فهرست کتاب


آیین پرواز(ویژه جوانان و نوجوانان)

آیت‌ الله محمدتقی مصباح یزدی تلخیص: جواد محدثی

افسانه یا واقعیت

متأسفانه ما از بس نسبت به این مطالب فاصله داریم، گاهى حتى فكر مى‌كنیم این حرف‌ها افسانه و رؤیایى بیش نیست! قرآن كریم در وصف مؤمنان مى‌فرماید: إِذا یُتْلى عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً. وَ یَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا
﴿ صفحه 217 ﴾

إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً. وَ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْكُونَ وَ یَزِیدُهُمْ خُشُوعا؛(1) چون [قرآن] بر آنان خوانده شود سجده‌كنان به روى، در مى‌افتند؛ و مى‌گویند: «منزه است پروردگار ما، كه وعده پروردگار ما قطعاً انجام شدنى است.» و بر روى زمین مى‌افتند و مى‌گریند و بر فروتنى آنها مى‌افزاید. مؤمنان حقیقى و آنانى كه ایمان در قلبشان راه یافته، وقتى كه قرآن بر ایشان تلاوت مى‌شود با صورت بر روى زمین مى‌افتند و مى‌گریند. كسى به آنان یاد نداده كه این كار را بكنند، بلكه این واكنش طبیعى آنها نسبت به تأثیر قرآن است! و هرچه بیشتر قرآن براى آنان خوانده شود بر خشوعشان افزوده مى‌شود. بنده در تمام عمر شصت و چند ساله‌ام حتى یك نفر را ندیده‌ام كه به هنگام شنیدن قرآن چنین حالتى برایش ایجاد شود. البته كسانى را دیده‌ام كه به هنگام شنیدن قرآن اشك از چشمانشان جارى شده، ولى این‌كه بر روى زمین بیفتند و صورت بر خاك بگذارند و بگریند؛ من تا به حال مشاهده نكرده‌ام.
در سابق افراد متعددى بوده‌اند كه چنین حالى داشته‌اند؛ اما در این زمان‌ها كه زرق و برق دنیا بیشتر شده و مسابقه در هجوم به سوى مادیات تشدید گردیده است، این حالات كمتر دیده مى‌شود. امروزه حتى اگر كسى در حال نماز گریه كند یا با شنیدن آیات قرآن اشك بریزد آن را بدعت در دین تلقى كرده و كارى بىوجه و بى‌معنا مى‌دانند! آیا چیزى كه صریحاً در خود قرآن آمده است بدعت در دین است؟! دل‌هاى برخى (و بلكه بسیارى) از انسان‌ها به قدرى سخت است كه آیات قرآن هیچ حركت و تحولى در آن ایجاد نمى‌كند و سر سوزنى بر آن تأثیر ندارد! به راستى ما را چه مى‌شود كه در مقابل آیات
----------------
1. اسراء (17)، 107ـ109.
﴿ صفحه 218 ﴾

الهى این‌گونه سرد و بى‌روح بر جاى مى‌مانیم؟ آیا وقت آن نرسیده كه در وضع دل و روح خود تجدید نظرى كنیم و كمى هم با خدا و آیات الهى انس پیدا كنیم؟ آیاوقت آن نشده كه مؤمنان حالت خشوع پیدا كنند و مانند كسانى نباشند كه به مرور زمان آن‌چنان سنگ‌دل شده‌اند كه حتى قطره‌اى اشك در چشمانشان ظاهر نمى‌شود؟ چه بسیار كسانى كه در اثر حرارت آیات قرآن، یخ‌هاى قلب و روحشان آب شده و به دامان خدا بازگشته‌اند. چرا ما یكى از آنان نباشیم؟ داستان فضیل بن عیاض معروف است. فضیل راهزن بود. شبى در حین دزدى و بالا رفتن از دیوار خانه مردم، شنید كه صاحب‌خانه آیه (اَلَمْ یَأْنِ...) را تلاوت مى‌كند. این آیه به یك‌باره فضیل را تكان داد و انقلابى در او پدید آورد. همان‌جا توبه كرد و گفت: «چرا، وقتش رسیده است»! او با همین یك آیه آن‌چنان عوض شد كه از اولیاء اللّه گردید. آیا وقت آن نرسیده كه در نماز حضور قلبى بیشتر داشته باشیم و تا این حد نماز را سرسرى نگیریم؟!

تفاوت نمازِ باتوجه و نماز غافلانه

یكى از راه‌هایى كه براى درمان این مشكل وجود دارد تفكر و تأمل درباره فواید توجه و حضور قلب در نماز، و ضررهاى ناشى از غفلت و بى‌توجهى در نماز است؛ ما به فواید اهتمام به نماز و ضررهاى ناشى از عدم توجه به آن «باور» و «ایمان» نداریم. «علم» داریم اما «ایمان» نداریم. منكر این فواید و ضررها نیستیم و اگر از ما در باره آنها سؤال كنند، به آنها معترفیم، اما مراتب ایمان و باورمان نسبت به آنها بسیار ضعیف و كم‌رنگ است. به همین سبب است كه از علممان نتیجه عملى نمى‌گیریم. از این رو مناسب است در فرصت‌هایى، چند دقیقه قبل از نماز در باره اهمیت نماز و این كه توجه و
﴿ صفحه 219 ﴾

حضور قلب در نماز تا چه حد مى‌تواند ارزش عمل ما را بالا ببرد تأمل كنیم. تفاوت نمازِ باتوجه با نمازِ بى‌توجه از زمین تا آسمان است. حتّى فاصله نماز كم توجه با نمازى كه توجه آن بیشتر است از تصور بیرون است.
با توجّه به محدودیت ذهن، با تشبیه به معامله‌هاى دنیایى، این مطلب تا حدّى براى ما روشن مى‌شود. فرض كنید شخص تاجرى با سرمایه معیّنى مى‌تواند یكى از دو معامله را انجام دهد. در یك معامله، مثلا، سودش یك میلیون تومان خواهد بود و در معامله دیگر یك میلیارد تومان سود خواهد برد. اگر این تاجر، معامله بایك میلیون تومان سود را انتخاب كند، چه ضرر بزرگى به خود زده و بعداً چقدر حسرت خواهد خورد؟ اگر فرضاً بخواهیم با عدد و رقم بیان كنیم، مثل این‌است كه ما مى‌توانیم در مقابل 5 دقیقه نماز صد میلیارد تومان سود به دست آوریم، اما به صد تومان قانع مى‌شویم! آیا خسارت بالاتر از این مى‌شود؟ یا مثل این‌است كه مى‌توانیم در مقابل یك نماز 5 دقیقه‌اى، مروارید یا برلیانى با صدها میلیون تومان قیمت را به كف آوریم، اما دلمان را به یك تكه شیشه كاملا بى‌ارزش خوش مى‌كنیم! الآن كه مى‌خواهیم «الله اكبر» بگوییم هر دو راه براى ما باز است و ما هر روز و روزى چند بار با اختیار خود، نمازمان را با شیشه و پول سیاه بى‌ارزش عوض مى‌كنیم!
الان ما متوجه نیستیم كه هر روز چه ضرر هنگفتى از ناحیه نمازهاى بى توجه خود متحمل مى‌شویم، اما روزى قطعاً به این مسأله پى خواهیم برد. آن روز انگشت تأسف به دندان خواهیم گزید و آه «حسرت» سر خواهیم داد.

آخرین نماز

از دیگر چیزهایى كه مى‌تواند به حضور قلبِ بیشترِ ما در نماز كمك كند و در
﴿ صفحه 220 ﴾

روایات هم به آن اشاره شده است، توجه به این نكته است كه احتمال دارد این نماز آخرین نمازى باشد كه مى‌خوانیم! پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) در ضمن نصایحى به یكى از اصحاب به نام «ابوایوب خالد بن زید»، فرمودند: فَصَلِّها صَلاةَ مَوَدِّع؛(1) یعنى به هنگام نماز طورى نماز بخوان كه گویا این آخرین نمازى است كه مى‌خوانى؛ نماز خداحافظى تو است.
به راستى از كجا معلوم كه پس از این نماز آن‌قدر زنده بمانیم كه به نماز دیگرى هم برسیم؟! ما وقتى وارد نماز مى‌شویم حتى نمى‌توانیم یقین داشته باشیم كه همین نماز را به پایان خواهیم برد! تا چه رسد به این كه بخواهیم به نمازهاى دیگر امید داشته باشیم. اگر بداند واقعاً این آخرین نماز او است، آن نماز را با حالت توبه و انابه و تضرع به درگاه خداوند به‌جا خواهد آورد. در هر نمازى چنین احتمالى هست كه واقعاً آخرین نماز ما باشد، پس شایسته است در آن نماز رو به خدا كنیم و آن نماز را نماز توبه و استغفار و استغاثه قرار دهیم.
اگر انسان این احساس را داشته باشد كه این آخرین بارى است كه در پیشگاه الهى سر به سجده مى‌گذارد، قطعاً طورى دیگر نماز خواهد خواند؛ نمازى وداع‌گونه با چشمانى اشك‌بار و صفایى ملكوتى، هم‌چون وداع رزمندگان در شب‌هاى عملیات. اگر این‌گونه شود انسان تلاش خواهد كرد بیشترین و بهترین بهره را از این نمازش بگیرد.