گفتار مصحح
بسم الله الرحمن الرحیم، و به نستعین
پوشیده نیست که یکی از خصوصیت الهیین و آدابی که انسان را به روش های اجتماعی سازنده هدایت و راهنمایی می کند و او را به مقام والای انسانیت و به خداوند نزدیک می گرداند و دل او را از آلودگی ها پاک می سازد و از آن، یک انسان نمونه درست می کند دعا است که از اول خلقت بشر عادت و روش انبیاء و اولیاء و صلحاء بوده و همواره دیگران را به این امر توصیه و سفارش نموده اند.
همچنین این خصوصیت یکی از ویژگی های ما شیعه شده که به این عادت امتیاز پیدا کرده اند و به این مناسبت به مضمون حدیث شریف نبوی صلی الله علیه وَ آلِهِ و سلم که فرمود:
الدعاء سلاح المؤمن و عمود الدین و نور السموات و الارض
یعنی دعا آلت جنگ مومن و ستون دین و روشنایی آسمان ها و زمین است.
در فضیلت و آداب دعا و در دعاهایی که از اهل بیت عصمت و طهارت وارد شده است به طور مفصل و مختصر تألیف نموده اند که از اهل بیت عصمت و طهارت وارد شده است به طور مفصل و مختصر تألیف نموده اند و در آن کتاب ها آن چه را که هدف و غرض رسول اکرم صلی الله علیه وَ آلِهِ و سلم و ائمه اطهار علیهم السلام بوده در ترغیب و تشویق نمودن به دعا آورده اند مثل افضل العبادة الدعا بهترین عبادت نیایش است و أَحَبُّ اَلاعمَال الی الله عزَّ و جل فی الارضِ الدُّعَاء محبوبترین اعمال به پیشگاه خداوند عز و جل در روی زمین دعا است، بلکه از آن حضرات علیهم السلام وارد است که: اءِنَّ الدُّعاء یردُّ القَضَاء و البَلاء که راستی دعا قضا و بلا را بر می گرداند و انه شَفَاء من کل داء و این که دعا از هر دردی شفا است.
و نقل شده است که امیرالمؤمنین علیه السلام: کان رجلاً دعاء مرد بسیار دعاکننده بود و همانگونه سزاوار است باشد که او سرور خداپرستان و پیشوای مردان الهی بوده است.
و اینست که دعاهای آنحضرت همانند خطبه های او هر یکی نشانه ای از نشانه های بلاغت عرب به شمار آمده است مانند دعاء معروف به کمیل بن زیاد که آن دعا متضمن است از معارف الهی و رهنمودهای دینی آن چه را سزاوار نیست که عالی ترین روش برای مسلمان راستین باشد.
و در حقیقت دعاهایی که از رسول اکرم صلی الله علیه وَ آلِهِ و سلم و ائمه اطهار علیهم السلام نقل شده بهترین روش برای هر مسلمانی است که اگر در آنها تدبر نماید قوت ایمان و عقیده و روح از جان گذشتگی در راه حق را در هر فردی برانگیخته می نماید و او را بر اسرار بندگی و عبادت و لذت مناجات با خدا و اعراض از مخلوق به خالق را آشنا می سازد. و آن چه را که بر هر انسان واجب است که بر او عمل نماید برای دین خود و چیزی که او را به درگاه قرب الهی نزدیک می کند یادآوری می نماید، و چیزهایی را که انسان را از بدی ها و مفاسد و خواهش های نفسانی و بدعتهای باطل دور می سازد گوشزد می کند.
خلاصه در این دعاها چکیده شناخت های دینی از نظر خلقی و تهذیب و تزکیه نفس، و از نظر عقیدتی و مکتبی، حتی از نظر عقاید و نظریات فلسفی و بررسی های علمی در شناخت های خداشناسی و اخلاق و علوم اجتماعی گنجانده شده است.
و اگر همه مردم جهان می توانستند که با این رستگاری و هدایت که این دعاها در مضمون های عالی از خود در نفس انسان برانگیخته می کند را پیدا کنند در جهان از مفاسدی که روی زمین احساس سنگینی او را می کند اثری پیدا نمی شد و این نفس های شریر که در زشتی ها و فساد غوطه ور گشته اند در آسمان حقیقت آزادانه و رها شده از بند و رها شده از بند شیطانی پر می زدند.
متاسفانه بیشتر مردم به این توفیق نرسیده که به ارشادات اشخاص مصلح و دعوت کنندگان به سوی حقیقت گوش فرا دهد که به این مضمون در قول خداوند ان النَّفسَ لامَّاره بالسُّوء... آیه 53 سوره یوسف و ما اکثر النَّاس ولو حرصت بمؤمنین آیه 103 سوره یوسف اشاره می کند.
آری متمرکز شدن بدی ها را در انسان او را به خود مغرور ساخته و از زشتی های خود تجاهل نموده و با خویشتن مغالطه می کند که هر آن چه به جا می آورد نیکو و پسندیده است، پس ظلم می کند و تجاوز به حق دیگری می نماید دروغ می گوید مکر و حیله می کند و هر آن چه نفس خواهش می کند مطیع می شود و این همه خویشتن را فریب می دهد که کارهای او هر چه بوده به جز از نیکو چیز دیگری نبوده و غیر از این نبایستی عمل نماید. یا این که از زشتی هایی که مرتکب آن شده عملا از آن چشم پوشی نموده و خطاهایش را کوچک می شمارد و این دعاهای منقول که از منبع وحی استعداد و کمک می گیرد می کوشد که انسان را وادار کند که از نفس کثیف دوری جسته و تنها به سوی خداوند متعال که هدف اصلی است توجه نموده تا او را به اعتراف به خطا نمودن و این که گنهکار است که واجب است که برای درخواست توبه و طلب بخشش به سوی خداوند منقطع باشد و از خداوند بخواهد که او را از مواقع غرور و ظلم به نفس نگهداری کند مثل قول دعاکننده در دعای معروف به کمیل که عرض می کند:
الهی موَلای، أَجرَیتَ علیّ حکما اتَّبَعت فیه هوی نفسی و لم أَحتَرِس فیه من تزیین عدوی فغرنی بما اهوی و اسعده ذلک القضا فتجاوزت بما جری علی من ذلک بعض حدودک و خالفت بعض اوامرک.
یعنی : ای خدا و آقای من بر من حکمی را جاری نمودی که من در آن به خواهش نفس خود تبعیت نمودم و از جلوه های دشمنم شیطان خود را نگهداری نکردم پس مرا گول زد و مغرورم کرد به خواهش خودم و قضا هم او را بر این امر یاری نمود.
و بدون شک چنین اعترافی بر انسان در خلوت آسانتر است از این که آشکارا در میان مردم کرده باشد اگر چه این هم برای نفس سخت و سنگین است و اگر این امر برای انسان ممکن باشد و بر آن دسترسی پیدا کرده باشد، پس اثر عمیقی در او خواهد گذاشت که از آتش نفس سرکش او کاسته و بر طلب نیکی پرورشش خواهد داد.
و کسی که بخواهد نفس خود را پاک نماید ناچار است که برای نفس این خلوت را مهیا ساخته و در آن با آزادی کامل بررسی حال خود نموده و در شأن خود تفکر نماید، و بهترین وسیله برای آماده کردن این خلوت و محاسبه و بررسی اینست که به خواندن این دعاهای وارده با مضامین عالیه اش که به درون نفس راه پیدا می کند مواظبت نماید مانند این جمله که در دعای ابوحمزه ثمالی رضوان الله علیه وارد شده:
ای ربی جللنی بسترک و اعف عن توبیخی بکرم وجهک.
پس اگر در کلمه جللنی یعنی بپوشان تأمل بنماید خواهد دید که این جمله در نفس این انگیزه را ایجاد می کند بدیها و زشتی هایی را که مرتکب آنها می شود از نظر مردم مخفی نموده و پنهان نگه دارد تا او را با این موضوع آگاه می سازد به حدی که او را به مقامی می رساند که اعتراف به اهمیت این معنی نموده موقعی که این جمله را دنبال آن می خواند:
فلو اطلع الیوم علی ذنبی غیرک ما فعلته ولو خفت تعجیل العقوبة لاجتنبته
یعنی اگر امروز بر گناه من غیر از تو کسی مطلع می شود آنرا ترک می کردم و به جا نمی آوردم و اگر می ترسیدم که فورا مورد عقوبت قرار می گیرم از گناه خودداری می نمودم.
و این اعتراف به بدی نفس و آگاهی او با این که نمی خواهد دیگری به بدی های او اطلاع پیدا کند در انسان رغبت و میل ایجاد می کند که از خداوند درخواست پوزش و بخشش بنماید تا اگر خداوند او را بخواهد که در دنیا یا در آخرت برای کرده های او عقوبت کند در پیش مردم بی آبرو و مفتضح نباشد پس در این ساعت است که انسان با راز و نیاز کردن با خدا لذت برده و از مردم بریده و تنها به خدا و به سوی خدا پناه می برد و او را ستایش می کند که از او اغماض نموده و با این که قدرت بر عقوبت او داشته از او در گذشته و او را پیش خلایق مفتضح ننموده، در آن موقع این جمله را قرائت می کند که:
فلک الحمد علی حلمک بعد علمک و علی عفوک بعد قدرتک.
یعنی : بار خدایا تو را ستایش می نمایم بر حلم و بردباری تو بعد از علم تو به حال من و عفو تو مرا بعد از قدرت تو بر عقوبت من.
بعد از این دعا به خاطر انسان می آورد و در دل او می اندازد راه عذرخواهی از چیز هایی که در آن ها تفریط و کوتاهی نموده بر اساس این حلم و عفو از خداوند متعال تا ارتباط او را از خداوند قطع کرده و به او خاطر نشان می سازد که عصیان او به خاطر انکار بر خدا و بی اعتنایی به دستورات خداوندی نیست که این جمله را می گوید:
و یحملنی و یجرؤنی علی معصیتک حلمک عنی و یدعونی الی قلة الحیاء سترک علی و یسرعنی الی التوثب علی محارمک معرفتی بسعة رحمتک و عظیم عفوک.
حلم تو از من مرا به معصیت تو وا می دارد و جرئت می دهد، و پوشش تو مرا، مرا به بی حیایی می خواند و علم من به وسعت رحمت و بزرگی عفو تو مرا به حرکت به سوی محرمات تو می کشاند.
و این قبیل عبادت های در این دعاها راهنمایی می کند در راز و نیاز پنهانی برای پاک نمودن نفس و تمرین و ورزیده نمودن آن بر عبادت و ترک نمودن معاصی.
و یکی از مواردی که در دعاهای وارده از معصومین در روش احتجاج بنده با خداوند درباره درخواست عفو و بخشش نقل شده از باب نمونه ذکر شود در جایی که در دعای کمیل بن زیاد می خوانیم:
و لیت شعری یا سیدی و موَلای، أَتُسلِّط النار علی وجوه خرت لعظمتک ساجده، و علی السن نطقت بتوحیدک مادحة و علی قلوب اعترفت بالهیتک محققة، و علی ضمائر حوت من العلم بک حتی صارت خاشعة و علی جوارح سعت الی اوطان تعبدک طائعة، و اشارت باستغفارک مذعنة، ما هکذا الظن بک و لا اخبرنا بفضلک.
یعنی : کاشکی می دانستم ای آقا و صاحب من، آیا تو بر صورت هایی که برای عظمت تو به خاک افتاده است، و بر زبان هایی که به یگانگی تو به صدق و حقیقت گویا شده و برای تو سپاس گفته، و بر دل هایی که به خداوندی تو جدا اعتراف نموده و بر ضمیر هایی که آن چنان بر خداوندی تو دانا شده که او را خاشع گردانیده و بر اعضا و جوارحی که به محلهای بندگی برای تو با میل و رغبت پویا شده و پیشگاهت به طلب پوزش اذعان نموده آتش جهنم را مسلط خواهی فرمود، نه گمان ما به تو این چنین نبوده و از فضل تو این چنین به ما خبر داده نشده.
و اگر این جملات را تکرار نموده و تأمل در لطافت این گونه احتجاج و بلغت آن و شیرینی بیان آن نماید خواهد دید که در حالی که به انسان یادآوری می کند که چگونه به تقصیرش و بندگیش اعتراف نماید خاطرنشان می سازد که نباید از رحمت و کرم خداوندگار مایوس باشد، سپس با نفس از نظر دیگر گفتگو کرده و به او واجبات او را گوشزد می کند زیرا که در این دعا فرض می کند که به واجباتش کاملا اقدام نموده، سپس به انسان می آموزد که به عمل نمودن و بجا آوردن این واجبات سبب تفضل خداوند بوده و سزاوار مغفرت از جانب او خواهد بود و این معنی در انسان این انگیزه را خواهد بوجود آورد که به خویشتن باز گشته و اگر واجباتی را که بر عهده داشته و به جا نیاورده عمل نماید.
باز هم روش دیگری از احتجاج در همین دعا ذکر می شود که:
هبنی یا الهی و سیدی و ربی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک و هبنی یا الهی صبرت علی حر نارک فکیف اصبر عن النظر علی کرامتک.
یعنی : ای خدای من و ای آقای من و ای پروردگار من باشد که من بر عذاب تو صبر کردم پس چگونه بر دوری تو صبر نمایم و ای خدای من باشد که بر سوزش آتش تو صبر کردم، پس چگونه بر محرومیت نگاه بر کرامت تو صبر نمایم.
و این جمله به نفس تلقین می کند که لازم و ضروری است که انسان به قرب و نزدیکی به خداوند و به مشاهده کرم و قدرت او باید لذت ببرد به خاطر محبت به او و به جهت شوق به چیزهایی که در پیشگاه اوست. و با این که لذت بردن سزاوار است به درجه ای برسد که ترک و نرسیدن به او در نظر او از عذاب و سوزش آتش سخت تر باشد به طوری که اگر فرض کنیم که انسان بر سوختن به آتش توانست صبر کند هر آینه بر ترک این لذت قرب پروردگار قدرت صبر نداشته باشد و همچنین این جملات به ما می فهماند که این محبت و این لذت قرب از محبوب و معبود بهترین وسیله شفاعت برای گنهکار در پیشگاه خداوند است که او را عفو نموده و از او در گذرد. و به قارئین محترم توصیه می شود که این نوع استفاده از تلاوت این دعاها و بهره برداری از آنها را از دست نداده باشند مشروط بر این که، در معانی و مضامین آنها تدبر نموده و در حاضر ساختن قلب و توجه و روی آوردن به سوی خداوند با خشوع و خضوع کوشش نمایند و چنان با حضور قلب این دعاها را بخوانند که گویا خودشان این دعاها را انشاء نموده اند تا به این عبارت آن چه در دل دارند اظهار نمایند با در نظر گرفتن آداب دعا که از ائمه اطهار در این باره دستوراتی رسیده است زیرا خواندن دعا بدون توجه قلبی صرف لقلقه زبان خواهد بود که در معرفت انسان و قرب منزلت او چیزی نیفزوده و از او گرفتاری را دفع ننموده و با این حال دعای او مستجاب نخواهد شد که در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود:
ان الله عز و جل لا یستجیب دعاء بظهر قلب سیاه فاذا دعوت فاقبل بقلبک ثم استیقن بالاجابه.
یعنی : بدرستی که خداوند عز و جل اجابت نمی کند دعایی را که از قلب غافل شده باشد، پس وقتی که خواستی خدا را بخوانی، پس قلبت را متوجه او ساختی پس یقین به اجابت داشته باش.
اهمیت دعاهای صحیفه سجادیه
بعد از واقعه جانگداز کربلا و شهادت بی مانندترین شخصیت های تاریخ بشریت و برجسته ترین افراد انسان های کامل و نمونه های ایثار و شهادت سید الشهداء ابی عبدالله الحسین روحی و ارواح العالمین له الفداء و یاران با وفایش که طائفه باغیه و جنایتکار چکیده شجره ملعونه بنی امیه زمان امور امت اسلام را به قبضه تصرف ظالمانه خود در آورده و در استبداد و خون خواری به حد نهایت رسیده و از تعالیم اسلامی و پیشرفت اسلامی جلوگیری نموده و هتک حرمت دین و قرآن نموده و صفحه تاریخ و انسانیت را لکه دار نمودند امام زین العابدین و سید ساجدین حضرت علی بن الحسین سلام الله و صلواته علیه و علی آبائه الطیبین و ابنائه الطاهرین در کنج خانه عزلت محزون و دلریش، و گریان و نالان به سر برده و خانه نشین گردید و کسی را جرأت نزدیک شدن، و کسب فیض نمودن از آن حضرت نبوده و آن حضرت هم نمیتوانست که مردم را به تکالیف و واجباتشان آشنا نموده و به حقیقت دین آگاه سازد.
پس به ناچار روش دیگری که آن همان روش دعا بود که اشاره نمودیم که دعا یکی از روش های آموزنده برای تزکیه نفس و تهذیب اخلاق است انتخاب نمودند تا به این ترتیب تعالیم قرآن و آداب اسلام و طریقه اهل بیت عصمت را در جامعه منتشر نموده و مردم را به روحیه دین و زهد و تقوی و آن چه بر هر مسلمانی از تذهیب نفس و اخلاق واجب بوده آشنا سازد.
و این یک روش ابتکاری بود که آن حضرت در پیش گرفت در بیان حقایق که طواغیت زمانش به آن پی نمی بردند و بهانه دست دشمن نمی افتاد پس به این جهت از این دعاهای بلیغ فراوان در اختیار مردم قرار گرفت.
و این مجموعه که به نام صحیفه سجادیه نامیده شده و به زبور آل محمد معروف و مشهور شده است قسمتی از آن دریای بی کران و پاره ای از آن کلمات بی حد و حصر آن حضرت است و این مجموعه در اسلوب و طریقه خودش، از عالی ترین اسلوب های ادبیات عرب و بالاترین مقاصد دین مبین و دقیق ترین اسرار خداشناسی و پیغمبرشناسی و صحیح ترین روش برای آموختن علوم اجتماعی و اخلاق و آداب اسلامی است. و شامل موضوعات مختلف در پرورش دینی است.
پس این مجموعه آموزنده دین و اخلاق است در پوشش دعا یا بگوییم که دعا است در پوشش تعلیم دین و اخلاق و این در حقیقت بعد از قرآن کریم که کلام ذوالجلال است و بعد از کلمات و خطب امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه از بهترین روش های بیان عرب و از عالی ترین مشرب های فلسفی در الهیات، و اخلاقیات است.
پس قسمتی از آن می آموزد که چگونه خداوند را تمجید و تقدیس و سپاس و ستایش کرده و به سوی او توبه کنی، و قسمتی از آن یاد می دهد که چگونه با خدا خلوت کرده و راز و نیاز نموده و به سوی او برگشته و از مردم قطع امید کنی، و قسمتی از آن معنی درود بر پیغمبران و فرستادگان و برگزیدگان از مردم و کیفیت درود فرستادن را به تو شرح می دهد، و قسمتی از آن آگاه می سازد که چگونه سزاوار است با پدر و مادر برخورد داشته و به آنها نیکی کنی، و قسمتی از آن توضیح می دهد حقوق پدر و مادر را نسبت به فرزند یا حقوق فرزند نسبت به پدر و مادر یا حقوق فرزند نسبت به پدر و مادر یا حقوق همسایگان یا حقوق خویشاوندان یا حقوق عامه مسلمانها یا حقوق ثروتمندان به فقرا یا حقوق فقرا بر ثروتمندان و هکذا، و قسمتی از آن خاطرنشان می سازد که چه چیزهایی در برابر دین مردم بر تو واجب بوده و چگونه باید در مراحل اقتصادی و مالی با آنها رفتار نمود و چه چیزهایی شایسته است که با دوستان و همسالان و عموم مردم معامله و برخورد نمایی و چه اشخاصی را در کارها بگماری، و قسمتی از آن گردآوری می نماید تمامی اخلاق نیکو و پسندیده و چیزهایی را که صلاحیت دارد بر علم اخلاق، روش کامل باشد.
و قسمتی از آن می آموزد که چگونه در مقابل ناملایمات و سختی ها و پیش آمدها شکیبایی کرده و با بیماری و صحت چگونه برخورد داشته باشی. و قسمتی از آن چیزهایی که بر ارتش اسلامی واجب است وظائف مردم با آنها را شرح می دهد و امثال اینها از مواردی که اخلاق انسانی و آئین اسلامی و شریعت الهی تقاضا می کند و همه اینها تنها با روش همین دعاها است.
و چکیده فرمایشات امام سجاد علیه السلام که در این دعاها در موضوعات مختلف آشکار و روشن است در چند رشته دسته بندی می شود:
اول: شناخت خداوند متعال و عظمت و قدرت او و بیان یگانگی و تنزیه او با جالب ترین عبارت علمی و شیواترین بیان عقلی و این معنی در همه دعاها به عبارت های مختلف مکرر بیان می شود مانند جملاتی که در دعاء اول وارد شده:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الاوَّلِ بِلا أَوَّلٍ کَانَ قَبْلَهُ وَالآخِرِ بِلا آخِرٍ یَکُونُ بَعْدَهُ الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ و عجزت عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ اِبْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً وَ اخْتَرعَهُمْ عَلَی مَشِیَّتِهِ اخْتِرَاعاً
پس در این جملات دقت معنی اول و آخر و تنزیه خداوند از این که دیده و خیال بر او احاطه ندارد و دقت معنی خلق و آفرینش بیان شده است.
ثم جمله دیگری که با اسلوب بیان دیگری در بیان قدرت خداوند و تدبیر امور او در دعاء صباح و مساء می خوانی که:
الحمدلله الذی خلق اللیل و النهار بقوته و میز بینهما بقدرته و جعل لکل منهما حدا محدودا یولج کل واحد منهما فی صاحبه و یولج صاحبه فیه بتقدیر منه للعباد فیما یغذوهم به و ینشئهم علیه فخلق لهم اللیل لیسکنوا فیه من حرکات التعب و نهضات النصب و جعله لباسا لیلبسوا من راحته و مقامه فیکون ذلک لهم جماما و قوة و لینالوا به لذة و شهوة
تا آخر دعا که در آن از فوائد آفرینش روز و چیزهایی که لازم است انسان در مقابل آن نعمت ها سپاسگزاری نماید بیان می کند.
و باز هم اسلوب دیگری را می خوانی در دعاء اذا اعرضت له مهمة که بیان می کند در آن که همه امور در دست قدرت پروردگار است که می گوید:
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ وَ یَا مَنْ یُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَآئِدِ و یا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ و تسببت بِلُطْفِکَ الاسْبَابُ و جری بِقُدْرَتِکَ الْقَضَآءُ و مضت عَلَی إِرَادَتِکَ الاشْیَآءُ فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ و بِاِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ.
دوم: بیان فضل خداوند متعال بر بنده و عجز و ناتوانی بنده از ادای حق خداوند هر چند که در طاعت و بندگی به غایت رسیده باشد و تنها توجه بنده به سوی خداوند باشد.
از دست و زبان که برآید - کز عهده شکرش به در آید
جمله ای را که در دعاء اذا اعترف التقصیر عن اداء الشکر:
اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَداً لا یَبْلُغُ مِنْ شُکْرِکَ غَایَةً إِلا حَصَلَ عَلَیْهِ مِنْ إِحْسَانِکَ مَا یُلْزِمُهُ شُکْرَکَ وَ لا یَبْلُغُ مَبْلَغاً مِنْ طَاعَتِکَ وَ إِنِ اجْتَهَدَ إِلا کَانَ مُقَصِّراً دُونَ اسْتِحْقَاقِکَ بِفَضْلِکَ فَأَشْکَرُ عِبَادِکَ عَاجِزٌ عَنْ شُکْرِکَ وَ أَعْبَدُهُمْ لَک مقَصِّرٌ عَنْ طَاعَتِکَ.
بنده در مقابل نعمت های بی پایان خداوند متعال از شکر و سپاس او عاجز تا چه رسد به این که او را معصیت کرده و بر آن جرأت نموده باشد، پس در این حال هر چه در توان داشته باشد اگر بخواهد ولو یک معصیت را جبران کند قادر نخواهد بود و این مضمون را در جملات آتیه منعکس می سازد که در دعاء اذا استقال من ذنوبه عرض می کند:
یَآ إِلَهِی لَوْ بَکَیْتُ إِلَیْکَ حَتَّی تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَیْنَیَّ وَ انْتَحَبْتُ حَتَّی یَنْقَطِعَ صَوْتِی وَ قُمْتُ لَکَ حَتَّی تَتَنَشَّرَ قَدَمَایَ وَ رَکَعْتُ لَکَ حَتَّی یَنْخَلِعَ صُلْبِی وَ سَجَدْتُ لَکَ حَتَّی تَتَفَقَّأَ حَدَقَتَایَ وَ أَکَلْتُ تُرَابَ الارْضِ طُولَ عُمْرِی وَ شَرِبْتُ مَآءَ الرَّمَادِ آخِرَ دَهْرِی وَ ذَکَرْتُکَ فِی خِلالِ ذَلِکَ حَتَّی یَکِلَّ لِسَانِی ثُمَّ لَمْ أَرْفَعْ طَرْفِی إِلَی آفَاقِ السَّمَآءِ اسْتِحْیَآءً مِنْکَ مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَةٍ وَاحِدَةٍ مِنْ سَیِّئَاتِی.
سوم: بیان پاداش و کیفر و بهشت و دوزخ و بیان این که پاداش خداوند همه اش لطف و تفضل از اوست و این که بنده به کوچکترین نافرمانی که جرأت به آن کرده باشد از خداوند مستحق کیفر و عذاب خواهد بود باز هم حجت بر بنده از خداست، و همه دعاهای حضرت سجاد علیه السلام به این نغمه مؤثر اشاره می کند تا بر نفس بفهماند که از عقاب خدای متعال خوف و بر ثواب خدا امیدوار باشد مثل جملات دعاء یوم الفطر و الجمعه:
حُجَّتُکَ قَآئِمَةٌ لا تُدْحَضُ وَ سُلْطَانُکَ ثَابِتٌ لا یَزُولُ فَالْوَیْلُ الدَّآئِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْکَ وَالْخَیْبَةُ الخَاذِلَةُ لِمَنْ خَابَ مِنْکَ وَالشَّقَآءُ الاشْقَی لِمَنِ اغْتَرَّ بِکَ مَآ أَکْثَرَ تَصَرُّفَهُ فِی عَذَابِکَ؟ وَ مَآ أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِی عِقَابِکَ؟ وَ مَآ أَبْعَدَ غَایَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ؟ وَ مَآ أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ الْمَخْرَجِ؟ عَدْلاً مِنْ قَضَآئِکَ لا تَجُورُ فِیهِ وَ إِنْصَافاً مِنْ حُکْمِکَ لا تَحِیفُ عَلَیْهِ فَقَدْ ظَاهَرْتَ الْحُجَجَ وَ أَبْلَیْتَ الاعْذَارَ.
و مانند جملات دعاء فی ذکر التوبة و طلبها:
اللَّهُمَّ فَارْحَمْ وَحْدَتِی بَیْنَ یَدَیْکَ و وجیب قَلْبِی مِنْ خَشْیَتِکَ وَ اضْطِرَابَ أَرْکَانِی مِنْ هَیْبَتِکَ فَقَدْ أَقَامَتْنِی یَا رَبِّ ذُنُوبِی مَقَامَ الْخِزْیِ بِفِنَآئِکَ فَإِنْ سَکَتُّ لَمْ یَنْطِقْ عَنِّی أَحَدٌ وَ إِنْ شَفَعْتُ فَلَسْتُ بِأَهْلِ الشَّفَاعَةِ.
و مانند جملات دعاء طلب العفو و الرحمة:
فَإِنَّکَ إِنْ تُکَافِنِی بِالْحَقِّ تُهْلِکْنِی وَ إِلّا تَغَمَّدْنِی بِرَحْمَتِکَ تُوبِقْنِی...
وَ أَسْتَحْمِلُکَ مَا لا یَبْهَظُکَ حَمْلُهُ أَسْتَوْهِبُکَ یَآ إِلَهِی نَفْسِیَ الَّتی لَمْ تَخْلُقْهَا لِتَمْتَنِعَ بِهَا مِنْ سُوءٍ أَوْ لِتَطَرَّقَ بِهَآ إِلَی نَفْعٍ وَ لکِنْ أَنْشَأْتَهَا إِثْبَاتاً لِقُدْرَتِکَ عَلَی مِثْلِهَا وَ احْتِجَاجاً بِهَا عَلَی شَکْلِهَا وَ أَسْتَحْمِلُکَ مِنْ ذُنُوبِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ وَ أَسْتَعِینُ بِکَ عَلَی مَا قَدْ فَدَحَنِی ثِقْلُهُ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ هَبْ لِنَفْسِی عَلَی ظُلْمِهَا نَفْسِی وَ وَکِّلْ رَحْمَتَکَ بِاحْتِمَالِ إِصْرِی.
چهارم: وادار نمودن دعاکننده با خواندن این دعاها به دوری جستن از افعال قبیحه و صفات رذیله برای پاک نمودن درون و زدودن دل از آلودگی ها مانند جملات دعاء مکارم الاخلاق:
اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی وَاسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَتِّعْنِی بِهُدًی صَالِحٍ لا أَسْتَبْدِلُ بِهِ وَ طَرِیقَةِ حَقٍّ لا أَزِیغُ عَنْهَا وَ نِیَّةِ رُشْدٍ لا أَشُکُّ فِیهَا.
اللَّهُمَّ لا تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّی إِلا أَصْلَحْتَهَا وَ لا عَآئِبَةً أُؤَنَّبُ بِهَآ إِلا حَسَّنْتَهَا وَ لا أُکْرُومَةً فِیَّ نَاقِصَةً إِلا أتْمَمْتَهَا.
پنجم: متوجه نمودن دعاکننده است بر این که واجب است که انسان از مردم قطع امیدواری نموده و بر آنها اظهار ذلت و کوچکی ننموده و حاجتش را به جز خدا از هیچ کسی درخواست ننماید و این که طمع داشتن به چیزی که در دست مردم است از پست ترین و ننگین ترین صفات انسان است مانند جملاتی که در دعاء مکارم الاخلاق آمده است که:
وَ لا تَفْتِنِّی بِالِاسْتِعَانَةِ بِغَیْرِکَ إِذَا اضْطُرِرْتُ وَ لا بِالْخُضُوعِ لِسُؤَالِ غَیْرِکَ إِذَا افْتَقَرْتُ وَ لا بِالتَّضَرُّعِ إِلَی مَنْ دُونَکَ إِذَا رَهِبْتُ فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِکَ خِذْلانَکَ وَ مَنْعَکَ وَ إِعْرَاضَکَ.
و مانند جملات دعاء متفرعا الی الله)):
اللَّهُمَّ إِنِّی أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِی إِلَیْکَ وَأَقْبَلْتُ بِکُلِّی عَلَیْکَ وَصَرَفْتُ وَجْهِی عَمَّنْ یَحْتَاجُ إِلَی رِفْدِکَ وَ قَلَبْتُ مَسْالَّتی عَمَّنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ فَضْلِکَ وَ رَأَیْتُ أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَی الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْیِهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ.
و مانند جملات دعاء طلب الحوائج:
فَمَنْ حَاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِکَ وَ رَامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِکَ فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِی مَظَآنِّهَا وَ أَتَی طَلِبَتَهُ مِنْ وَجْهِهَا وَ مَنْ تَوجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ أَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِهَا دُونَکَ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ وَاسْتَحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَوْتَ الاحْسَانِ.
ششم: آشنا نمودن مردم بر وجوب مراعات حقوق دیگران و یاری نمودن بر آنها و مهر و محبت نمودن بر یکدیگر و از خودگذشتگی در میان مردم برای به وجود آوردن برادری در اسلام مانند جملات دعاء الاعتذار من تبعات العباد:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِی فَلَمْ أَنْصُرْهُ وَ مِنْ مَعْرُوفٍ أُسْدِیَ إِلَیَّ فَلَمْ أَشْکُرْهُ وَ مِنْ مُسِی ءٍ اعْتَذَرَ إِلَیَّ فَلَمْ أَعْذِرْهُ وَ مِن ذِی فَاقَةٍ سَأَلَنِی فَلَمْ أُؤْثِرْهُ وَ مِن حَقِّ ذِی حَقٍّ لَزِمَنِی لِموَ مِنْ فَلَمْ أُوَفِّرْهُ وَ مِنْ عَیْبِ مومن ظَهَرَ لِی فَلَمْ أَسْتُرْهُ... .
اینگونه عذرخواهی از جالب ترین و ابتکاری ترین روش است که انسان را به اعمالی که از این قبیل اخلاق پسندیده و خداوندی که سزاوار است که عمل نماید آگاه می سازد.
و در دعاء دیگر طلب العفو پا را فراتر گذاشته و بر انسان می آموزد که چگونه لازم است از اشخاصی که نسبت به تو بدی نموده اند عفو نموده و از انتقام جویی و کینه توزی برحذر می نماید، و نفس انسانی را به مقام قدیسین بالا می برد آنجا که عرض می کند:
اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّی مَا حَظَرْتَ عَلَیْهِ وَانْتَهَکَ مِنِّی مَا حَجَرْتَ عَلَیْهِ فَمضَی بِظُلامَتِی مَیِّتاً أَوْ حَصَلَتْ لِی قِبَلَهُ حَیّاً فَاغْفِرْ لَهُ مَآ أَلَمَّ بِهِ مِنِّی وَاعْفُ لَهُ عَمَّآ أَدْبَرَ بِهِ عَنِّی وَ لا تَقِفْهُ عَلَی مَا ارْتکَبَ فِیَّ وَ لا تَکْشِفْهُ عَمَّا اکْتَسَبَ بِی وَاجْعَلْ مَا سَمَحْتُ بِهِ مِنَ الْعَفْوِ عَنْهُمْ وَ تبرعت بِهِ مِنَ الصدقه علیهم أزکی صَدَقَاتِ المتصدقین و أعلی صِلاتِ الْمُتَقَرِّبِینَ وَ عَوِّضْنِی مِنْ عَفْوِی عَنْهُمْ عَفْوَکَ وَ مِن دُعَآئِی لَهُمْ رَحْمَتَکَ حَتَّی یَسْعَدَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا بِفَضْلِکَ.
و این عبارت اخیر چه زیباتر بیان و جالبترین عبارت است که در دل نیکوکار می نشیند تا او را به لزوم پاکی نیت با همه مردم و درخواست سعادت بر همه افراد حتی نسبت به کسانی که بر انسان ظلم کرده و تعدی نموده اند خاطرنشان می سازد و این گونه عبارت ها در دعاهای صحیفه سجادیه فراوان آمده است، و چه بسیار در آن دعاها از این نوع تعالیم آسمانی که نفوس بشر را تهذیب می نماید اگر آنها را به کار بندد وجود دارد.
و به این سبب است که این مجموعه به زبور آل محمد خوانده شده و توجه خواص از صدر اسلام و زمان صدور این صحیفه به آن شده و همیشه مورد نظر اهل دل بوده و همواره در بحث و بررسی در جملات او شیوه و عادت اهل دعا بوده است، و علماء و دانشمندان در طول تاریخ درباره او تحقیقات شایان توجه و توضیحات بی پایان داده اند به حدی که در اکثر ازمنه آن را یکی از موضوعات بحث و جزو برنامه درسی قرار داده اند، و تلامیذ را از برکات آن بهره مند نموده اند و هر کدام در خور خویش شرحی بر آن از مطول و مختصر نوشته اند تا نوبت این کار به عالم بارع مولف این کتاب رسیده که با بیان شیرین و رسا با زبان فارسی که مطلوب عامه و مطبوع طبع اکثر اهل دعا از طایفه فارسی زبان بوده به مورد تالیف و نگارش آورده است به طوری که خواننده نه از مفصل بودن آن ملول و نه از کوتاه و نارسا بودن آن مهموم خواهد بود و با این خدمت به عالم اسلامی حقی بر ذمه قارئین ثابت نموده اند اینک مختصری در شرح حال و زندگی آن مرحوم ذکر می شود باشد که یاد خیری بوده باشد.
شرح حال مؤلف
عالم کامل و فاضل بارع و محقق نبیل و فقیه زاهد و اصولی ماهر و متکلم متبحر و ادیب متضلع و محدث متهجد وهیوی بصیر جامع معقول و منقول آیةالله مولانا میرزا محمد علی بن مولی نصیر الدین بن حاج شیخ زین العابدین بن الچهاردهی الرشتی الجیلانی مولد او الغروی مدفنا المشتهر بالمدرس طاب ره که در شب جمعه بیست و ششم ماه ربیع المولود سال 1244 هجری قمری در قریه چهارده واقع در شش فرسخی شمال شرقی رشت چشم به جهان گشود، وی در اوائل سن جوانی در 12 سالگی برای تحصیل علوم به شهر قزوین رفته و پس از مدتی عازم کربلا شده و در آنجا به تحصیل مشغول شده و اخیرا برای کسب کمالات بیشتر به عتبه مقدسه نجف اشرف بارگاه باب مدینه علم رسول مشرف شده که مقارن زمان حیات شیخ مرتضی انصاری رضوان الله علیه بوده و در آن جا از محضر علمای زمان خود بالخصوص از محضر عالم بزرگوار آیة الله سید حسین کوهکمری استفاده نموده تا خود از اجله علماء و فضلاء محققین گردد.
وی به ملاحظه این که اکثر طلاب علوم دینیه قبل از تکمیل دروس سطحی و بدون استعداد علمی به درسهای خارج استدلالی حاضر می شدند که زحمات شان غالبا هدر می رفته به حسب نذر شرعی خود را ملتزم نمود که درس خارج نگفته و سطوح را به طلاب تدریس نماید به این جهت استقبال فراوانی از سوی محصلین به وی شده که اکثر طلاب از محضر ایشان استفاده می نمودند و کمتر محصلی بوده که به درس ایشان حاضر نشده باشد و چنان مهارتی در تدریس سطوح داشت که ملقب و مشهور به مدرس چهاردهی گردید و عده زیادی که از علمای اکابر از تلامذه و شاگردان او بودند و او خود شیخ اجازه بوده و جمعی از بزرگان از جمله متتبع عصر مرحوم شیخ آقا بزرگ طهرانی ره صاحب کتاب الذریعة که خود در کتاب نقباء البشر به آن اشاره نموده، و از جمله عالم بزرگوار سید عبدالله ثقة الاسلام اصفهانی ره که او نیز در کتاب ارشاد المسلمین به این معنی اشاره نموده، و نیز مولانا آیة الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی دام ظله است که در طبقات المفسرین و غیره به او اشاره دارد.
وی از مراجع فتوی و تقلید هم بوده که عده ای از هند و ایران از او تقلید کرده بودند و رساله عملیه او چندین بار طبع و در اختیار مقلدین قرار گرفته بود پس از گذراندن عمر با برکت خود در سن حدود نود سالگی روز چهارشنبه سلخ محرم هزار و سیصد و سی و چهار هجری قمری در نجف اشرف چشم از جهان بسته و به ملاء اعلی پیوست و در حجره اخیر از طرف قبله صحن مقدس مرتضوی مدفون گردید.
مترجم عمر گرانمایه خود را علاوه بر تدریس که اشاره شد در تألیف کتب زیادی در علوم مختلفه از فقه و اصول و هیئت و ادبیات و کلام و حدیث صرف نموده و از تألیفات او که بالغ بر چهل تألیف است باقی مانده که به این ترتیب است:
1 - اصول الفقه که تقریرات درس استادش آیةالله سید حسین کوهکمری است در سه جلد بزرگ که جلد اول آن به آستان قدس اهداء گردیده.
2 - تبیان اللغة فارسی مختصر در لغات قرآن و صحیفه سجادیه در 52 صفحه.
3 - التحفة الحسینیة که مقتل فارسی بزرگ است که با تلخیص آقای عطاءالله تدین چندین بار چاپ شده و اصل نسخه که با خط مؤلف بوده به آستان قدس رضوی اهداء شده است.
4 - ترجمه مکارم الاخلاق طبرسی فارسی در 156 صفحه.
5 - ترجمه مصائب النواصب و نواقض الروافض که در سال 1369 به طبع رسیده.
6 - التذکرة الغرویة در ختوم و ادعیه فارسی در 39 صفحه.
7 - ترجمه نجاة العباد.
8 - تعلیقات منهج المقال فی علم الرجال.
9 - تعلیقات علی قوانین الاصول تا آخر مبحث اجتهاد در 500 صفحه خشتی به خط مؤلف.
10 - تعلیقات علی شرح اللمعة الدمشقیة از طهارت تا آخر احیاء الموات که در 580 صفحه به خط مؤلف است.
11 - التجوید و القراءات عربی در 24 صفحه به خط مؤلف.
12 - تعلیقات علی ریاض المسائل قسمتی از اول کتاب الطهاره در 95 صفحه به خط مؤلف.
13 - تعلیقات علی فرائد الاصول در مباحث قطع و ظن در 222 صفحه وزیری به خط مؤلف.
14 - حساب جمل فارسی که با مقدمه حفید مؤلف در مجله فرهنگ جهان چاپ تهران منتشر شده.
15 - الحاشیه علی خلاصه الحساب در 40 صفحه به خط مؤلف تاریخ کتابت 1354.
16 - الحاشیة علی بحث الوقت و القبله من شرح اللمعة که با کتاب دیگری در سال 1324 شمسی چاپ شده.
17 - ذریعة العباد در اصول و فروع دین
18 - رساله اسرافیه که مولف در صفحه 374 جلد اول همین کتاب در دعاء مکارم الاخلاق به آن اشاره شده است.
19 - رساله نکاح فارسی در 33 صفحه به خط مولف.
20 - رساله در اصول دین فارسی در 63 صفحه خشتی که در سال 1324 شمسی در تهران به ضمیمه کتاب وقت و قبله چاپ شده.
21 - رساله در فضیلت زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام و محل دفن آن حضرت و زیارت حضرت سیدالشهداء علیه الصلوة والسلام و محل رأس شریف و حدود مسجد کوفه و فضیلت آن در 27 صفحه که قسمتی از آن به خط مولف است.
22 - رساله در حدود و متعلق قسم فارسی در 21 صفحه به خط مولف.
22 - رساله در حدود و متعلق قسم فارسی در 21 صفحه به خط مؤلف. 25 - شرح دعاء صنمی قریش فارسی در 57 صفحه خشتی که مشتمل بر نوادر تاریخی خلفا و اصحاب پیغمبر صلی الله علیه وَ آلِهِ و سلم است که در سال 1316 قمری تألیف شد و مؤلف در صفحه 315 جلد دوم همین کتاب در دعاء یوم الاضحی و الجمعه به آن اشاره نموده است.
23 - شرح دعاء سمات فارسی که در تهران به سال 1356 شمسی به چاپ رسیده.
24 - شرح دعای صباح که تألیف آن در سال 1325 قمری خاتمه یافته و مؤلف در صفحه 432 جلد دوم همین کتاب در دعاء یوم الخمیس به آن اشاره کرده.
25 - شرح دعاء صنمی قریش فارسی در 57 صفحه خشتی که مشتمل بر نوادر تاریخی خلفا و اصحاب پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم است که در سال 1316 قمری تالیف شد و مؤلف در صفحه 315 جلد دوم همین کتاب در دعاء یوم الاضحی و الجمعه به آن اشاره نموده است.
26 - شرح زیارت جامعه کبیره فارسی در 192 صفحه خشتی به خط مؤلف.
27 - شرح زیارت عاشوراء فارسی مختصر در 23 صفحه خشتی به خط مؤلف به سال 1332 هجری در نجف تألیف نموده.
28 - شرح قواعد الاحکام علامه حلی عربی در 6 جلد بزرگ که عبارت از:
1 - کتاب الطهاره 2 - کتاب الصلوة 3 - کتاب المیراث 4 - کتاب الاجاره 5 - کتاب الوقف و العطایا 6 - کتاب الخمس، کتاب الصوم به خط مؤلف در قطع وزیری که در آخر کتاب الصوم تاریخ تألیف را یوم الفطر سنه 1328 هجری یاد کرده.
29 - شرح الدرة النجفیة منظومه سید بحرالعلوم عربی در 1782 صفحه خشتی که تا صفحه 634 کتاب الطهاره و از صفحه 635 تا آخر کتاب الصلوة به خط مؤلف.
30 - شرح دعاء کمیل فارسی در 31 صفحه که به سال 1325 هجری تألیف شده است.
31 - شرح دعاء ثلاثه تألیف مرحوم شیخ محمد حسن صاحب جواهر در 132 صفحه خشتی به خط مؤلف که به سال 1314 هجری در نجف پایان یافته.
32 - شرح و ترجمه قسمتی از نهج البلاغه فارسی در 87 صفحه به خط مؤلف.
33 - شرح و ترجمه ابیات منسوب به بحرالعلوم در قواعد.
34 - شرح تشریح الافلاک که مؤلف در صفحه 271 جلد دوم همین کتاب در دعاء عرفه به آن اشاره کرده.
35 - ایام الاسابیع فارسی در 260 صفحه خشتی به خط مؤلف که در شوال سال 1306 هجری تألیف شده و مؤلف در صفحه 442 جلد دوم همین کتاب در دعاء یوم الجمعة به آن اشاره نموده.
36 - کتاب هیئت فارسی که حواشی بر هیئت علاء القوشچی است در 36 صفحه.
37 - جزواتی در علم رمل به فارسی و جفر به عربی به خط مؤلف.
38 - بعضی فوائد تاریخی، لغوی، ریاضی، فارسی که در مجلد ماهانه ارمغان چاپ تهران منتشر شده.
39 - رساله عملیه فارسی که بارها در بمبئی چاپ و منتشر شده.
40 - وسیلة النجاة در اصول عقاید مذهب شیعه فارسی در 143 صفحه خشتی که تاریخ تألیف او به سال 1306 هجری بوده که مؤلف در صفحه 323 جلد اول و صفحه 427 جلد دوم همین کتاب به آن اشاره کرده است.
41 - تفسیر کبیر که ناتمام است.(1)
42 - کتاب حاضر که شرح صحیفه سجادیه است اینک پس از سالیان دراز که در میان تألیفات دیگر که به خط مؤلف در کتابخانه حفید مؤلف جناب آقای مرتضی مدرسی چهاردهی بوده به همت عالی ایشان به زیور طبع آراسته گردیده و در اختیار علاقمندان قرار می گیرد و تصحیح آن به عهده این جانب محول شد که با بضاعة مزجاه و نداشتن علم و کمال اقدام نموده و قسمتی از آن را که در نسخه اصلی وجود نداشته ضمیمه نمودم و امیدوارم که اگر در این کار از خداوند مستحق اجری باشم ثواب آن را به روح والدین من عاید بگرداند و اگر خوانندگان محترم به عیب و نقصی و اشتباهی در آن برخورد کرده باشند به دیده اغماض نگریسته و معذورم دارند.
و امیدوارم که خداوند همچنان که حفید مؤلف را که به چاپ این اثر ارزشمند موفق نموده او را در چاپ بقیه آثار مؤلف که همه آنها در کتابخانه شخص ایشان به خط مؤلف موجود است موفق گرداند.
محمد پاکت چی
ذیقعدة الحرام 1401 قمری
مطابق شهریور 1360