فهرست کتاب


آیین پرواز(ویژه جوانان و نوجوانان)

آیت‌ الله محمدتقی مصباح یزدی تلخیص: جواد محدثی

«خشوع»، «خوف» و «خشیت»

هنگامى كه انسان با عظمتى فوق‌العاده مواجه مى‌شود و خود را در مقابل آن، حقیر و ناچیز احساس مى‌كند، حالتى از خودباختگى و فروشكستگى برایش پیدا مى‌شود. البته این حالت قابل توصیف نیست و انسان خود باید آن را درك كند. شاید براى ما پیش آمده باشد كه گاهى در مقابل شخصیت بزرگى واقع شده باشیم و دست و پایمان را گم كرده و لكنت زبان پیدا كرده باشیم. این همان حالتى است كه براى بیان آن مى‌گوییم: «از هیبت فلانى زبانم بند آمد و نتوانستم حرف بزنم».
حالت «هیبت»، گاهى با شناخت‌ها و توجهات دیگرى نیز توأم است. انسان گاهى پس از درك عظمت آن فرد و معرفت نسبت به شخصیت او، به این امر توجه مى‌كند كه با چه شخصیت عظیمى مخالفت كرده و نسبت به او نافرمانى و بى‌حیایى روا داشته است. این جا است كه علاوه بر حالت «خشیت» حالت «خشوع» نیز در انسان پیدا مى‌شود. گاهى علاوه بر اینها به این امر توجه مى‌كند كه در قبال نافرمانى‌ها و گناهانى كه در مورد آن شخصیت بزرگ انجام داده، مستحق عقوبت شده و آن شخصیت، براى
﴿ صفحه 232 ﴾

گناه‌كاران عذاب‌ها و عقوبت‌هایى را مهیا كرده است. در این جا علاوه بر حالت «خشیت» و «خشوع»، انسان دچار ترس و «خوف» نیز مى‌گردد.
«خشیت» و «خشوع» لزوماً همیشه با «خوف» همراه نیستند و به سبب ترس از عذاب الهى پدید نمى‌آیند، بلكه ممكن است صرفاً تحت تأثیر درك عظمت الهى پدیدار شوند.
پدید آمدن حالت خشیت و خودباختگى و ترس در انسان، نسبت به خداى متعال، اعم است از این كه خاستگاه آن، احساس گناه و ترس از عذاب باشد یا این كه صرفاً به سبب درك عظمت خداى متعال پدید آید. در روایات نقل شده كه وقتى امام حسن مجتبى(علیه السلام) مشغول وضو گرفتن مى‌شدند، بدنشان به لرزه مى‌افتاد و رنگ مباركشان مى‌پرید.(1) درباره حضرت زهرا(علیها السلام) نیز آمده است كه آن حضرت وقتى در محراب عبادت مى‌ایستادند بندبند بدنشان مى‌لرزید! و خداى متعال در این حال، خطاب به ملایكه مى‌فرمود، اى فرشتگان مقرب من! بنگرید كه این بنده و كنیز من چگونه از خشیت من به خود مى‌لرزد! شاهد باشید كه دوستان او را (به سبب همین خشیت وى) مورد شفاعت قرار خواهم داد.(2)

توجه به بزرگى خداوند، عامل پیدایش خشوع

براى آن كه به هنگام نماز در ما خشوع پیدا شود، باید سعى كنیم عظمت خدا را درك كنیم و كوچكى و حقارت خویش را در مقابل عظمت الهى، در حد توان و فهم خود بسنجیم. نماز هم با اشاره به همین مسأله شروع مى‌شود. ابتداى نماز باید «الله اكبر» بگوییم؛ یعنى باید به بزرگى و عظمت خداوند توجه و
----------------
1. ر. ك: مناقب، ج 4، ص 14.
2. ر. ك: بحار الانوار، ج 28، باب 2، روایت 1.
﴿ صفحه 233 ﴾

اعتراف كنیم. این ذكر بارها در طول نماز و حتى پس از پایان نماز و در تعقیبات آن تكرار مى‌شود.
بنابراین درك عظمت الهى خشوع‌آور است. اگر ما در نماز به دنبال خشوع هستیم، یكى از راه‌هاى بسیار مؤثر آن این است كه به درك عظمت الهى نایل آییم.

معناى عظمت الهى

براى نیل به درك عظمت خداوند ابتدا باید ببینیم اصولا چه مفهومى از این امر در ذهن داریم. ابتدا، بزرگى را با مصادیق جسمانى آن درك مى‌كنیم، كه از مقوله «كمّیّت» است. در ابتدا وقتى مى‌گوییم چیزى بزرگ است، منظورمان این است كه حجمش زیاد است. هر چه طول و عرض و ارتفاع چیزى بیشتر باشد، مى‌گوییم آن چیز بزرگ‌تر است. موجوداتى هستند كه حجم ندارند و جسمانى نیستند، اما ما مفهوم «بزرگى» را در مورد آنها هم به كار مى‌بریم؛ مثلا مى‌گوییم فلانى «روحش» بزرگ است؛ در حالى كه روح، ماهیتى مادى و جسمانى نیست. به همین منوال وقتى بخواهیم خدا را به این وصف متصف كنیم، باز هم از همین الفاظ استفاده مى‌كنیم؛ در حالى كه مصداق بزرگى در این‌جا كاملا متفاوت از بزرگى جسمانى و حتى روحانى است. هر اندازه كه معرفت ما بالاتر رود، مفاهیمى را هم كه درباره خداوند به كار مى‌بریم از آلودگى‌هاى مادى و پیرایه‌هاى جسمانى تنزیه مى‌شود. در مراتب ابتدایى معرفت، ما از «علىِّ اعلى» بودن خداوند، مفهوم بالایى و پایینى به ذهنمان مى‌آید؛ در حالى كه خداوند بالا و پایین ندارد.
خدا به چشم سر كه دیده نمى‌شود؛ رؤیت قلبى و دیدن به چشم دل هم كه
﴿ صفحه 234 ﴾

امثال امیرالمؤمنین(علیه السلام) دارند براى ما میّسر نیست؛ پس ما چگونه عظمت خداوند را بفهمیم؟! «خشوع» پس از درك عظمت الهى حاصل مى‌شود.
براى آن كه گوشه‌اى از عظمت الهى را درك كنیم، باید ذهن خود را حركت دهیم و در وسعت بى‌كران هستى به پرواز درآوریم. باید به هنگامى كه مى‌خواهیم «الله اكبر» بگوییم و وارد نماز شویم، كوچكى و حقیرى خود در برابر عالم وجود را در نظر آوریم و بسنجیم كه در برابر این عظمت واقعاً هیچ هستیم! اگر انسان این حقیقت را درك كند، آن‌گاه بدون هیچ تصنّعى، ظاهر و باطن او حالت خشوع پیدا خواهد كرد.