زراعت در ایران، جیب آمریکا می رود، همه می دانند این را. ما چه چیزهایمان از آمریکا وارد می شود و این بازاری بود که شاه درست کرد و حالا شما تابع او هستید، شما دنبال او هستید، شما می خواهید همان رژیم را پیش بیاورید، نمی خواهید که یک رژیم صحیحی باشد، شما تابع همان هستید، شما می خواهید همان بساط را درست کنید برای ما.(6)

می خواهند باز اخلال بکنند، می خواهند باز همان مسائل را ایجاد کنند

ما هم تا حالا زحمت کشیدیم، این ملّت اینقدر خون داده است، اینقدر زحمت کشیده است شما آن کنارها نشستید تماشا کردید، مثل بسیاری از این روشنفکرها آن کنار نشستند تماشا کردند. این جوان های ما از دانشگاهی و از - عرض می کنم که - جنوب شهری و از این ها ریختند و کارها را انجام دادند، حالا که کارها را انجام دادند، این ها از آن طرف مرزها راه افتاده اند و آمده اند اینجا و با تَذکِرِه های نمی دانم درست یا غیر درست، ایرانی اند اما بیرون بودند این ها بسیارشان، حالا آمده اند اینجا و می خواهند باز اخلال بکنند، می خواهند باز همان مسائل را ایجاد کنند، نه این که این ها می خواهند که یک رژیمی باشد مثلاً فرض کنید که ( با اسلام مخالفند ) اسلامی نباشد، لکن یک رژیم آزادمنش دموکراتیک به اصطلاح آن ها باشد. نخیر، این مساله این ها نیست، مساله اینست که این ها می خواهند همان مسائل پیش بیاید، نشد با عنوان شاهنشاهی، یک عنوان دیگر رویش بگذارند، باز قضیه، قضیه آمریکائی باشد لکن با یک صورت دیگری غیر شاهنشاهی، حالا دیگر شاهنشاهی تمام شد. اگربتوانند او را می آورند، اما حالا نمی توانند می خواهند یک بساط دیگری درست کنند، همان مسائل، همان منافع این ملّت رنجدیده باز برود تو جیب آمریکائی ها و باز برود توی جیب نفتخوارهای مفتخوار. این ها عمال آن ها هستند برای این کار، دلیلش هم همین ها است که من دارم می گویم و واضح است جواب آن ها. هی «مکتب، مکتب» کدام مکتب، مکتب مارکسیسم؟ این شکست خورده در دنیا، حالا گیر این بچه ها افتاده. اگر راست بگویند، لکن درست نمی گویند. قضیه ، قضیه مکتب نیست، قضیه، قضیه منافع است، منافع را می خواهند ببرند، آن ها بهتر به آن ها منفعت می رسانند، تابع آن ها هستند و الا خوب یک مملکتی که که می خواهد، ادعایش اینست که ما میخواهیم دست همه ( خوب، بنابر همین است ) ما می خواهیم دست همه اجانب بریده بشود از این مملکت، این به نفع ملّت ماست یا به ضرر؟ اگر به نفع ملّت ماست و شما ملی هستید، شما هم دلسوز هستید برای این مملکت، توده ای هستید، خوب شما کمک کنید، ما می خواهیم قطع بشود دست اجنبی ها ( و قطع شد الحمد لله ) حالا، شما کمک کنید که دوباره برنگردد، نه اخلال کنید که دوباره برگردند آن مسائل. کمک به این است که بروید کارخانه ها را کاری کنید راه بیفتد، کارگرهای نفت را کاری کنید که کارهایشان را انجام بدهند، حالا که نفت منافعش برای خود شما هست، راه بیفتد این ها، کشاورزها را بروید تشویق کنید که کار بکنند، دانشگاه را تشویق کنید که راه بیفتد. شما همه جا اخلال می کنید پس شما یک مردم اخلالگر هستید، نه یک مردم مثلا دانشمندی که می خواهید به ما چیز یاد بدهید، شما می خواهید اخلال بکنید. و باید جلویشان را بگیرید، مسائل را به آن ها بگوئید، در دانشگاه بنویسید، منتشر کنید. کسانی که برخلاف این هستند بروید یکی یکی پیش آن ها، بروید بگوئید شما این کاره هستید، شما چه می گوئید باز به ما؟ پس چطور می خواهید یک دانشگاهی را در دست بگیرید در صورتی که اخلالگر هستید؟ یک اخلالگر دزد که نمی تواند دانشگاه ر ا اداره کند.(7)

تکیه بر اصلاح دانشگاه از طریق سخنرانی و روشنگری

ما اگر دانشگاهمان اداره نشود، کارمان زار است. دانشگاه، تمام مسائل به دست دانشگاه است، یعنی این دو تا قطب دانشگاه و روحانی همه مقدرات مملکت تو مشت این هاست. دانشگاهی، دانشجو چه دانشجوی قدیمی و چه دانشجوی جدید، همه مسائل توی دست این ها باید حل بشود،این ها قوه متفکره ملّت هستند. اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و ا زدست ما برود، همه چیزمان از دستمان رفته است. یک مساله ایست که نباید شما بنشینید که من عمل بکنم و نه من هم باید بنشینم که شما تنها. ما هردو باید دست به دست هم بدهیم، آنقدری که من می توانم من انجام بدهم و آنقدری که شما می توانید، شما انجام بدهید. جوان هستید، در مقابلشان بایستید، صحبت کنید، حرف بزنید.(8)