وجه اشتراك اسباب تقویت ایمان
این مواردى كه برشمردیم چه ربطى با یكدیگر دارند؟ تهدید و ارعاب دشمنان، پیش آمدن شرایط بحرانى و سخت و نزول سكینه الهى، و شنیدن آیات قرآن چه وجه مشتركى دارند كه همه آنها باعث تقویت ایمان مىگردند؟ اگر حقیقت ایمان معلوم شود، آنگاه مىتوانیم كیفیت رشد و ازدیاد آن را در اثر این عوامل بفهمیم.
فطرت كلى انسان این است كه وقتى واقعیت را بفهمد به مقتضاى آن عمل مىكند. انسان وقتى در محیط تاریك قرار مىگیرد چراغ و لامپ روشن مىكند، وقتى هوا سرد مىشود لباس گرم مىپوشد. اینكه انسان در مواجهه با واقعیتى به مقتضاى آن عمل مىكند امرى كاملا طبیعى و مطابق فطرت او است. غیر طبیعى آن است كه انسان به واقعیتى پى ببرد و به مقتضاى آن عمل نكند. غیرطبیعى این است كه انسان مىداند خدا همه جا هست، اما با این حال حیا نمىكند و مرتكب گناه مىشود؛ پى مىبرد كه همه قدرتها و اسباب به دست خدا است، اما باز هم براى حل مشكلات و انجام كارهایش تملق این و آن را مىگوید.
براى حل این مشكل و اینكه انسان به مقتضاى ایمانش رفتار كند، راه این است كه بیشتر به مورد ایمان خود توجه كند. توجه بیشتر به ایمان، باعث مىشود آثار آن بیشتر نمود پیدا كند.
در مورد ایمان نیز پس از آن كه دانستیم خدا هست و نسبت به صفات او از قبیل ربوبیت، رحمت، رازقیت، علم، حكمت، قدرت و نظایر آنها علم پیدا كردیم، هر چه بیشتر به این دانستهها و معارفمان توجه كنیم ایمانمان بیشتر خواهد شد. از این رو هر چیزى كه باعث توجه ما به این دانستهها شود از
﴿ صفحه 165 ﴾
عوامل تقویتكننده ایمان محسوب مىشود. آیات قرآن كلام خدا است و از این رو انسان با شنیدن آنها به یاد خدا مىافتد. به طور طبیعى، توجه به كلام هر گویندهاى سبب توجه به خود آن گوینده مىشود. توجه به كلام خدا نیز موجب توجه به خود خداوند مىگردد.
همه این مواردى كه در قرآن كریم سبب افزایش ایمان دانسته شده، جامع و وجه مشتركشان این است كه همه آنها اسبابى هستند كه توجه انسان را به خدا بیشتر مىكنند و هنگامى كه توجه انسان به خدا بیشتر شد، وجود او را بهتر و بیشتر درك خواهد كرد و در نتیجه بر ایمانش افزوده خواهد شد.
﴿ صفحه 166 ﴾
﴿ صفحه 167 ﴾
درس بیستم:تحلیل رابطه ایمان و عمل
پرسشى كه مطرح كردیم این بود كه، چگونه مىتوان ایمان را تقویت كرد؟ اكتفا كردن به مراتب پایین و پایینترین مرتبه ایمانْ این خطر را دارد كه انسان پیوسته در معرض افتادن در دامان كفر واقع مىشود؛ چرا كه به مرز ایمان و كفر بسیار نزدیك است و با كوچكترین خطا و لغزشى به پرتگاه كفر سقوط خواهد كرد. اگر راهى را كه انبیا نشان دادهاند در پیش بگیریم مسیر حركتمان به سوى قله كمال و معرفت خواهد بود. امّا این كه تا چه حد به این قله نزدیك شویم، امرى است كه بستگى به اراده و همت خودمان و میزان توفیق الهى دارد.
ایمان و تقویت آن، در گرو دو عامل
براى پیمودن این مسیر و نزدیك شدن هر چه بیشتر به آن قله چه باید كرد؟ حاصل بحثهایى كه پیش از این داشتیم این شد كه ایمان، برآیندِ مجموع دو عامل است: یكى شناخت و علم، و دیگرى اراده ترقى و تكامل و تقرب به سوى خدا. از این رو تقویت ایمان و بالا رفتن در مراتب و درجات آن، بسته به تقویت این دو عامل است. هر چه شناختمان نسبت به پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) و ائمهاطهار(علیهم السلام)
﴿ صفحه 168 ﴾
بیشتر شود ایمانمان بیشتر خواهد شد. گاهى تجربه كردهایم كه اگر كرامتى از یكى از اولیاى خدا ببینیم یا آن را از طریقى موثق و یقینآور بشنویم، مىبینیم گویا نورانیتمان بیشتر مىشود و گرایشمان به انجام كارهاى خیر و پیمودن مسیر كمال بیشتر مىشود. این همان ازدیاد ایمان در اثر افزایش شناخت است.
عامل دوم براى تقویت ایمان، تقویت اراده نسبت به انجام اعمال صالح و كارهاى خیر است. اراده، تنها با معرفت و شناخت حاصل نمىشود، بلكه نیاز به تمرین و ممارست دارد؛ چیزى كه عرب به آن «ریاضت» مىگوید. ریاضت شرعى كشیدن نیز از همین جا است؛ یعنى انسان براى تقویت جنبههاى معنوى در خویش، به یك سرى تمرینها روى بیاورد. یكى از آثار مهم روزه، تقویت اراده است. سایر عبادات و دستورات شرعى و تمامى اعمال خیر، تمرینهایى براى تقویت اراده حركت به سوى كمال و تقرب الى الله است. اراده تقرب به خدا، در واقع نوعى حركت درونى است. این اراده امرى اختیارى است و موجب به پیش رفتن روح انسان به سوى مقصد مىشود؛ زیرا تغییرى تدریجى در باطن انسان پدید مىآید و «تغییر تدریجى» همان «حركت» است.
به پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) دستور داده شد: قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُكِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ؛(1) بگو: «در حقیقت، نماز من و [سایر ]عبادات من و زندگى و مرگم، براى خدا، پروردگار جهانیان است. وقتى انسان رو به سوى او بود، نه تنها نماز و عبادتش، كه همه چیزش، تمام حركات و سكناتش و زندگى و مرگش براى خداى متعال خواهد بود.
اما خداى متعال قدرتى به انسان داده كه مىتواند در همان حال كه رو به سویى كرده و به پیش مىرود، بلافاصله رویش را از آن سو برگرفته و به سوى
----------------
1. همان، 162.
﴿ صفحه 169 ﴾
دیگر كند. همان انسانى كه تا یك لحظه پیش رویش به سوى خدا بود و به سمت خدا و تكامل انسانى حركت مىكرد، به یك باره رویش را برمىگرداند و به طرف شیطان متوجه مىشود! انسان باید موقعیت خود را در عالم هستى بشناسد و بداند حركتش چگونه است؛ چطور حركتش تكاملى و رو به رشد مىشود و چگونه سیر نزولى پیدا مىكند.
در مسیر زندگى و براى تكامل، اولین كارى كه انسان باید انجام دهد این است كه جهت حركت خود را مشخص كند.