فهرست کتاب


آذرخشی دیگر در آسمان کربلا

آیت الله محمدتقی مصباح یزدی‏‏

معنای اصطلاحی امر به معروف ونهی از منکر

مفهوم امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ معنای عبارت امر به معروف به ظاهر برای ما خیلی روشن است. امر به معروف یعنی امر کردن و فرمان دادن به خوبی ها، و نهی از منکر یعنی نهی کردن از زشتی ها. اما در مسیر تحول واژه ها، معنای آن ها گاهی توسعه و گاهی تضییق داده می شود. در برخی موارد، استعمال. یک واژه باعث می شود که مفهوم آن از مقتضای اصلی خود، وسعت بیش تری پیدا کند. در این جا اتفاقا همین طور است. فقهاء و بزرگان وقتی پیرامون موضوع امر به معروف و نهی از منکر بحث می کنند، می گویند در کلمه امر، مفهوم علو و یا استعلا، مستتر است؛ یعنی کسی که امر می کند، یا باید برتری بر مامور داشته باشد، یا خود را در چنین مقامی قرار دهد و از موضوع بالا امر کند. خواهش و استدعاکردن امر نیست این که بگوید من خواهش می کنم این کار را بکنید امر نیست. مقتضای کلمه امر این است که باید به صورت استعلا باشد. حتی بعضی از فقها احتیاط کرده و می گویند وجوب امر به معروف و نهی از منکر زمانی تحقق می باید که، آمر عن استعلا امر کند.

طیف مراتب امر به معروف و نهی از منکر

وقتی حکمت وجوب امر به معروف و نهی از منکر و موارد استعمال آن را در آیات روایات ملاحظه می کنیم، شاهد نوعی توسعه در مفهوم این تعبیر هستیم. به عنوان نمونه، برخی مراتب امر به معروف و نهی از منکر در روایات را بیان می کنم، تا توسعه در مفهوم امر به معروف و نهی از منکر مشخص شود.
1- ایمان قلبی؛ هنگامی که در روایات شریفه مراتب امر به معروف و نهی از منکر را بررسی می کنیم، اولین مرتبه این وظیفه - به خصوص نهی از منکر - انکار به قلب است، یعنی زمانی که انسان گناه، زشتی و انحرافی را در جامعه می بینید، در دل خود آن را تقبیح کرده و احساس ناراحتی کند؛ این اولین مرتبه نهی از منکر است.
2- اظهار ناراحتی؛ اساس آنچه در روایات آمده، در مرتبه بعد انسان باید ناراحتی خود را در چهره ظاهر کند. وقتی انسان در جامعه با کار زشتی روبرو می شود و گناهی را می بیند، باید علاوه بر انکار درونی، ناراحتی و اشمئزاز خود را با اخم و در هم کشیدن چهره اظهار کند. در روایتی وارد شده که، اگر کسی با گناهی مواجه شد و پیشانی خود را در هم نکشید، و اخم نکرد، آن پیشانی در آتش جهنم چروکیده خواهد شد. پس مرتبه دوم این است که بعد از انکار به قلب، اثر انکار قلبی در چهره ظاهر شود.
3- اظهار به زبان؛ مرتبه سوم، به زبان آوردن و تذکر دادن است، که خود مراتبی دارد.
در مرحله اول، چنان که شرایط مناسب بود و زمینه های لازم برای تاثیر گذاری وجود داشت، با زبانی لین و نرم معروف و منکر را تذکر بدهد؛ و اگر تذکر با زبان لین اثر نداشت، در مرحله بعد، باید با لحنی شدیدتر، از منکر جلوگیری کرد.
3- برخورد فیزیکی؛ اگر تذکر شفاهی در فرد خاطی اثر نکرد، مرحله بعد، برخورد فیزیکی است. این مرتبه دیگری از امر به معروف و نهی از منکر است که اگر امر به معروف و نهی از منکر به صورت تذکر و برخورد لفظی اثر نکرد و شرایط مناسبی وجود داشت و امر به معروف و نهی از منکر برخورد فیزیکی می طلبد، باید این برخورد انجام پذیرد.
البته در جامعه اسلامی که دولت و حکومت اسلامی وجود دارد، برخورد فیزیکی باید از طرف مقامی رسمی، و با مجوز رسمی انجام شود.
5- جهاد؛ مراحلی که تا کنون ذکر شد، همه در موارد متعارف امر به معروف و نهی از منکر است؛ اما مراتب دیگری از امر به معروف و نهی از منکر در روایات و نصایح ذکر شده که شامل جهاد هم می شود. به طور کلی همه انواع جهاد، از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است. حتی جهاد ابتدائی که یک جهادی روشنگرانه است و هدف آن از بین بردن موانع هدایت مردم است، آن هم در واقع نوعی امر به معروف است؛ زیرا جهاد ابتدائی، جامعه به آنچه حق است، وادار شده، و به سوی راه صحیح هدایت می گردد.
هم چنین جهادی که به عنوان دفاع است، نیز نوعی نهی از منکر است؛ زیرا جهاد دفاعی، برای این است که حق در جامعه باقی مانده و محکوم به کفر، انحراف و ضلالت نشود.
یکی دیگر از اقسام جهاد، جهاد با اهل بغی یا جهاد بغات است، - بغات کسانی هستند که در داخل کشور اسلام دست به آشوب و کشتار می زنند و باید با آن جنگید - که این نیز یکی دیگر از مصادیق نهی از منکر است. زیرا با فسادی که در اثر آشوب اخلال گران در جامعه به وجود می آید، مبارزه می کند و جلوی آن را می گیرد.
هم چنین جهاد مصادیق خاصی دیگری نیز دارد، که ممکن است به ندرت اتفاق بیفتد. مثلا اگر در شرایط خاصی در گوشه ای از جهان، اساس اسلام به خطر بیفتد، در این جا دولت اسلامی، باید جلوی فساد را بگیرد.

در چه مواردی مردم مجاز به برخورد فیزیکی هستند؟

اگر در زمانی یا سرزمینی دولت اسلامی وجود داشته باشد، یا دولت اسلامی ضعیف و نا کارآمد است و قدرت برخورد با منکرات را ندارد، مردم احساس می کنند در این سرزمین اسلام در خطر است، در این جا مردم باید برای نهی از منکر قیام کنند، تا حقیقت اسلام و احکام اسلام باقی بماند و ارزش های اسلامی احیا شود.
6- حرکت شهادت طلبانه؛ گاهی ممکن است در جامعه دولت اسلامی قوی، که بتواند جلوی فساد - اعم از فساد در عقیده و یا فساد در عمل - را بگیرد، وجود نداشته باشد، یا اصلا دولت کفر حاکم باشد و یا اگر کسانی به نام دولت اسلامی حکومت می کنند، در واقع اهل نفاق هستند، یعنی عناصری از نفاق در میان آن ها وجود دارد، و امکان این که دستگاه حاکمه وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را انجام بدهد نیست، و افرادی که در جامعه برای اصلاح امور و جلوگیری از فساد اقدام به امر به معروف نهی از منکر می کنند، آن قدر توانایی ندارد که بتواند بر حاکمان قدرتمند و زورمدار پیروز شده و حق را اعمال کنند؛ در این جا ممکن است این افراد در انجام این فریضه چنان حرکتی را انجام دهند که به خاطر آن مظلومانه به شهادت برسند و شهادت مظلومانه ایشان این همکاری کاری است که مصداق اتم آن حرکت ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) است، که فرمود انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی (علیه السلام) ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر(160) حضرت می فرماید هدف از این قیام این است که جامعه را به وسیله امر به معروف و نهی از منکر اصلاح کنم. چنین حرکتی که به شهادت سیدالشهداء (علیه السلام) انجامید، مصداق تام امر به معروف و نهی از منکر بود. این امر به معروف و نهی از منکر تنها به اخم کردن، یا به تذکر زبانی، یا به یک حرکت فیزیکی محدود نشد، بلکه حرکتی بود با شکوه، عظمت، و عمقی که تاریخ را متحول کرد، و تا جامعه انسانی باقی است، آثار آن باقی خواهد ماند. البته چنین مصادیقی - مخصوصا در حد اعلای آن که برای سیدالشهداء (علیه السلام) واقع شد - به ندرت اتفاق می افتد.