مورد سوم
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیمانا؛(1) مؤمنان همان كسانىاند كه چون خدا یاد شود دلهایشان بترسد، و چون آیات خدا بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید. آنها كه احیاناً گناهانى از آنان سرزده، با آمدن نام خدا، به یاد نافرمانىهایى كه نسبت به خدا روا داشتهاند مىافتند و اضطراب وجودشان را مىگیرد؛ اما كسانى كه مقام و معرفت بالاترى دارند، با آمدن نام خدا از توجّه به عظمت الهى این حالت به آنها دست مىدهد. مؤمن واقعى در حد معرفت خود عظمت الهى را درك مىكند، و به همین دلیل هنگامى كه نام خدا را مىشنود و متذكر خداى متعال مىگردد، نوعى اضطراب بر قلب و دل او مستولى مىشود.
در ادامه، نشانههاى بیشترى از ایمان و مؤمن واقعى به دست مىدهد؛ از جمله این كه: و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید. شنیدن آیات الهى موجب تقویت و ازدیاد ایمان آنان مىشود. نشانه سومى را نیز ذكر مىكند: و بر پروردگار خود توكل مىكنند.
پس یكى از چیزهایى كه موجب ازدیاد ایمان و تقویت آن مىشود گوش دادن به آیات الهى و قرآن است. كسانى كه روحشان آمادگى پذیرش حقیقت و تسلیم در برابر خداوند را دارد و ایمانشان قشرى و سطحى نیست با شنیدن آیات قرآن ایمانشان زیاد مىشود.
----------------
1. انفال (8)، 2.
﴿ صفحه 164 ﴾
وجه اشتراك اسباب تقویت ایمان
این مواردى كه برشمردیم چه ربطى با یكدیگر دارند؟ تهدید و ارعاب دشمنان، پیش آمدن شرایط بحرانى و سخت و نزول سكینه الهى، و شنیدن آیات قرآن چه وجه مشتركى دارند كه همه آنها باعث تقویت ایمان مىگردند؟ اگر حقیقت ایمان معلوم شود، آنگاه مىتوانیم كیفیت رشد و ازدیاد آن را در اثر این عوامل بفهمیم.
فطرت كلى انسان این است كه وقتى واقعیت را بفهمد به مقتضاى آن عمل مىكند. انسان وقتى در محیط تاریك قرار مىگیرد چراغ و لامپ روشن مىكند، وقتى هوا سرد مىشود لباس گرم مىپوشد. اینكه انسان در مواجهه با واقعیتى به مقتضاى آن عمل مىكند امرى كاملا طبیعى و مطابق فطرت او است. غیر طبیعى آن است كه انسان به واقعیتى پى ببرد و به مقتضاى آن عمل نكند. غیرطبیعى این است كه انسان مىداند خدا همه جا هست، اما با این حال حیا نمىكند و مرتكب گناه مىشود؛ پى مىبرد كه همه قدرتها و اسباب به دست خدا است، اما باز هم براى حل مشكلات و انجام كارهایش تملق این و آن را مىگوید.
براى حل این مشكل و اینكه انسان به مقتضاى ایمانش رفتار كند، راه این است كه بیشتر به مورد ایمان خود توجه كند. توجه بیشتر به ایمان، باعث مىشود آثار آن بیشتر نمود پیدا كند.
در مورد ایمان نیز پس از آن كه دانستیم خدا هست و نسبت به صفات او از قبیل ربوبیت، رحمت، رازقیت، علم، حكمت، قدرت و نظایر آنها علم پیدا كردیم، هر چه بیشتر به این دانستهها و معارفمان توجه كنیم ایمانمان بیشتر خواهد شد. از این رو هر چیزى كه باعث توجه ما به این دانستهها شود از
﴿ صفحه 165 ﴾
عوامل تقویتكننده ایمان محسوب مىشود. آیات قرآن كلام خدا است و از این رو انسان با شنیدن آنها به یاد خدا مىافتد. به طور طبیعى، توجه به كلام هر گویندهاى سبب توجه به خود آن گوینده مىشود. توجه به كلام خدا نیز موجب توجه به خود خداوند مىگردد.
همه این مواردى كه در قرآن كریم سبب افزایش ایمان دانسته شده، جامع و وجه مشتركشان این است كه همه آنها اسبابى هستند كه توجه انسان را به خدا بیشتر مىكنند و هنگامى كه توجه انسان به خدا بیشتر شد، وجود او را بهتر و بیشتر درك خواهد كرد و در نتیجه بر ایمانش افزوده خواهد شد.
﴿ صفحه 166 ﴾
﴿ صفحه 167 ﴾
درس بیستم:تحلیل رابطه ایمان و عمل
پرسشى كه مطرح كردیم این بود كه، چگونه مىتوان ایمان را تقویت كرد؟ اكتفا كردن به مراتب پایین و پایینترین مرتبه ایمانْ این خطر را دارد كه انسان پیوسته در معرض افتادن در دامان كفر واقع مىشود؛ چرا كه به مرز ایمان و كفر بسیار نزدیك است و با كوچكترین خطا و لغزشى به پرتگاه كفر سقوط خواهد كرد. اگر راهى را كه انبیا نشان دادهاند در پیش بگیریم مسیر حركتمان به سوى قله كمال و معرفت خواهد بود. امّا این كه تا چه حد به این قله نزدیك شویم، امرى است كه بستگى به اراده و همت خودمان و میزان توفیق الهى دارد.