گناه، دشمن ایمان
همانگونه كه عمل صالح با جوهر ایمان سازگار است و موجب رشد ایمان مىشود، در مقابل، عكس آن نیز همینگونه است. روح گناه، تبعیت از شیطان و دور شدن و روى گرداندن از خدا است. با اولین گناه و روىگردانى از خدا، انسان یك قدم افت مىكند. گناه دوم، قدم دوم، و همینطور هر چه گناه ادامه پیدا كند سقوط بیشتر مىشود. اگر گناه به صورت ملكه درآید، دائماً در حال سقوط و تنزل به سوى جهنم و اسفل سافلین خواهد بود، مگر آنكه جرقهاى زده شود و توفیقى نصیبش گردد كه بازگردد و جبران كند.
در آیهاى دیگر قرآن مىفرماید: ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللّهِ وَ كانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُن؛(1) سرانجام كار آنان كه بسیار به اعمال زشت و كردار بد پرداختند این شد كه آیات خدا را تكذیب و تمسخر كردند. آرى، سرانجام گناه و زشت كردارى، تكذیب و تمسخر آیات الهى است. كسانى كه گناه روى گناه انجام مىدهند و توبه نمىكنند، كمكم كارشان به جایى مىرسد كه نه تنها میل و رغبتى به حركت به سوى خدا ندارند، بلكه به
----------------
1. روم (30)، 10.
﴿ صفحه 173 ﴾
مقابله با خدا برخاسته، آیات او را تكذیب كرده و به سخریه مىگیرند! دل انسان فطرتاً خدا آشنا است؛ آنچه باعث رمیدن آن از خدا مىشود تاریكى گناه است. بسیار بودهاند كسانى كه ابتدا مؤمن بودهاند، اما گناه آنان را به خاك سیاه نشانده است. استمرار گناه موجب مىشود روز به روز دل انسان تاریكتر شود، تا به جایى مىرسد كه نور ایمان به كلى از آن سلب مىگردد. در این حال، دیگر حقیقت را با آنكه از آفتاب روشنتر است، نمىبیند و آن را انكار مىكند!
﴿ صفحه 174 ﴾
﴿ صفحه 175 ﴾
بىثمر بودن عملْ با كفر
از بحثهاى انجام گرفته نتیجه گرفتیم كه عمل هرچه هم زیاد اما بدون ایمان باشد سودى نخواهد بخشید و طوفان كفر تمامى اعمال فرد را بر باد خواهد داد. قرآن كریم در همین زمینه مىفرماید: مَثَلُ الَّذِینَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَماد اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْم عاصِف لا یَقْدِرُونَ مِمّا كَسَبُوا عَلى شَیْء ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِید؛(1) مَثَل كسانى كه به پروردگار خود كافر شدند، كردارهایشان به خاكسترى مىماند كه بادى تند در روزى طوفانى بر آن بوزد؛ از آنچه به دست آوردهاند هیچ [بهرهاى] نمىتوانند برد. این است همان گمراهى دور و دراز. كسانى كه از ایمان محرومند و در ژرفاى وجودشان بنا ندارند از خدا تبعیت كنند، هر عملى و هرچه هم به ظاهر خوب و شایسته انجام دهند و مردم از آنها تعریف كنند، سودى به حالشان نخواهد بخشید. اعمال آنان همچون خاكسترى است كه طوفان آن را در هوا پراكنده مىسازد و كوچكترین اثرى از آن باقى نمىماند. كسانى كه كافرند و به اعمال خود دل
----------------
1. ابراهیم (14)، 18.
﴿ صفحه 176 ﴾
خوش داشتهاند كه روزى به كارشان خواهد آمد، در روز طوفانى محشر و قیامت خواهند دید كه ذرهاى از آن بر جاى نخواهد ماند.
در آیهاى دیگر، تشبیه زیباى دیگرى در همین باره آمده است: وَ الَّذِینَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَراب بِقِیعَة یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتّى إِذا جاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَ وَجَدَ اللّهَ عِنْدَهُ فَوَفّاهُ حِسابَهُ وَ اللّهُ سَرِیعُ الْحِساب؛(1) و كسانى كه كفر ورزیدند، كارهایشان چون سرابى در زمینى هموار است كه تشنه، آن را آبى مىپندارد، تا چون بدان رسد آن را چیزى نیابد و خدا را نزد آن بیابد و حسابش را بهطور كامل بپردازد و خدا زود شمار است. حكایت اعمال كسانى كه كفر مىورزند، حكایت انسانى تشنه است كه در بیابان از فرط تشنگى به ستوه آمده و ناگهان از دور آبى مىبیند و شتابان به سوى آن مىرود تا خود را از تشنگى و هلاكت برهاند. اما هنگامى كه خود را به آن مىرساند، مىبیند كه سرابى بیش نبوده و از آب خبرى نیست! شخص كافر دلش را خوش كرده كه از اعمالش طرْفى خواهد بست. اما به ناگهان در روز قیامت، همان كسى را كه سالها به او كفر مىورزید نزد اعمال خود حاضر مىبیند. خدا در آن روز به اعمال او رسیدگى خواهد كرد و به او نشان خواهد داد كه آنچه را آب مىپنداشته، سرابى بیش نبوده است. آنان تصور نمىكردند كه روزى سر و كارشان با خدا بیفتد و خدا را ملاقات كنند!
در آیهاى دیگر مىفرماید: وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَل فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُورا؛(2) و به هرگونه كارى كه كردهاند، مىپردازیم و آن را [چون] گردى پراكنده مىسازیم. این آیه شبیه همان آیهاى است كه فرمود مَثَل اعمال
----------------
1. نور (24)، 39.
2. فرقان (25)، 23.
﴿ صفحه 177 ﴾
كافران مَثَل خاكسترى است كه در روزى طوفانى، بادى بر آن بوزد و تمام ذرات آن را در هوا و به اطرف بپراكَند. البته در این حسابرسى، خداى متعال به آنان ستمى روا نمىدارد، بلكه این نتیجه اعمال خودشان است كه به آنان بازمىگردد و در واقع، ظلمى است كه خود به خویش كردهاند.