فهرست کتاب


آیین پرواز(ویژه جوانان و نوجوانان)

آیت‌ الله محمدتقی مصباح یزدی تلخیص: جواد محدثی

گام دوم

گام دوم این است كه هر جمله و ذكرى را كه مى‌گوییم به معنا و مفاد آن توجه داشته باشیم. اگر در یك نماز، موفق به این كار نشدیم، در نماز بعدى حتماً
﴿ صفحه 214 ﴾

سعى كنیم كه این كار را انجام دهیم. اگر در نماز بعدى هم موفق نبودیم، در نماز پس از آن سعى كنیم، قبل از اداى هر جمله‌اى، ابتدا معناى آن را در ذهن حاضر كنیم و سپس آن جمله را ادا كنیم؛ مثلا اگر مى‌خواهیم «اللّه اكبر» بگوییم، ابتدا این مفهوم را كه خدا از همه چیز و همه كس بزرگ‌تر است در ذهن حاضر كنیم و سپس «اللّه اكبر» بگوییم. این مسأله‌اى بسیار مهم و اساسى است و اگر كسى بدان موفق شود گامى بلند در راستاى نیل به مقصود برداشته است.
اما با این دو گام، هنوز نماز ما «عبادت» نشده است. حتى اگر موفق شویم از ابتدا تا انتهاى نماز حضور قلب و توجهى كامل داشته باشیم و در اداى آگاهانه تك تك كلمات و نیز توجه به معانى آنها توفیق صد در صد داشته باشیم، براى نیل به حقیقت نماز، دست كم یك گام دیگر لازم است.

گام سوم

مرحله سوم در این مسیر آن است كه سعى كنیم حال و باور قلبى ما نیز متناسب با همان چیزى باشد كه به زبان مى‌آوریم. اگر در نماز مى‌گوییم: «إِیّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیّاكَ نَسْتَعِین»، باید حالمان نیز به گونه‌اى باشد كه واقعاً جز خدا از هیچ‌كس دیگرى یارى نخواهیم و امید و اعتمادمان به كسى جز او نباشد. وقتى تكبیرة الاحرام و «اللّه اكبر» مى‌گوییم، باید باور قلبى‌مان نیز این باشد كه خدا را «بزرگ‌ترین» بدانیم.
این‌كه انسان در حین نماز، حالش نیز با آنچه بر زبان مى‌آورد متناسب باشد مراتب مختلفى دارد. مرتبه یا مراتبى از آن، كم و بیش، از راه تمرین براى همه قابل دست‌رسى است. مراتبى از آن ویژه اولیاءاللّه و كسانى است كه
﴿ صفحه 215 ﴾

به درجات بسیار عالى معرفت و كمال دست یافته‌اند. ائمه معصومین(علیهم السلام) حالاتى بسیار عجیب در نمازشان داشته‌اند. آنان در حین نماز به هیچ چیز جز خدا توجه نداشتند. این داستان در مورد حضرت امیرالمؤمنین على(علیه السلام) معروف است كه تیرى به پاى آن حضرت فرورفته بود و نمى‌توانستند آن را از پاى ایشان بیرون بیاورند. صبر كردند تا زمانى كه امیرالمؤمنین(علیه السلام) به نماز ایستادند و در آن حال تیر را از پاى ایشان بیرون كشیدند بدون آن كه آن حضرت متوجه این امر شوند و دردى را احساس كنند.(1)

داستانى از مرحوم آیت‌الله خوانسارى

قضیه‌اى را خود من از افراد موثق درباره مرحوم آیت اللّه العظمى حاج سید احمد خوانسارى شنیده‌ام. نقل مى‌كنند كه ایشان كسالتى داشتند و باید معده ایشان را عمل جراحى مى‌كردند. طبیعتاً باید بیهوشى انجام مى‌گرفت تا بتوانند عمل جراحى را انجام دهند. مرحوم آیت اللّه خوانسارى بر اساس احتیاطى ابا داشتند كه بیهوش شوند. از این رو گفته بودند كه بدون بیهوشى عمل جراحى را انجام دهند! هرچه گفته بودند، نمى‌شود، مى‌خواهند شكم را پاره كنند و بعد هم دوباره بدوزند، حتماً باید بیهوش شوید؛ ایشان فرموده بودند، شما كارى نداشته باشید و بدون بیهوشى عمل را انجام دهید! سرانجام پزشكان بدون بیهوشى ایشان را عمل مى‌كنند، شكم را پاره مى‌كنند و قسمتى از معده را بیرون مى‌آورند و دوباره شكم را بخیه مى‌كنند! در طول این مدت، حضرت آیت اللّه خوانسارى هیچ عكس‌العملى كه كوچك‌ترین نشانى از درد و ناراحتى باشد از خود نشان نمى‌دهند! پزشكان باور نمى‌كرده‌اند كه چنین چیزى واقعاً ممكن باشد.
----------------
1. ر. ك: ارشاد القلوب، ج 2، ص 217.
﴿ صفحه 216 ﴾

نقل مى‌كنند كه آن بزرگوار در تمام طول عمل جراحى، توجهش را به ساحت مقدس پروردگار معطوف مى‌كند، به گونه‌اى كه كاملا از خودش و دنیاى پیرامونش غافل مى‌شود!