فهرست کتاب


آیین پرواز(ویژه جوانان و نوجوانان)

آیت‌ الله محمدتقی مصباح یزدی تلخیص: جواد محدثی

گام اول براى استفاده از روح و حقیقت نماز

براى نزدیك شدن به روح نماز و بهره‌مند شدن از حقیقت آن، اولین گام این است كه در حین نماز «توجه» به نماز داشته باشیم. البته در انجام فعل اختیارى و ارادى، حتماً نوعى توجه وجود دارد و محال است بدون توجه، فعل اختیارى از او صادر شود؛ اما براى حصول این شرط، وجود مرتبه‌اى ضعیف از توجه نیز كافى است. در مورد نماز هم گاه توجه آن‌چنان ضعیف است كه اگر انسان، مثلا، در ركعت سوم باز گردد و بخواهد به یاد بیاورد كه تشهد ركعت دومش را چگونه خوانده، به خاطر نمى‌آورد! این همان نمازى است كه روح ندارد و براى انسان تعالى ایجاد نمى‌كند.
اولین گام براى نایل شدن به حقیقت و روح نماز این است كه توجه كنیم براى چه این‌جا ایستاده‌ایم و مى‌خواهیم چه بكنیم. حتى جلوتر از آن، از همان اولین كلمه و جمله‌اى كه شروع به اذان و اقامه مى‌كنیم، توجه داشته باشیم كه این جملات براى چیست. لااقل در این حد باشد كه گویى متنى را حفظ كرده و مى‌خواهیم براى كسى بخوانیم؛ در این حال مراقبیم كه حروف و كلمات را درست ادا كنیم و جمله‌ها و عبارت‌ها را پس و پیش نخوانیم.

گام دوم

گام دوم این است كه هر جمله و ذكرى را كه مى‌گوییم به معنا و مفاد آن توجه داشته باشیم. اگر در یك نماز، موفق به این كار نشدیم، در نماز بعدى حتماً
﴿ صفحه 214 ﴾

سعى كنیم كه این كار را انجام دهیم. اگر در نماز بعدى هم موفق نبودیم، در نماز پس از آن سعى كنیم، قبل از اداى هر جمله‌اى، ابتدا معناى آن را در ذهن حاضر كنیم و سپس آن جمله را ادا كنیم؛ مثلا اگر مى‌خواهیم «اللّه اكبر» بگوییم، ابتدا این مفهوم را كه خدا از همه چیز و همه كس بزرگ‌تر است در ذهن حاضر كنیم و سپس «اللّه اكبر» بگوییم. این مسأله‌اى بسیار مهم و اساسى است و اگر كسى بدان موفق شود گامى بلند در راستاى نیل به مقصود برداشته است.
اما با این دو گام، هنوز نماز ما «عبادت» نشده است. حتى اگر موفق شویم از ابتدا تا انتهاى نماز حضور قلب و توجهى كامل داشته باشیم و در اداى آگاهانه تك تك كلمات و نیز توجه به معانى آنها توفیق صد در صد داشته باشیم، براى نیل به حقیقت نماز، دست كم یك گام دیگر لازم است.

گام سوم

مرحله سوم در این مسیر آن است كه سعى كنیم حال و باور قلبى ما نیز متناسب با همان چیزى باشد كه به زبان مى‌آوریم. اگر در نماز مى‌گوییم: «إِیّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیّاكَ نَسْتَعِین»، باید حالمان نیز به گونه‌اى باشد كه واقعاً جز خدا از هیچ‌كس دیگرى یارى نخواهیم و امید و اعتمادمان به كسى جز او نباشد. وقتى تكبیرة الاحرام و «اللّه اكبر» مى‌گوییم، باید باور قلبى‌مان نیز این باشد كه خدا را «بزرگ‌ترین» بدانیم.
این‌كه انسان در حین نماز، حالش نیز با آنچه بر زبان مى‌آورد متناسب باشد مراتب مختلفى دارد. مرتبه یا مراتبى از آن، كم و بیش، از راه تمرین براى همه قابل دست‌رسى است. مراتبى از آن ویژه اولیاءاللّه و كسانى است كه
﴿ صفحه 215 ﴾

به درجات بسیار عالى معرفت و كمال دست یافته‌اند. ائمه معصومین(علیهم السلام) حالاتى بسیار عجیب در نمازشان داشته‌اند. آنان در حین نماز به هیچ چیز جز خدا توجه نداشتند. این داستان در مورد حضرت امیرالمؤمنین على(علیه السلام) معروف است كه تیرى به پاى آن حضرت فرورفته بود و نمى‌توانستند آن را از پاى ایشان بیرون بیاورند. صبر كردند تا زمانى كه امیرالمؤمنین(علیه السلام) به نماز ایستادند و در آن حال تیر را از پاى ایشان بیرون كشیدند بدون آن كه آن حضرت متوجه این امر شوند و دردى را احساس كنند.(1)