نگرش اسلام به انسان
انبیا و به خصوص دین مقدس اسلام، نگرش جامعه گرایی را تقویت می کنند. دین اسلام می خواهد انسان را به گونه ای تربیت کند که در همه مراحل زندگی خود، نظر به کل انسان ها و به خصوص اعضای جامعه اسلامی داشته باشد. برای مثال، می دانیم که نماز یک عبادت فردی است؛ همه انسان ها به نوعی در پیشگاه خدای خود اظهار عبودیت می کند، اما ما مسلمانان، بندگی خود را در برابر پروردگار، به صورت نماز اظهار می کنیم؛ در نماز و در قرائت سوره حمد، شخص نماز گزار، در مقام اظهار عبودیت، خطاب به خداوند نمی گوید من تو را می پرستم؛ اگر مسلمانی در بیابانی که هیچ انسانی نیست، به تنهایی به نماز بایستد، باید بگوید ایاک نعبد، هیچ گاه در نماز نمی توان گفت ایاک اعبد. ایاک نعبد و ایاک نستعین یعنی ما تو را می پرستیم و ما از تو کمک می خواهیم. این یعنی این که مؤمنان همدیگر را در کنار خود ببینند. هم چنین هنگامی که نماز تمام می شود، بگوید السلام علینا و علی عبادالله الصالحین، السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. سلام بر شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و گفتن السلام علیک ایها النبی، نیز به جهت شخصیت برجسته پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، و امتیاز جداگانه ای است که، آن حضرت دارند. اما نماز با السلام علیک ایها النبی تمام نمی شود، بلکه با السلام علینا و علی عباد الله الصالحین، السلام علیکم و رحمه الله و برکاته تمام می شود. انسان در طول نماز همواره مؤمنان را در کنار خود می بیند، و نیز هنگامی که می خواهد از نماز خارج شود، باز هم باید بر همه مؤمنان سلام کند. این تربیت اسلامی است. در تمام دستورات اسلامی چه عبادت های فردی و چه عبادت های اجتماعی، مسائل اقتصادی، اجتماعی و تربیتی، حتی جهاد، دفاع، و در همه جا، مسلمان باید خود را با سایر مؤمنان شریک و وابسته بداند. این تربیت خاص اسلامی است.
نگرش غرب به انسان
اما تربیت غربی - به ویژه در دو قرن اخیر - بشر را فردگرا می شمارد. لذا در نگرش لائیک، انسان فقط مصلحت خود را در نظر می گیرد و نزدیک ترین انسانی ترین روابط عاطفی رو به ضعف است. خانواده ها متلاشی می شوند، زن و شوهر از هم جدا زندگی می کنند. پدر و فرزند از همدیگر جدا زندگی می کنند. پدر و فرزند از همدیگر جدا زندگی می کنند. همسایه از همسایه خبر ندارد. در این دیدگاه، محور فکری انسان، منفعت و لذات شخصی است.
ضرورت نظارت جامعه بر اعمال دیگران
اما همین گرایش فردی با تمام زشتی و کاستی هایی که دارد، در عین حال نمی تواند از مسؤولیت اجرایی و نظارت بر کار دیگران به کلی کناره گیری می کند، زیرا مصالح و منافع و نیز لذت ها و رنج های انسان ها عملا در خارج به افراد دیگر بستگی دارد، و هر قدر انسان به فکر منافع شخصی خود باشد، ولی در می یابد که منفعت شخصی او جز با کمک منافع دیگران تامین نمی شود. اگر انسان بخواهد در زندگی لذت داشته باشد، به تنهایی نمی تواند به این لذت برسد، بلکه باید فرد دیگری نیز باشد تا با او بتواند لذتی ببرد. اگر انسان بخواهد در فعالیت اجتماعی، تجارت و یا صنعت پیشرفت کند، به تنهایی نمی تواند موفق شود، بلکه مجبور است با دیگران همکاری کند. اگر انسان بخواهد از بهداشت مناسب برخوردار باشد و محیط سالمی داشته باشد، به تنهایی نمی تواند تصمیم بگیرد. زمانی محیط سالم می ماند که، دیگران نیز به سلامت محیط کمک کنند. ببه عنوان نمونه، می دانید امروزه در دنیا، ضررهای دخانیات برای انسان روشن شده، و عملا در اتاق های دربسته، و سالن های عمومی کشیدن سیگار ممنوع است. اگر فردی بخواهد سیگار بکشد، باید از ساختمان خارج شده و در فضای آزاد سیگار را بکشد، و بعد به داخل ساختمان برگردد. زیرا اگر بنا باشد هر کسی در اتاق یا در سالن سیگار بکشد، دیگران نیز به اجبار دود آن را استنساق می کنند، و این برای آنان ضرر دارد، لذا ناچار است حال دیگران را نیز رعایت کند. این مساله با وجود همان روحیه فردگرایی است.
مثال بسیار زیبایی درباره امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد، گروهی سوار کشتی بودند، یکی از سرنشینان کشتی شروع به سوراخ کردن محل نشستن خود کرد. دیگران به او گفتند: چرا کشتی را سوراخ می کنی، گفت، این محل کشتی در اختیار من است، و این جا هم خود من نشسته ام؛ من جای خود را سوراخ می کنم، و به محل نشستن شما کاری ندارم. سایر سرنشینان دست او را گرفتند و گفتند: درست است که تو فقط جای خود را سوراخ می کنی، ولی وقتی آب در داخل کشتی افتاد، دیگر من و تو را نمی شناسد، کشتی و همه ما، با هم غرق می شویم.
در زندگی اجتماعی، انسان نمی تواند فقط منفعت خود را ببیند، و فقط به کار خود توجه داشته باشد و در کار دیگران دخالت نکند، هنگامی که انسان دید فردی ضرری به جامعه می زند، باید دست او را بگیرد و او را را از این عمل نهی کند. در این جا جامعه به این فرد اجازه نمی دهد که بگوید، که این جا، جای خودم است، چهار دیواری خودم است، شهر خودم است، این اتاق خودم است، محل کار خودم است؛ بلکه وقتی جامعه دید ضرر به همه می خورد، هر قدر این جامعه فردگرا باشد، حتی به عنوان محافظت از منافع شخصی خود نیز در کار او دخالت می کند، و مانع کار او می شود.
بنابراین، حتی در جوامعی که فردگرایی به نحو تام حکومت می کند، در عین حال نظارت عمومی مردم کمابیش وجود دارد.