فهرست کتاب


آیین پرواز(ویژه جوانان و نوجوانان)

آیت‌ الله محمدتقی مصباح یزدی تلخیص: جواد محدثی

مشكل قناعت به مراتب پایین ایمان

انسان در ارضاى میلها و خواسته‌هایش هیچ حد و مرزى را نمى‌شناسد؛ به عبارت دیگر، انسان «بى‌نهایت‌طلب» است. حضرت امام در این باره گاهى این مَثَل را بیان مى‌فرمودند كه: انسان ابتدا آرزو مى‌كند تا درآمدى به اندازه‌اى كه لقمه نانى در بیاورد داشته باشد و به قول معروف، به همین مقدار كه سقفى بالاى سرش باشد و آبرویش محفوظ بماند قانع است. اما اگر به این مقدار رسید، كم كم دلش مى‌خواهد خانه بزرگ‌ترى داشته باشد. پس از این كه به آن خانه رسید در صدد بر مى‌آید وسایل زندگى و رفاهى بیشتر و بهترى تهیه كند. و خلاصه، همین‌طور آن‌قدر ادامه مى‌دهد كه آرزو مى‌كند همه كره زمین متعلّق به او باشد. خلاصه، خواسته‌هاى انسان «حدّ یَقِف» ندارد و این ویژگى در همه انسان‌ها وجود دارد. حضرت امام(رحمهم الله) از همین جا استدلال مى‌كردند كه
﴿ صفحه 155 ﴾

بنابراین انسان طالب كمال بى‌نهایت است و چون كمال بى‌نهایت جز در ذات اقدس الهى یافت نمى‌شود، پس انسان فطرتاً خداطلب است.
على رغم این كه انسان بى‌نهایت‌طلب است، اما بسیارى از انسان‌ها به خدا و دین و تقرب الى الله و مقامات معنوى كه مى‌رسند این‌جا كُمیتشان لنگ مى‌شود! در زمینه مسایل مادى حتى به كره ماه و سایر كرات در دیگر كهكشان‌ها قانع نیستیم، اما در معنویات به اندازه نان و پنیر و بخور و نمیرى و حتى پایین‌تر از آن بسنده مى‌كنیم؟! قانعیم به همین كه در بهشت شیر و عسلى به ما بدهند! یا اجازه دهند قدمى در بهشت بزنیم ما را بس است! و یا حتى گاه از آن هم پایین‌تر، همین كه ما را جهنم نبرند راضى هستیم! قطعاً چنین چیزى بر اساس فطرت ما نیست. این ناشى از ضعف و بیمارى و مرضى در روح ما است. نظیر این كه انسان به طور طبیعى غذاى لذیذ را دوست دارد، اما گاهى به علت بیمارى چنان مى‌شود كه گرچه ساعت‌ها است غذا نخورده، هیچ اشتها و میلى به غذا ندارد و اگر هم لقمه‌اى بخورد حالت تهوع به او دست مى‌دهد. چنین حالتى طبیعى نیست بلكه فقط به هنگامى كه جسم ما بیمار است و دچار اشكال و اختلالى شده، این مسأله پیش مى‌آید. در بُعد روحى نیز همین‌گونه است. اگر در زمینه كمالات روحى و معنوى این‌گونه نیستیم نشان از نوعى بیمارى در روح ما است و باید در صدد اصلاح آن برآییم. باید از خدا بخواهیم كه این حالت را از ما برطرف كند تا در زمینه مسایل و كمالات معنوى نیز نظیر مسایل مادى «حدّ یَقِف» نشناسیم و به هیچ حد و مرزى قانع نباشیم. خداوند از اعطاى آنها به بندگان دریغى ندارد و اشكال از ضعف همّت ما است. «گر گدا كاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست»؟!
﴿ صفحه 156 ﴾

تقویت علم، راهى براى تقویت ایمان

اگر بخواهیم ایمان ما ترقى كند و در مراتب قرب و تكامل پیوسته بالاتر رویم و به خدا نزدیك‌تر شویم و ثواب‌ها و درجات اخروى بالاترى نصیب ما گردد، چه باید بكنیم؟
براى پاسخ به این سؤال باید ببینیم چه چیزى موجب پیدایش ایمان مى‌شود، تا همان را هر چه بیشتر تقویت كنیم.
براى تقویت ایمان باید سرشاخه‌هاى آن را بشناسیم و با مرتب كردن آنها از ساده به مشكل، از عوامل ساده‌تر شروع كنیم و پس از تقویت آنها به تدریج به عوامل مشكل و مشكل‌تر برسیم و آنها را نیز تقویت نماییم.
براى دست‌یابى به معرفت و شناخت كامل‌تر، كه از مقدمات ایمان است، فعالیت‌هاى مختلفى مى‌توان انجام داد، اما شاید دو فعالیت اساسى‌تر از سایر برنامه‌ها باشد:
الف) تلاش كنیم براى چیزهایى كه به آنها ایمان داریم دلایل و مستنداتى روشن‌تر و متقن‌تر پیدا كنیم و آنها را فرا بگیریم.
تحصیل علم در زمینه متعلّقات ایمان، یعنى علم به خدا، علم به قیامت و علم به بد و خوب، یكى از ابزارها و راه‌هاى تكامل و تقویت ایمان است. از همین‌جا است كه تحصیل علم، ارزشى فوق العاده مى‌یابد و در معارف اسلامى نیز براى علم و عالم و تحصیل علم جایگاه و اهمیتى ویژه در نظر گرفته شده است.
ب) نسبت به مواردى كه به آنها شناخت پیدا مى‌كنیم، توجه بیشترى مبذول داریم و پیوسته آنها را مد نظر قرار دهیم تا از خاطرمان نرود. معرفت اگر بخواهد در زندگى و رفتار و كردار ما تأثیر داشته باشد، باید معرفتى زنده و
﴿ صفحه 157 ﴾

آگاهانه باشد. علمى كه در گنجینه معارف ما هست اما در سطح توجه ذهن ما نیست و فقط هر از چند گاهى و در مواقع لزوم به آن توجه مى‌كنیم، منشأ اثر زیادى نخواهد بود. معرفتى منشأ اثر است كه همواره مورد توجه و التفات و آگاهى ما باشد. یكى از اسرار این كه در عبادات شرعى بر تكرار الفاظ و مفاهیم تأكید گردیده، همین است كه این دانسته‌ها همیشه در سطح توجه ذهن ما وجود داشته باشند. مثلا در نماز، ما در ابتداى آن «الله اكبر» مى‌گوییم. به هنگام رفتن ركوع نیز مستحب است آن را تكرار كنیم. پس از سر برداشتن از ركوع نیز همین طور. پس از سجده و براى سجده دوم نیز همین طور. در تسبیحات اربعه، و خلاصه، موارد متعددى، در یك نماز این ذكر تكرار مى‌شود.
این فلسفه، در تشریع نماز، كه هر روز و آن هم روزى چند نوبت واجب شده، به خوبى قابل درك است. این تكرارها باعث مى‌شود كم‌كم آن دانسته در ذهن ما رسوخ یابد و همواره مورد توجّه و التفات باشد.

عنصر ارادى ایمان و راه تقویت آن

سؤال این است كه چرا گاهى با آن كه حقیقت بر ما معلوم است زیر بار آن نمى‌رویم و آن را نمى‌پذیریم؟ در پاسخ باید بگوییم، چون ما خواسته‌هاى دیگرى هم داریم كه با پذیرش حقیقت و عمل به لوازم آن، تزاحم دارند؛ از این رو ما باید از میان رسیدن به آن خواسته‌ها یا تن دادن به حقیقت و لوازم آن، یكى را انتخاب كنیم.
بنابراین براى آن‌كه دل را تسلیم حقیقت كنیم، باید خواسته‌ها و میلهاى مزاحم را در قلب خود تضعیف نماییم و به‌طور كلّى باید مواردى را كه با آن اعتقاد سازگار نیست كم‌رنگ كنیم.
﴿ صفحه 158 ﴾

ما برخى از گناهان را شرم داریم كه حتى در حضور كودك و نوجوانى نابالغ اما ممیز، انجام دهیم. اگر مى‌دانیم كه خداوند در همه‌جا و در همه حال شاهد و ناظر اعمال ما است، باید شرممان بیاید كه گناه كنیم؛ اما چرا این‌گونه نیست؟ چون به آن گناه و لذت آن، چنان دل‌بستگى پیدا كرده‌ایم كه خدا را فراموش مى‌كنیم. اگر واقعاً ایمان داشته باشیم كه خدایى هست و حساب و كتابى از اعمال ما خواهد كشید، گناه نمى‌كنیم. در آن لحظه‌اى كه گناه مى‌كنیم این باور و این حقیقت از وجود ما جدا مى‌شود. اگر بى‌باكانه گناه مى‌كنیم دلیل بر ضعف عنصر دوم ایمان در ما است. چه كنیم تا آن عنصر قوى شود؟
در مورد عنصر اول، یعنى معرفت، گفتیم كه راه تقویت آن، درس خواندن، تحقیق كردن، استاد دیدن و مطالعه كردن است. پس از آن نیز تمرین و تكرار آموخته‌ها است تا فراموش نشوند. این فقط شرط لازم و مقدمه است براى آمدن جزء بعدى و اصلى كه همان پذیرش قلبى و بناگذارى به التزام عملى است. در بسیارى از موارد ما حقیقت را مى‌دانیم و در بُعد شناخت و معرفتْ مشكلى نداریم، اما در التزام عملى به آن شناختْ مشكل داریم. مى‌دانیم نماز واجب است و مطلوب خداى متعال است، اما رغبتى براى خواندن آن نداریم.
براى تقویت عنصر دوم باید سعى كنیم اسب چموش دل و نفس را مهار كنیم و با رام كردن آن، اجازه ندهیم ما را به هر جا كه خاطرخواه او است بكشد.
البته مهار كردن نفس هم نیاز به ایجاد مقدمات دارد. براى این كه كسى بتواند خواسته‌هاى نفس را تعدیل نماید باید از برنامه‌هاى ساده شروع كند و به تدریج به پیش برود تا مرحله به مرحله اشتیاق و رغبت نفس را به تمكین و تسلیم در برابر خدا و حقیقت بیشتر كند.
﴿ صفحه 159 ﴾