فهرست کتاب


آیین پرواز(ویژه جوانان و نوجوانان)

آیت‌ الله محمدتقی مصباح یزدی تلخیص: جواد محدثی

تبیین رابطه ایمان و عمل صالح

چگونه انجام اعمال صالح موجب تقویت ایمان انسان مى‌شود؟ مثلا اگر صدقه بدهیم، یا نماز بخوانیم، یا براى خدا به كسى كمك كنیم و...، موجب مى‌شود كه ایمان ما زیاد گردد؟ بیانى كه تا حدّى بتواند انسان را قانع كند این است كه:
ارزش همه كارهایى كه نام آنها را «عمل صالح» مى‌گذاریم به این است كه داراى روح خاصّى هستند، و آن روح، توجه به خداى متعال است.
از آن‌جا كه ما با عالم محسوسات و مفاهیم مادى سروكار داریم، از این رو چاره‌اى نداریم كه براى بیان مطالب معنوى و غیر مادى نیز از همین الفاظ مادى استفاده كنیم. مثلا لفظ «علىّ» یا «عظیم» براى علوّ و بالایى و بزرگى مادى وضع شده است. اما همین مفاهیم را عیناً براى خداى متعال نیز به كار مى‌بریم و مى‌گوییم: «خداوند علىّ و عظیم است». در این جا این دو مفهوم را از آن خصایص مادى خود جدا مى‌كنیم و سپس آن را به خدا نسبت مى‌دهیم؛ گرچه كه در هر صورت چون ذهن ما مشوب به معانى مادى است، باز هم نمى‌تواند حقیقت بالایى و بزرگى معنوى را درك كند.
﴿ صفحه 170 ﴾

در مورد بیان سیر تكاملى یا تنازلى انسان نیز از چنین تمثیل‌ها و توسعه‌هایى استفاده مى‌شود. یكى از مفاهیمى كه قرآن در این باره به كار مى‌گیرد مفهوم نور و ظلمت است: اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِینَ كَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ؛(1) خداوند ولىّ كسانى است كه ایمان آورده‌اند. آنان را از تاریكى‌ها به سوى روشنایى به در مى‌برد. و[لى] كسانى كه كفر ورزیده‌اند، سرورانشان طاغوت[ها] هستند، كه آنان را از روشنایى به سوى تاریكى‌ها به در مى‌برند. خداى متعال، عالَمى از نور را براى انسان‌ها به تصویر مى‌كشد و در مقابل آن، عالَمى ظلمانى و تاریك؛ كه برخى از افراد از عالَم ظلمت به عالم نور راه مى‌یابند و برخى دیگر به به عكس از عالم نور به عالم ظلمت وارد مى‌شوند.
فردى كه از عالم ظلمت وارد عالم نور مى‌شود ابتدا یك نقطه نورانى را مى‌بیند و هر چه جلوتر مى‌رود شعاع‌هاى نور بیشتر و قوى‌تر مى‌شود، تا وقتى كه به خود منبع مولّد نور مى‌رسد، كه در آن جا قوى‌ترین و شدیدترین نور را مشاهده مى‌كند. ما در نوك آن مخروط نورانى هستیم كه از ذات اقدس الهى تا وجود ما كشیده شده است. حركت تكاملى ما بدین معنا است كه ما از انتها و رأس این مخروط شروع به حركت به سمت قاعده آن كنیم. هر چه به قاعده مخروط نزدیك شویم نور بیشتر و شدیدتر مى‌شود و وجود ما را بیشتر روشن مى‌كند. پشت سر ما نیز دریایى از ظلمت قرار دارد؛ دریایى كه به تعبیر قرآن، ظلمتى فوق ظلمتى دیگر در آن موج مى‌زند. كافران و كسانى كه وارد این دریاى ظلمت مى‌شوند هر چه دست و پا مى‌زنند راه به جایى نمى‌برند و
----------------
1. بقره (2)، 257.
﴿ صفحه 171 ﴾

چیزى غیر از ظلمت عایدشان نمى‌شود. هر موجى از ظلمت را كه پشت سر مى‌گذارند موجى عظیم‌تر از آن از راه مى‌رسد و آنان را در خود فرو مى‌بلعد.
اما فرد مؤمن كه خدا او را از دریاى ظلمت رهانیده و به عالم نور وارد كرده، اكنون مى‌تواند در نور به پیش برود. این به پیش رفتن حد و مرز ندارد. هر چه به پیش رویم باز هم جاى این هست كه جلوتر برویم. اما باید توجه داشته باشیم كه این نور، نور حسّى نیست؛ گرچه قرآن با تعبیر «نور» از آن یاد مى‌كند. حركت تكاملى ما این است كه دنبال این جرقه نور را، كه همان مرتبه اولیه ایمان است، بگیریم و قدم به قدم به سمت منبع مولد نور، یعنى خداى متعال، جلو برویم. خداى متعال نیز در این مسیر انسان را مدد مى‌كند.
در مقابل عالم نور، عالم ظلمت است. هر چه انسان به طرف هواهاى نفسانى و شیطان برود از آن منبع و عالم نور فاصله مى‌گیرد و در عالم ظلمت به پیش مى‌رود. اگر بخواهیم خدا دست ما را بگیرد و از عالم ظلمت به عالم نور وارد كند شرط آن «ایمان» است؛ چرا كه فرمود: اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور؛(1) یعنى ملاك این كه خداوند ولایت و هدایت برخى را به عهده مى‌گیرد این است كه «آمنوا» هستند و «ایمان» آورده‌اند.
براى پیش رفتن در عالم نور، «عمل صالح» لازم است. «عمل صالح» عملى است كه روح ایمان در آن دمیده شده و برخاسته از ایمان است. هر چقدر این روح قوى‌تر باشد ، عمل صالح‌تر و قدرت پیش‌برندگى آن بیشتر است و نورانیت بیشترى به انسان مى‌دهد. ایمان به توحیدْ انسان را به سوى خدا به پیش مى‌برد؛ و آنچه باعث رفعت این ایمان مى‌شود عمل صالح است؛
----------------
1. بقره (2)، 157.
﴿ صفحه 172 ﴾

چرا؟ چون عمل صالح چیزى است كه جوهرش با ایمان سنخیت دارد؛ جوهر عمل صالح توجه به خدا است. نمازهایى كه ائمه اطهار(علیهم السلام)مى‌خواندند از این قبیل بود. آنان در آن حال از همه چیز غافل مى‌شدند و فقط به خداى متعال توجه مى‌كردند. چنین عمل صالحى، مى‌تواند در یك لحظه انسان را فرسنگ‌ها به پیش ببرد. نماز بهترین عمل صالحى است كه مى‌تواند این تأثیر را داشته باشد؛ كه فرمود: حَىَّ عَلى خَیْرِ الْعَمَل؛ بشتابید به سوى بهترین كار.

گناه، دشمن ایمان

همان‌گونه كه عمل صالح با جوهر ایمان سازگار است و موجب رشد ایمان مى‌شود، در مقابل، عكس آن نیز همین‌گونه است. روح گناه، تبعیت از شیطان و دور شدن و روى گرداندن از خدا است. با اولین گناه و روى‌گردانى از خدا، انسان یك قدم افت مى‌كند. گناه دوم، قدم دوم، و همین‌طور هر چه گناه ادامه پیدا كند سقوط بیشتر مى‌شود. اگر گناه به صورت ملكه درآید، دائماً در حال سقوط و تنزل به سوى جهنم و اسفل سافلین خواهد بود، مگر آن‌كه جرقه‌اى زده شود و توفیقى نصیبش گردد كه بازگردد و جبران كند.
در آیه‌اى دیگر قرآن مى‌فرماید: ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللّهِ وَ كانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُن؛(1) سرانجام كار آنان كه بسیار به اعمال زشت و كردار بد پرداختند این شد كه آیات خدا را تكذیب و تمسخر كردند. آرى، سرانجام گناه و زشت كردارى، تكذیب و تمسخر آیات الهى است. كسانى كه گناه روى گناه انجام مى‌دهند و توبه نمى‌كنند، كم‌كم كارشان به جایى مى‌رسد كه نه تنها میل و رغبتى به حركت به سوى خدا ندارند، بلكه به
----------------
1. روم (30)، 10.
﴿ صفحه 173 ﴾

مقابله با خدا برخاسته، آیات او را تكذیب كرده و به سخریه مى‌گیرند! دل انسان فطرتاً خدا آشنا است؛ آنچه باعث رمیدن آن از خدا مى‌شود تاریكى گناه است. بسیار بوده‌اند كسانى كه ابتدا مؤمن بوده‌اند، اما گناه آنان را به خاك سیاه نشانده است. استمرار گناه موجب مى‌شود روز به روز دل انسان تاریك‌تر شود، تا به جایى مى‌رسد كه نور ایمان به كلى از آن سلب مى‌گردد. در این حال، دیگر حقیقت را با آن‌كه از آفتاب روشن‌تر است، نمى‌بیند و آن را انكار مى‌كند!

﴿ صفحه 174 ﴾
﴿ صفحه 175 ﴾

درس بیست و یكم:گناه، عامل سقوط انسان