فهرست کتاب


آیین پرواز(ویژه جوانان و نوجوانان)

آیت‌ الله محمدتقی مصباح یزدی تلخیص: جواد محدثی

درس بیست و هفتم:نماز خاشعان

خشوع، راهى به حقیقت نماز

براى آن‌كه نماز ما روح پیدا كند و نمازى تأثیرگذار باشد، از جمله چیزهایى كه باید به آن توجه و در باره آن تأمل كنیم مسأله «خشوع» است. قرآن كریم بر خشوع در نماز تأكید كرده است: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ. الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُون؛(1) به راستى كه مؤمنان رستگار شدند، همانان كه در نمازشان خاشع‌اند. در جایى دیگر مى‌فرماید: وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِیرَةٌ إِلاّ عَلَى الْخاشِعِین؛(2) از شكیبایى و نماز یارى جویید؛ و به‌راستى آن [نماز] گران است مگر بر خاشعان. نماز بارى گران است مگر براى كسانى كه اهل خشوع باشند. ابتدا باید ببینیم اصولا خشوع چیست و سپس به این مسأله بپردازیم كه چه باید بكنیم تا در نمازمان خشوع داشته باشیم.

مفهوم خشوع

در زبان فارسى، معادلى كه ترجمه‌اى رسا براى واژه «خشوع» باشد كمتر یافت
----------------
1. مؤمنون (23)، 1 ـ 2.
2. بقره (2)، 45.
﴿ صفحه 224 ﴾

مى‌شود. شاید بهترین معادلى كه براى این كلمه بتوانیم پیشنهاد كنیم، تعبیر «فرو شكستن» باشد.
از جمله مواردى كه قرآن این مفهوم را در باره آن به كار برده است، در مورد «صدا» مى‌باشد. قرآن كریم در بیان اوصاف و احوال روز قیامت مى‌فرماید: وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلاّ هَمْسا؛(1) روز قیامت، هیبت و عظمت خداى متعال آن‌چنان ظهور مى‌كند كه صداها فرو مى‌شكند و از این رو سخنى جز به آهستگى و آرامى شنیده نمى‌شود. در آن روز هر كس چیزى مى‌گوید، ولى چون حضور خداوند بر فضا سایه افكنده است، از فرط عظمت وجود پروردگار، كسى توانایى بلند صحبت كردن ندارد.
از دیگر مواردى كه قرآن كریم تعبیر خشوع را در مورد آن به‌كار برده، «خشوع وجوه» است؛ مى‌فرماید: وُجُوهٌ یَوْمَئِذ خاشِعَة؛(2) در روز قیامت، برخى چهره‌ها در حالت خشوع است. كافران و گناه‌كاران در روز قیامت چهره‌هایشان در هم فرو شكسته است.
خشوع، حالتى تصنّعى و ساختگى نیست. ممكن است انسان بتواند در ظاهر، چهره و حالت بدن خود یا صدایش را به صورتى در بیاورد كه فرو شكستگى در آن ظاهر باشد، ولى این خشوع واقعى نیست، بلكه اداى خشوع را در آوردن است! خشوع حقیقى از دل سرچشمه مى‌گیرد. ابتدا باید دل بشكند و سپس آن شكستگى به اعضاى ظاهرى و حركات ما سرایت كند.
اما «شكستن دل» چگونه و به چه معنا است؟ در عربى، از شكستن دل، با «انكسار القلب» تعبیر مى‌شود. این حالت زمانى اتفاق مى‌افتد كه انسان
----------------
1. طه (20)، 108.
2. غاشیه (88)، 2.
﴿ صفحه 225 ﴾

گرفتارى و نیازى حادّ و سخت داشته باشد و دستش از همه‌جا كوتاه و امیدش از همه كس قطع شده باشد. این‌جا است كه دل انسان مى‌شكند. اما این حالت، خشوع نیست و خشوع، امرى فراتر از این است. خشوع در جایى است كه «انانیّت» و «منیّت» انسان در هم فرو بشكند.
همه ما براى خود شخصیت و هویت مستقل، و به تعبیرى، «انانیت» و «منیت» قایل هستیم. بزرگ‌ترین اشكال و نقص ما نیز همین مسأله است! این اشكال آن‌جا به اوج خود مى‌رسد كه ما در مقابل خداى متعال احساس «انانیت» كنیم. «انانیت» در مقابل خداوند یعنى این حالت كه: «خدایا تو یكى، من هم یكى!» این حالت، زمینه و سرمنشأ گمراهى‌ها، انحراف‌ها و فسادهاى انسان مى‌شود.
هنگامى كه انسان انگیزه و محرك كارهایش را خواهش نفس قرار داد دیگر خدا را نمى‌بیند؛ هر چه مى‌بیند «خود» و «هوس خود» است. وقتى به كسى مى‌گویند: «چرا این‌كار را مى‌كنى؟» و او پاسخ مى‌دهد: «چون دلم مى‌خواهد»، این همان «مَنِ اتَّخَذَ اِلهَهُ هَواهُ»(1) و «انانیت» است. مگر ما در مقابل خدا از خود چیزى و وجودى داریم؟! همه هستى از آنِ او است و ما از خود هیچ نداریم و «بنده»اى بیش نیستیم. «بنده» مالك هیچ چیز نیست و از او جز «بندگى» نشاید! اگر كسى حقیقتاً «خدا» را شناخته باشد و به «خدا» ایمان آورده باشد، در هر كارى به دنبال این است كه خدا از او چه خواسته؛ همان را انجام مى‌دهد. هرگاه احساس كردیم كه انگیزه حركات و رفتارهاى ما دلمان است، بدانیم كه به سوى «هوا پرستى» مى‌رویم. هرگاه دیدیم اراده
----------------
1. جاثیه (45)، 23.
﴿ صفحه 226 ﴾

تسلط بر دیگران را داریم و مى‌خواهیم همه تابع ما باشند و ما دستور دهیم و آنها اطاعت كنند، بدانیم كه به سوى «فرعونیت» پیش مى‌رویم.
اگر در نمازمان متوجه باشیم كه چه مى‌كنیم و نماز خواندن به چه معنا است، دچار هوى‌پرستى نخواهیم شد. نماز اظهار عبودیت و تسلیم در برابر خدا و فرمان او است. نماز تن دادن به خواست خدا و گذشتن از خواست خود است.
جوان‌ها باید زیاد كار كنند و خود را عادت دهند كه براى حركات و اعمال و رفتار خودشان انگیزه الهى جستجو كنند.