فهرست کتاب


آیین پرواز(ویژه جوانان و نوجوانان)

آیت‌ الله محمدتقی مصباح یزدی تلخیص: جواد محدثی

داستانى از مرحوم آیت‌الله خوانسارى

قضیه‌اى را خود من از افراد موثق درباره مرحوم آیت اللّه العظمى حاج سید احمد خوانسارى شنیده‌ام. نقل مى‌كنند كه ایشان كسالتى داشتند و باید معده ایشان را عمل جراحى مى‌كردند. طبیعتاً باید بیهوشى انجام مى‌گرفت تا بتوانند عمل جراحى را انجام دهند. مرحوم آیت اللّه خوانسارى بر اساس احتیاطى ابا داشتند كه بیهوش شوند. از این رو گفته بودند كه بدون بیهوشى عمل جراحى را انجام دهند! هرچه گفته بودند، نمى‌شود، مى‌خواهند شكم را پاره كنند و بعد هم دوباره بدوزند، حتماً باید بیهوش شوید؛ ایشان فرموده بودند، شما كارى نداشته باشید و بدون بیهوشى عمل را انجام دهید! سرانجام پزشكان بدون بیهوشى ایشان را عمل مى‌كنند، شكم را پاره مى‌كنند و قسمتى از معده را بیرون مى‌آورند و دوباره شكم را بخیه مى‌كنند! در طول این مدت، حضرت آیت اللّه خوانسارى هیچ عكس‌العملى كه كوچك‌ترین نشانى از درد و ناراحتى باشد از خود نشان نمى‌دهند! پزشكان باور نمى‌كرده‌اند كه چنین چیزى واقعاً ممكن باشد.
----------------
1. ر. ك: ارشاد القلوب، ج 2، ص 217.
﴿ صفحه 216 ﴾

نقل مى‌كنند كه آن بزرگوار در تمام طول عمل جراحى، توجهش را به ساحت مقدس پروردگار معطوف مى‌كند، به گونه‌اى كه كاملا از خودش و دنیاى پیرامونش غافل مى‌شود!

نماز قلبى

اگر مراحلى را كه ذكر شد دنبال كنیم، به تدریج مى‌توانیم به مراتبى از روح و واقعیت نماز دست یابیم. ابتدا باید به خودِ الفاظى كه مى‌گوییم و حركاتى كه انجام مى‌دهیم توجه كنیم. سپس به معنا و مفهوم آنچه مى‌گوییم توجه نماییم. در نهایت نیز باید سعى كنیم حالت درونى و قلبى خود را با آنچه به ظاهر انجام مى‌دهیم و بر زبان جارى مى‌كنیم متناسب سازیم.
حضرت امام(رحمه الله) و سایر علماى اخلاق این توصیه را دارند كه مى‌فرمایند «سعى كنید این مطالب را وارد قلب كنید». باید سعى كنیم به مرور، حقایق مطالبى را كه در نماز مى‌گوییم یا به صورت عملى در ظاهر نشان مى‌دهیم، به قلبمان وارد كنیم. اگر «اللّه‌اكبر» مى‌گوییم حقیقتاً به این مطلب برسیم كه خداوند از هركس و هر چیز بزرگ‌تر است. اگر به ظاهر در مقابل خدا خاكسارى نشان مى‌دهیم و به سجده مى‌افتیم، به قلب و باطن نیز منیت‌ها و انانیت‌هاى خود را به دور بریزیم و واقعاً بنده و تسلیم محض خداى متعال باشیم.

افسانه یا واقعیت

متأسفانه ما از بس نسبت به این مطالب فاصله داریم، گاهى حتى فكر مى‌كنیم این حرف‌ها افسانه و رؤیایى بیش نیست! قرآن كریم در وصف مؤمنان مى‌فرماید: إِذا یُتْلى عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً. وَ یَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا
﴿ صفحه 217 ﴾

إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً. وَ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْكُونَ وَ یَزِیدُهُمْ خُشُوعا؛(1) چون [قرآن] بر آنان خوانده شود سجده‌كنان به روى، در مى‌افتند؛ و مى‌گویند: «منزه است پروردگار ما، كه وعده پروردگار ما قطعاً انجام شدنى است.» و بر روى زمین مى‌افتند و مى‌گریند و بر فروتنى آنها مى‌افزاید. مؤمنان حقیقى و آنانى كه ایمان در قلبشان راه یافته، وقتى كه قرآن بر ایشان تلاوت مى‌شود با صورت بر روى زمین مى‌افتند و مى‌گریند. كسى به آنان یاد نداده كه این كار را بكنند، بلكه این واكنش طبیعى آنها نسبت به تأثیر قرآن است! و هرچه بیشتر قرآن براى آنان خوانده شود بر خشوعشان افزوده مى‌شود. بنده در تمام عمر شصت و چند ساله‌ام حتى یك نفر را ندیده‌ام كه به هنگام شنیدن قرآن چنین حالتى برایش ایجاد شود. البته كسانى را دیده‌ام كه به هنگام شنیدن قرآن اشك از چشمانشان جارى شده، ولى این‌كه بر روى زمین بیفتند و صورت بر خاك بگذارند و بگریند؛ من تا به حال مشاهده نكرده‌ام.
در سابق افراد متعددى بوده‌اند كه چنین حالى داشته‌اند؛ اما در این زمان‌ها كه زرق و برق دنیا بیشتر شده و مسابقه در هجوم به سوى مادیات تشدید گردیده است، این حالات كمتر دیده مى‌شود. امروزه حتى اگر كسى در حال نماز گریه كند یا با شنیدن آیات قرآن اشك بریزد آن را بدعت در دین تلقى كرده و كارى بىوجه و بى‌معنا مى‌دانند! آیا چیزى كه صریحاً در خود قرآن آمده است بدعت در دین است؟! دل‌هاى برخى (و بلكه بسیارى) از انسان‌ها به قدرى سخت است كه آیات قرآن هیچ حركت و تحولى در آن ایجاد نمى‌كند و سر سوزنى بر آن تأثیر ندارد! به راستى ما را چه مى‌شود كه در مقابل آیات
----------------
1. اسراء (17)، 107ـ109.
﴿ صفحه 218 ﴾

الهى این‌گونه سرد و بى‌روح بر جاى مى‌مانیم؟ آیا وقت آن نرسیده كه در وضع دل و روح خود تجدید نظرى كنیم و كمى هم با خدا و آیات الهى انس پیدا كنیم؟ آیاوقت آن نشده كه مؤمنان حالت خشوع پیدا كنند و مانند كسانى نباشند كه به مرور زمان آن‌چنان سنگ‌دل شده‌اند كه حتى قطره‌اى اشك در چشمانشان ظاهر نمى‌شود؟ چه بسیار كسانى كه در اثر حرارت آیات قرآن، یخ‌هاى قلب و روحشان آب شده و به دامان خدا بازگشته‌اند. چرا ما یكى از آنان نباشیم؟ داستان فضیل بن عیاض معروف است. فضیل راهزن بود. شبى در حین دزدى و بالا رفتن از دیوار خانه مردم، شنید كه صاحب‌خانه آیه (اَلَمْ یَأْنِ...) را تلاوت مى‌كند. این آیه به یك‌باره فضیل را تكان داد و انقلابى در او پدید آورد. همان‌جا توبه كرد و گفت: «چرا، وقتش رسیده است»! او با همین یك آیه آن‌چنان عوض شد كه از اولیاء اللّه گردید. آیا وقت آن نرسیده كه در نماز حضور قلبى بیشتر داشته باشیم و تا این حد نماز را سرسرى نگیریم؟!