خشوع ظاهرى و خشوع واقعى
انسان قبل از آن كه بر اساس تربیت انبیا و مربّیان الهى ساخته شود و پرورش یابد، این حالت «منیّت» و «انانیّت» در او هست و باید به فكر باشد و به تدریج آن را اصلاح و درمان كند. اگر مراقب نباشیم، سدّ «انانیّت» در وجود ما بهسان دیوارى ضخیم و بتونى خواهد شد كه به این آسانىها قابل شكستن و «فرو شكستن» نخواهد بود. برخى انسانها به جایى مىرسند كه به تعبیر قرآن دلهایشان حتى از سنگ هم سختتر مىشود! قرآن در وصف قساوت قلب بنىاسرائیل مىفرماید: ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِیَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللّه؛(1) سپس دلهاى شما بعد از این، سخت گردید، همانند سنگ، یا سختتر از آن؛ چرا كه از برخى سنگها جوىهایى بیرون مىزند، و پارهاى از آنها مىشكافد و آب از آن خارج
----------------
1. بقره (2)، 74.
﴿ صفحه 227 ﴾
مىشود، و برخى از آنها از بیم خدا فرو مىریزد. بعضى از انسانها آنقدر دلشان سخت است كه حتى یك قطره اشك هم از چشم آنها نمىآید. اینان از سنگ هم سختترند. در مقابل نیز كسانى هستند كه دلهایشان زود مىشكند؛ به مانند دیوارى كه زود ترك برمىدارد. یك مرحله و مرتبه از دلشكستگى این است كه دیوار دل انسان تركى ضعیف و كوچك برمىدارد. گاهى دلشكستن شدیدتر است به طورىكه دیوار دل شكافى عمیق بر مىدارد. گاهى نیز این شكستن بسیار شدید است؛ آنچنان كه خانهاى با تمام سقف و دیوارهایش به یكباره فرو بریزد! در این حالت، دیوار «انانیت» انسان ناگهان فرو مىریزد و از آن هیچ اثرى باقى نمىماند؛ گویى كه اصلا خانهاى و دیوارى نبوده است. خشوع كامل همین حالت اخیر است؛ حالتى كه اصلا دیوار دل انسان پودر مىشود و ذرات آنهم در هوا گم مىشوند! اگر چنین حالتى براى انسان پیش بیاید و دل انسان اینچنین فرو بشكند، خواه نا خواه و بدون اختیار، اثر آن در چهره و ظاهر انسان نیز ظاهر مىشود؛ صدایش گرفتگى و شكستگى پیدا مىكند. اگر انسان در اینحال نماز بخواند، آنگاه مصداق این آیه شریفه است كه: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ. الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُون؛(1) به راستى كه مؤمنان رستگار شدند، همانان كه در نمازشان فروتناند. خشوع این نیست كه انسان در نماز لحنش را بهصورت تصنعى تغییر دهد، یا سرش را كج كند یا گردنش را فرو اندازد. اینها تصنّع است، خشوع حقیقى نیست. اگر واقعاً دل بشكند، آن دیوار منیت مىشكند و سقف بتخانه خودپرستى فرو مىریزد و آثار آن بهصورت غیرارادى در چهره و ظاهر و رفتار هم ظاهر مىشود.
----------------
1. مؤمنون (23)، 1 ـ 2.
﴿ صفحه 228 ﴾
از باب تشبیه و تقریب به ذهن بیشتر، فرض كنید سربازى با این تصور كه كسى حضور ندارد در ساعت غیر موظف خود به استراحت مىپردازد. ناگهان چشم باز مىكند و فرماندهاش را بالاى سرش مىبیند؛ در اینجا چه حالى به او دست مىدهد؟ دچار حالت انفعال مىشود و خجالت مىكشد، خجالتى كه توأم با ترس است. هیبت و عظمت مقام مافوق باعث مىشود دست و پایش را گم كند، در عین حال كه خجالت مىكشد كه جلوى فرماندهاش خوابیده و پایش را دراز كرده است. هر چه شخصیت آن فردى كه انسان در چنین صحنهاى با او روبرو مىشود بزرگتر و عظمتش بیشتر باشد، این حالت خودباختگى و ترس توأم با شرمندگى و خجالت نیز شدیدتر و بیشتر خواهد بود. بین درك عظمت آن شخص و شدت انفعال، رابطه مستقیم وجود دارد؛ هر چه احساس كند كه او مقام و درجه عظمتش بیشتر است، انفعال سرباز هم بیشتر مىشود. نظیر این احساس را مؤمنان در برابر خدا دارند. درجه فرو شكستن و فرو ریختن آنها بستگى به میزان درك و معرفتى دارد كه از عظمت و بزرگى خداى متعال دارند.
بین فرو شكستن در مقابل خدا و فرو شكستن در پیش مردم یك تفاوت وجود دارد. فرو شكستن در مقابل مردم رنج آور است و انسان از آن عذاب مىكشد، اما وقتى این حالت در برابر خداوند به انسان دست مىدهد، انسان لذت مىبرد! برخى از بزرگان مىفرمودند، لذتى كه انسان از این حالت در مقابل خدا پیدا مىكند و اشكش به جهت خشوع در برابر خداوند جارى مىشود، از همه لذتهایى كه در دنیا وجود دارد بیشتر است.
هستند كسانى كه حاضرند بهترین لذتهاى دنیا را بدهند براى آنكه یك لحظه این حال برایشان پیدا شود!
﴿ صفحه 229 ﴾
به هر حال، براى رسیدن به مقصد و نمازى كه انسان را به معراج ببرد، راهى جز فرو شكستن وجود ندارد: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ. الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُون؛(1) به راستى كه مؤمنان رستگار شدند؛ همانان كه در نمازشان فروشكستهاند. انسان هر چه دارد، از علم و قدرت و جمال و كمال، همه پرتوى از كمال و جمال و علم و قدرت بىنهایت حضرت حق است. اگر انسان این حقیقت را درك كند و به علم حضورى آن را بیابد، قطعاً خواهد شكست و هر چه بیشتر بشكند درجه و مرتبهاش بالاتر مىرود.
خشوع و اسباب آن
یكى از بهترین راههاى ایجاد خشوع و شكستگى، تأمل در آیات قرآن كریم است. اگر زمینه مساعد باشد و روح قابلیت داشته باشد تأثیر قرآن این است كه: إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِیًّا؛(2) هرگاه آیات [خداى] رحمان بر ایشان خوانده مىشد، سجدهكنان و گریهكنان به خاك مىافتادند. در آیهاى دیگر مىفرماید: إِذا یُتْلى عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً وَ یَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً وَ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْكُونَ وَ یَزِیدُهُمْ خُشُوعا؛(3) چون [قرآن] بر آنان خوانده شود سجدهكنان به روى در مىافتند و مىگویند: «منزه است پروردگار ما، كه وعده پروردگار ما قطعاً انجام شدنى است.» و بر روى زمین مىافتند و مىگریند و بر فروشكستگى آنها مىافزاید.
----------------
1. مؤمنون (23)، 1 ـ 2.
2. مریم (19)، 58.
3. اسراء (17)، 107 ـ 109.
﴿ صفحه 230 ﴾
شرط معراج شدن نماز این است كه با خشوع و شكستگى همراه باشد. براى پیدا شدن این حالت نیز باید مقدماتى را فراهم كرد. یكى از این مقدمات این است كه در باره عظمت خدا بیندیشیم؛ چرا كه انسان وقتى وجود خود را با عظمت بىنهایت وجود خداوند مقایسه كرد، آنگاه پى به حقارت خود مىبرد و خود به خود در برابر آن عظمت آب مىشود و فرو مىریزد.
﴿ صفحه 231 ﴾