فهرست کتاب


راه سبز (احکام ویژه دختران دوره دبیرستان)

ستاد اقامه نماز

22. بنیانی مقدس

ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله عزوجل من التزویج.(185)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هیچ بنا و بنیانی نزد خداوند بلند مرتبه دوست داشتنی تر از ازدواج نیست.
وقتی پیامبر مرا دید تبسم کرد و گفت:
ای اباالحسن به چه کاری به دنیا آمده ای؟
از قرابت و نزدیکی خود با او، از پیشی گرفتن خود در اسلام، از یاد آوری کردن او، و از جهاد سخن به میان آوردم.
فرمود: علی جان تو از آنچه گفتی بالاتر و برتری.
سپس از حیا سرم را به پایین انداختم و نگاهم را به زمین دوختم.
من امروز به خواستگاری دخترت فاطمه آمده ام.
فرمود: علی جان پیش از تو کسانی به خواستگاری فاطمه آمده اند چون از آنان نزد او سخن گفتم چهره اش گرفته شد، دانستم به این کار راضی نیست. علی جان بنشین تا برایت خبر آورم.
پیامبر بر فاطمه وارد شد، فاطمه مثل همیشه تمام قد در برابر پدر بلند شد و از وی دلجویی کرد.
فرمود: فاطمه جانم!
فضائل و خوبی های علی بن ابی طالب را می دانی ، من از خدا خواسته ام تو را به ازدواج برترین و محبوبترین خلقش در آورد، علی از تو سخن به میان آورده، نظر تو چیست؟
فاطمه ساکت ماند چهره اش را برنگرداند و نشانه کراهت در جهره اش دیده نشد.
پیامبر برخواست و می گفت: الله اکبر، سکوت او نشانه رضایت اوست.(186)
فاطمه بر چه مبنایی علی را پذیرفت؟
آنچه روشن است علی از مال و منال دنیوی بهره چندانی نداشت، شمشیری داشت که با آن در راه خدا جهاد می کرد، شتری که با آن نخلستان را آبیاری می کرد و یک زره که آن را کابین فاطمه قرار داد.
ملاک و محور انتخاب، دین و اخلاق و پاکی بود. پیامبر خطاب به اولیا و دختران آنان می فرماید: هنگامی که کسی نزد شما آمد که از اخلاق و دین او راضی هستید او را بپذیرید وگرنه فتنه و فساد بزرگی در زمین رخ خواهد داد.(187)
در احادیث و روایات ما به نکته های مهم اخلاقی یک جوان ایده آل اشاره شده است:
او با تقوا، پاکدامن و بخشنده است. چشمش پاک است. به پدر و مادر نیکی می کند و بار زندگی خود را به دوش دیگران نمی اندازد.(188)
بنابراین اگر جوانی، اهل پاکی و تقوا نیست و چشم چران و بی بند و بار است و از سایر فضایل اخلاقی بی بهره است، نباید گول مقام و ثروت او را خورد و زمام زندگی خود را به دست او داد.

خواستگاری

رسم خواستگاری یک تدبیر ظریف و عاقلانه برای حفظ حیثیت و احترام زن است، خلاف حیثیت و احترام زن است که به دنبال مرد برود.
زن که می خواهد محبوب و معشوق و مورد ستایش باشد و بر سراسر وجود مرد حکومت کند قابل تحمل و موافق غریزه نیست که مردی را به همسری خود دعوت کند و احیانا جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری برود.(189)
از طرف دیگر آراستن خود و جلوه گری در کوچه و بازار برای جلب جوانان هم گناه است و هم از ارزش دختر نزد جوانان می کاهد.
دختر باید سنگین، با حیا و وقار زندگی کند و عفت خود را نگه دارد. بانوانی که او را می شناسند از حالات و خوصوصیات او در خانه خود سخن به میان خواهند آورد و جوانان پاک، شیفته او خواهند شد و به خواستگاری او خواهند آمد. این بهترین روش برای حفظ حیثیت، احترام و عظمت یک دختر است.

اجازه پدر

زن اسیر محبت است. آن چیزی که او ر ا از پای در می آورد و اسیر می کند این است که نغمه صفا و محبت و عشق را از دهان مردی بشنود، خوش باوری او در اینجاست.
مردها نیز کاملا به این نکته واقفند و برای صید دختران به خوبی از آن استفاده می کنند. بنابراین زن تا مادامی که دوشیزه است به سهولت زمزمه محبت مردان را باور می کند. اینجاست که لازم است دختر نا آزموده با پدرش که با احساسات مردان بهتر آگاه است مشورت کند و لزوما موافقت او را جلب کند.
این نکته را نیز به خاطر بسپاریم که اجازه مادر و برادر لازم نیست.(190) اگر چه جلب رضایت آنان امری است پسندیده و صفابخش زندگی آینده و موافق احتیاط.