هدف قیام عاشورا (1)
- اصلاح مفاسد، هدف اصلی قیام امام حسین (علیه السلام)
مفهوم اصلاح
تاثیر نظام ارزشی در مفهوم اصلاح
اصلاح از دیدگاه منافقان
اصلاح مطلوب
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، و الصلوه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین، ابی قاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین، اللهم کن لولیک حجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه ساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا. السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک.
شهادت مظلومانه آقا ابی عبدالله را به پیشگاه ولی عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - و مقام معظم رهبری، مراجع معظم تقلید و همه شیفتگان مکتب حسینی تسلیت عرض می کنم. و از خداوند متعال درخواست می کنیم که در دنیا و آخرت دست ما را از دامن حسین (علیه السلام) کوتاه نفرماید.
طی جلسات گذشته سؤال هایی را پیرامون موضوع عاشورا و قیام ابی عبدالله (علیه السلام) مطرح کردم و در حدی که بضاعت گوینده و طرفیت مجلس اقتضا داشت عرایضی را تقدیم نمودیم. یکی از سؤال ها مهمی که درباره این قیام عظیم و بی نظیر تاریخی مطرح می شود و پیش از این نیز بارها مطرح شده و به آن پاسخ داده شده است، سؤال در مورد هدف سیدالشهداء (علیه السلام) از این حرکت است. در این باره به صورت کلی جواب هایی داده شده است که همه می دانند؛ مانند این که قیام آن حضرت برای احیای دین و اصلاح امت بوده است. اما در ذهن بسیاری از جوانان و نوجوانان ما در سایه این سؤال کلی، چند سؤال فرعی مطرح می شود و آن این که، با این حرکت سیدالشهداء (علیه السلام) چه اصلاحی صورت گرفت؟ قیام امام حسین (علیه السلام) چگونه امر به معروفی بود که باید به این صورت انجام می گرفت؟ و با این روش چگونه دین احیا می شود؟ آیا سیدالشهداء (علیه السلام) در هدف خود موفق شدند و توانستند با قیام خود، حکومت و امت اسلامی را اصلاح کنند و جلوی مفاسد را بگیرند؟ این سؤال ها در ذهن بسیاری از جوانان ما وجود دارد و گاهی آن ها را مطرح می کنند.
برای این که علت قیام سیدالشهداء (علیه السلام) را از زبان خود آن حضرت بشنویم، ابتدا چند جمله از بیانات ایشان را برای تبرک و تیمن تلاوت می کنم و پس از آن درباره بخش هایی از آن، توضیحاتی عرض خواهم کرد.
اصلاح مفاسد، هدف اصلی قیام امام حسین (علیه السلام)
در وصیتی که آن حضرت برای برادرشان محمد حنفیه مرقوم فرمودند، جمله معروفی است کهخ می فرمایند: انی اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما(84) یعنی من نه برای گردش و تفریح از مدینه بیرون می روم و نه برای این که فسادی در زمین راه بیندازم و ظلمی بکنم و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی (صلی الله علیه و آله و سلم) فقط برای اصلاح در امت جدم خروج می کنم. اگر دقت کنیم، در تعبیر لطلب الاصلاح نکته ای وجود دارد. امام (علیه السلام) نفرمود: انما خرجت للاصلاح؛ بلکه فرمود: انما خرجت لطلب الاصلاح یعنی من در جستجو و در پی اصلاح هستم. نظیر این تعبیر در سخنرانی امام (علیه السلام) برای نخبگان و علما هم هست که فرموده بودند: و لکن لنری المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک(85) این خطبه زمانی ایراد شد که هنوز صحبت از خروج و مبارزه با یزید مطرح نبود. اما (علیه السلام) در آخر این خطبه دعا می کنند و خطاب به خدای متعال می گویند: پروردگارا! تو می دانی که هدف ما از این فعالیت های سیاسی جز این نیست که معالم دین تو و معیارهای اسلامی را به مردم نشان دهیم؛ یعنی نشان دهیم دین چیست و نشانه های آن کدام است و چگونه و با چه معیاری می توان افراد دیندار و افراد بی دین را شناخت؟ و نیز هدف ما این است که اصلاح را در بلاد تو ظاهر کنیم. کلمه نظهر دو معنی می تواند داشته باشد؛ اول این که یعنی روشن کنیم اصلاح چیست، و دیگر آن که یعنی اصلاح را تحقق بخشیم و بر فساد، ظاهر و غالب گردانیم.
مفهوم اصلاح
از آن جا که امروزه واژه اصلاح یکی از واژه هایی است که در ادبیات سیاسی ما خیلی کاربرد دارد و مقام معظم رهبری هم در خطبه اخیرشان به این واژه اشاره کردند، روی این کلمه تکیه می کنم و برای این که در مسیر رهنمودهای ایشان حرکت کرده باشم و توضیح بیش تری بدهم، ابتدا معنای این واژه را، و سپس موارد استعمال آن را در قرآن و روایات بیان می کنم و آن گاه مطالبی که بیش تر جنبه کاربردی دارد، عرض خواهم کرد.
اصلاح که کلمه ای عربی و از ریشه صلح است دو معنی دارد که یکی از ماده صلح و دیگری از ماده صلاح است. اصلاح از ماده صلح، به معنی آشتی دادن، و رفع اختلاف، دعوا و مشاجره بین دو فرد یا دو گروه است. واژه اصلاح به این معنی در قرآن کریم در مورد اصلاح بین دو همسر به کار رفته است؛ می فرماید: ...فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما...(86) یعنی برای زن و شوهری که با یکدیگر اختلاف پیدا کرده اند، داوری از طرف خانواده زن، و داوری از طرف خانواده مرد انتخاب کنید؛ اگر زن و شوهر واقعا بخواهند آشتی و سازش کنند، خدا بین آن ها سازش برقرار خواهد کرد. و در جای دیگر می فرماید: و ان امراه خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح علیهما ان یصلحا بینها صلحا و الصلح خیر(87) در این آیه در مورد آشتی زن و شوهر می فرماید آشتی بهتر است. نظیر این مورد تعبیر دیگری است که زیاد شنیده اید و در قرآن نیز هست و آن اصلاح ذات البین است که معنی آشتی دادن دو نفر یا دو گروه می باشد که با یکدیگر اختلاف دارند. در قرآن می فرماید: و اصلحوا ذات بینکم(88) در روایات هم برای اصلاح ذات البین ثواب بسیاری ذکر شده است، که اگر دو مؤمن یا دو گروه یا دو خانواده یا یکدیگر قهر هستند و با هم اختلافی دارند، سعی کنید آن ها را آشتی دهید؛ و ثواب این کار از ثواب نماز و روزه سال بیش تر است.(89) دامنه اصلاح ذات البین تا آن جا گسترش پیدا می کند که اگر دو گروه از مردم درون جامعه اسلامی با هم بجنگند، و ان طائفتان من المؤمنین اقتلوا...(90)در این جا هم قرآن دستور می دهد که سعی کنید ابتدا آن ها را آشتی بدهید: فا صلحوا بینهما...، ادامه آیه مربوط به جهاد است که فعلا مورد بحث ما نیست. بنابراین کلمه اصلاح در جایی که دو گروه با هم می جنگند، به معنی صلح دادن و آشتی دادن به کار رفته است هم در این موارد، اصلاح بین دو فرد یا دو گروه انسانی به معنی آشتی دادن آنان به یکدیگر است.
استعمال دیگر اصلاح، از ماده صلاح است. صلاح در مقابل فساد می باشد و معمولا آن را در زبان فارسی شایستگی ترجمه می کنند. کار صالح یعنی کار شایسته و فرد صالح یعنی فرد شایسته. اصلاح به این معنا نیز در مقابل افساد است و به معنی انجام کار شایسته یا بر طرف کردن فساد می باشد. به کسی که در صدد است کار شایسته انجام بدهد و فسادها، نقص ها و عیب ها را بر طرف کند، مصلح می گویند و کسی را که در صدد بر هم زدن کارها و ایجاد فساد در جامعه است، مفسد می نامند. تعبیر مفسد فی الارض هم از همینجا است. این معنای اصلاح، مربوط به اصلاح ذات البین و آشتی دادن دو فرد یا دو گروه نیست. کسی که می خواهد فسادی را بر طرف کند یا کار فردی شایسته ای را انجام دهد، با فرد خاصی روبه رو نیست. پس این اصلاح که از ماده صلاح است دو نوع مصداق دارد، یکی به معنی کار شایسته انجام دادن دیگری به معنی بر طرف کردن فساد و تبهکاری یا جلوگیری از بزهکاری است. این هر دو نوع مصداق، در قرآن نیز استعمال شده است؛ مثلا الا الذین تابوا و اصلحوا(91) یعنی کسانی که توبه کردند و اصلاح کردند یعنی علموا عملا صالحا، به جاری کارهای غلط و به جای گناهانی که انجام داده بودند، اصلاح کردند یعنی کار خوب انجام دادند. ولی آنچه بیش تر مفهوم اجتماعی امروز هم به کار رفته است، اصلاح مفاسد است که در مقابل افساد به کار می رود. تا این جا مفهوم اصلاح از نظر لغت عربی و از نظر کاربرد قرآنی و دینی آن روشن شد.
اما مفهوم اصلاح که امروزه به کار می بریم، ویژگی خاصی در اصطلاحات سیاسی پیدا کرده و معادل رفوم و در مقابل انقلاب به کار می رود. می گویند تغییراتی که در جامعه ایجاد می شود، گاه تدریجی است و آرام آرام و با آهنگ کند انجام می گیرد که در این صورت به آن رفرم می گویند؛ و کسانی را که در صدد چنین تغییراتی در جامعه بر می آیند، اصلاح طلب می نامند و معادل خارجی آن رفرمیست است. در مقابل، کسانی که می خواهند دفعتا اوضاع را عوض کنند، انقلابیون هستند. انقلاب به معنی تغییر اجتماعی ناگهانی، تند و با سرعت که گاهی احیانا همراه با خشونت است، مانند انقلاب اسلامی ایران. این اصطلاح اصلاح، به عنوان اصطلاح سیاسی و در مقابل انقلاب، معنای اخصی برای اصلاح است. این اصطلاح، ریشه لغوی ندارد و اصطلاح دینی و مذهبی نیست؛ بلکه اصطلاح سیاسی جدیدی است که اصلاح را در مقابل انقلاب به کار می برند. مسلما این اصطلاح، جدید است و در قرآن و روایات به این معنای خاص به کار نرفته است. در جایی که سیدالشهداء (علیه السلام) می فرماید: خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی این معنای خاص را منظور نکرده اند. حرکتی که ایشان انجام دادند، یک حرکت تدریجی، آرام و بی خشونت نبود؛ جنگ بود و کشته شدن و فداکردن ده ها انسان شریف در راه آن هدف.
مقام معظم رهبری در فرمایشاتشان به این نکته اشاره کردند که وقتی ما می گوییم اصلاح، معنای خاص آن را که امروزه در اصطلاح سیاسی به کار می رود نمی گوییم؛ بلکه منظور ما هر گونه مبارزه با فساد و رفع مفاسد است؛ خواه به صورت تدریجی باشد، و خواه به صورت دفعی و انقلابی. و لذا فرمودند خود انقلاب اسلامی ایران بزرگ ترین اصلاح بود؛ با این که در اصطلاح سیاسی امروز به آن اصلاح نمی گویند. منظور ایشان این بود که ما وقتی به اصطلاح قرآن و روایات، اصلاح سخن می گوییم، معنای اعم آن را اراده می کنیم؛ چه آن اصلاح به صورت تدریجی باشد یا به صورت دفعی و انقلابی و تند و با آهنگ سریع. و به همین جهت انقلاب اسلامی هم بزرگ ترین اصلاح بود؛ زیرا موجب از بین رفتن مفاسد زیادی گردید؛ گرچه این کار نسبتا به صورت دفعی، انجام شد. البته دوران نهضت پانزده سال طول کشید تا این که سرانجام به پیروزی رسید؛ ولی زمانی که انقلاب پیروز شد، نظام سابق به صورت دفعی تغییر کرد و دستگاه های کشور و سیاست های سابق ناگهان تغییر کرد، قانون اساسی جدید وضع شد و تحولی بنیادین و همه جانبه اتفاق افتاد.