قضاوت(1226)
برقراری قسط و عدل در جامعه، بدون قوانین مدون و مجریان درستکار امکان پذیر نیست.
از آنجا که فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع، از گهواره تا گور است(1227).
برای رفع خصومتها و پایان بخشیدن به نزاعها و بررسی دعاوی رساندن حقوق از دست رفته حقداران به آنها، قوانینی دقیق و قابل اجرا دارد و برای پیاده کردن آن قوانین نیز مجریان عادل و دارای شرایط مشخص کرده است که در این بحث به شرایط قاضی و برخی از مسائل قضاوت می پردازیم:
شرایط قاضی:
عقل و بلوغ
ایمان و عدالت
اجتهاد مطلق
مرد بودن
حلال زاده بودن
داناترین فرد شهر و حومه آن باشد (بنابر احتیاط واجب)
دارای قدرت حافظه باشد و فراموشکار نباشد (بنابر احتیاط واجب)(1228).
1 - کسی که شرایط قضاوت را ندارد، قضاوت کردن بر او حرام است(1229).
2 - کسی که شرایط قضاوت را دارد، اگر هیچکس نباشد که به این کار بپردازد، بر او واجب عینی است(1230).
3 - کسی که به خود اطمینان دارد که می تواند تکالیف قضاوت را بخوبی انجام دهد، عهده دار شدن امر قضاوت برای او مستحب است، ولی اگر به قدر کفایت باشند، بهتر آن است که ترک کند به خاطر خطرها و تهمتهایی که دارد(1231).
وظایف قاضی
1 - رعایت مساوات بین طرفین دعوا در سلام کردن، جواب سلام، نشستن، نگاه کردن به آنها، گفتار با آنها، خوشرویی و مراعات انصاف با آنها و عدالت در حکم.
2 - سوال کردن از کسی که اول وارد دادگاه شده است. مگر آن که اولی رضایت دهد که از دیگری سوال شود.
3 - در صورتی که قاضی از کسی سوال نکند، هر کدام شروع به ادعا کرد به سخنانش توجه می شود و اگر هر دو با هم شروع کردند، ابتدا به سخنان کسی که سمت راست طرف دعوا نشسته گوش داده می شود.
4 - اگر مدعی علیه کلام مدعی (1232) را قطع کند، به گفتار مدعی علیه توجه نمی شود، تا این که جواب مدعی را بدهد و بین آنها حکم شود.
5 - قاضی نباید چیزی به یکی از طرفین دعوا تلقین کند که بتواند به وسیله آن برطرف دعوا غالب شود(1233).
ادعایی در دادگاه ترتیب اثر داده می شود و به آن می پردازند که شرایط لازم را داشته باشد و آن شرایط به این شرح است: