جلد: 6 زیارت قبور پاکان - رسم انسانی، سنت رحمانی
وادی خاموشان در هر شهر و روستا، زمین گسترده ای را در بر می گیرد، که در آن انسانهای دیروز از بزرگ و کوچک، توانا و ناتوان، در کنار هم به خوابی ژرف فرو رفته اند.
دیدار از این وادی، که نشانگر عجز ذاتی انسان و زوال قدرتها و مکنتهای مادی است، آثار سازنده و حیات بخش دارد: انسان هوشمند، با مشاهده این وضع رقبت بار، ناپایداری جهان را از نزدیک لمس کرده در مقام چاره بر می آید و با درک هدفداری جهان آفرینش، از گرداب غفلت و خود خواهی بیرون می جهد، و به اندیشه تحصیل اسباب و لوازم حیات جاوید می افتد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر این نکته تربیتی انگشت نهاده و می فرماید:
زوروا القبور فانها تذکرکم الآخره؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 500، ح 1569. به زیارت قبور بشتابید که مایه یاد سرای جاوید (آخرت) است.
زوروا القبور فان لکم فیها عبره؛ کنزالعمال، ج 15، ص 647، ح 42558. به زیارت قبور بروید زیرا در آن برای شما درس عبرت است.
شاعر شیوا سخن معاصر، مرحوم صادق سرمد، به هنگام دیدار از سرزمین فراعنه و مشاهده اهرام مصر و قبور بانیان آن، چکامه ای سوزناک سروده است که گویی تفسیر سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است:
به مصر رفتم و آثار باستان دیدم - به چشم هر چه شنیدم ز داستان - دیدم
گواه قدرت شاهان آسمان درگاه - بسی هرم ز زمین سر بر آسمان دیدم
تو کاخ دیدی و من خفتگان در دل خاک - تو نقش قدرت و من نعش ناتوان دیدم
تو تخت دیدی و من بخت واژگون بر تخت - تو صخره دیدی و من سخره زمان دیدم
تو عکس دیدی و من گردش جهان بر عکس - تو شکل ظاهر و من صورت نهان دیدم
تو چشم دیدی و من دیده حریصان باز - هنوز در طمع عیش جاودان دیدم
تو تاج دیدی و من تخت رفته بر تاراج - تو عاج دیدی و من مشت استخوان دیدم
میان این همه آثار خوب و بد به مثل - دو چیز از بد و از خوب تو أمان دیدم
یکی نشانه قدرت، یکی نشانه حرص - دو باز مانده ز ایوان خسروان دیدم دیوان صادق سرمد، ص 90.
حضور بر تربت عزیزان
آنان که عزیزی را از دست می دهند، به حکم پیوند خونی و عاطفی، وی را به دست فراموشی نمی سپرند. بلکه در محافل و مجالس پیوسته از او یاد کرده و به تکریم وی می کوشند. و چون مرگ، راه دیدار جسمی را بر آنان بسته است به دیدار روحی و معنوی روی آورده و به صورت فردی یا گروهی، بر سر مزار عزیز از دست رفته گرد می آیند و مراسمی را بر پا می کنند.
مویه در مرگ عزیزان و همایش بر سر مزار آنان، رسمی عام و جهانگیر بوده و از اینرو می توان گفت ریشه در فطرت انسانها دارد. در معنی، همان جذبه و کشش روحی که آدمی را در حیات عزیزان به دیدارشان ترغیب می کند، پس از مرگ آنان نیز بر سر مزار ایشان می کشاند. خاصه آنکه، بر اساس بینش اسلامی، روح همچون تن از بین نمی رود بلکه آفاق و چشم اندازی وسیع تر می یابد و از لطف دوستانی که قدم رنجه کرده خود را بر سر مزار وی رسانده و با قرائت حمدی وی را شاد ساخته انده به وجد می آید.
از این رو زیبنده نیست مردم را از برگزاری این رسم فطری و انسانی باز داریم، بلکه بایستی به هدایت آنان کوشیده و دقت کنیم که اظهار علاقه به عزیزان، با گناه آلوده نگردد.
زیارت قبور عالمان
آنچه گفتیم درباره زیارت قبور افراد عادی بود که به نوعی با زائر، بستگی خونی داشته و زائر با حضور بر سر مزار آنان، به احساسات قبلی و نیاز عاطفی خود پاسخ می دهد و با نثار اشک و گلاب، تربت عزیزان خود را عطر آگین می کند.
در میان عزیزان، عالمان و مصلحان جهان، حسابی برتر و والاتر دارند. آنان به سان شمع، سوخته و پیروان خویش را روشن ساخته اند و در سایه یک زندگی فقیرانه، گنجینه بزرگ و ماندگاری از علم و معرفت به یادگار نهاده اند؛ و از اینرو شایسته بیشترین تقدیر و تکریم اند. خصوصا عالمان دین، که جامعه را با کتاب خدا و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آشنا ساخته و موجبات دستیابی بشر به سعادت حاوید را فراهم می آورند.
حضور در کنار تربت عالمان، گذشته از آنکه تقدیر از شخص آنان است، ترویج از علم و دانش بوده و موجب رغبت همگان به این سلسله خدوم و حفظ میراث ارزشمند آنان است. پیداست جامعه ای که در آن، علم و عالم، از حرمت و منزلت شایسته برخوردارند، هیچگاه در حضیض فقر علمی و فرهنگی سقوط نخواهد کرد.