فهرست کتاب


آیین پرواز(ویژه جوانان و نوجوانان)

آیت‌ الله محمدتقی مصباح یزدی تلخیص: جواد محدثی

درس نوزدهم:راه‌هاى تقویت ایمان

ایمان ظاهرى و كفر باطنى

گفتیم اولین مرتبه ایمان براى خروج از كفر باطنى و یافتن استعداد حضور در بارگاه الهى، یا به تعبیر دیگر، نجات از جهنم و كسب اجازه ورود به بهشت، این است كه به «الله» و «جمیع ما انزل الله» ایمان بیاوریم. یعنى هم در مورد پیامبران الهى باید به «جمیع انبیا» ایمان داشته باشیم و هم در مورد خصوص دین اسلام، باید «جمیع احكام و معارف آن» را بپذیریم. نمى‌توان ادعاى ایمان كرد، اما گفت كه من فقط پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را قبول دارم و نبوت سایر انبیا و آنچه آنان از جانب خدا آورده‌اند مورد قبول من نیست!
اولین مرتبه ایمان این است كه جمیع محتویات وحى الهى را كه بر همه پیامبران نازل شده و نیز جمیع محتویات شریعت اسلام و آنچه را بر پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) نازل شده، بدون كم و كاست و بدون هیچ قید و شرطى بپذیریم.
در مورد تعداد مراتب ایمان نیز گفتیم كه این مراتب بسیار زیادند. ما حتى نمى‌دانیم كه بین ایمان ما و ایمان اولیاى خدا چقدر فاصله وجود دارد، تا چه رسد به ایمان كسى مثل امیرالمؤمنین(علیه السلام) كه مى‌فرماید: لَوْ كُشِفَ الغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ یَقیناً؛(1) اگر همه پرده‌ها كنار رود ذره‌اى بر ایمان من افزوده نخواهد شد!
----------------
1. ، ص 119.
﴿ صفحه 154 ﴾

اثر این تفاوت ایمان‌ها در اطاعت و عبادت خدا ظاهر مى‌شود؛ از ترك معصیت و انجام واجبات و ترك محرمات گرفته تا عمل به مستحبات و ترك مكروهات و دورى از امور مشتبه و این كه چقدر حاضریم داوطلبانه و با میل و رغبت تمام در راه خدا و دین خدا اقدام كنیم.
طىّ مراتب ایمان، به صِرف درس خواندن و تعلیم و تعلّم حاصل نمى‌شود. در سال‌هاى دفاع مقدس ما كسانى را دیدیم كه سواد ظاهرى چندانى نداشتند، اما چگونه در مقام اطاعت خدا و پاسدارى از دین او صبورانه، داوطلبانه و با اشتیاق تمام اقدام مى‌كردند. چه بسیار پدران و مادرانى را دیده‌ایم كه در مقابل شهادت فرزندانشان و این داغ جان سوز چگونه با گشاده‌رویى و تسلیم كامل در برابر خداوند برخورد كرده‌اند.

مشكل قناعت به مراتب پایین ایمان

انسان در ارضاى میلها و خواسته‌هایش هیچ حد و مرزى را نمى‌شناسد؛ به عبارت دیگر، انسان «بى‌نهایت‌طلب» است. حضرت امام در این باره گاهى این مَثَل را بیان مى‌فرمودند كه: انسان ابتدا آرزو مى‌كند تا درآمدى به اندازه‌اى كه لقمه نانى در بیاورد داشته باشد و به قول معروف، به همین مقدار كه سقفى بالاى سرش باشد و آبرویش محفوظ بماند قانع است. اما اگر به این مقدار رسید، كم كم دلش مى‌خواهد خانه بزرگ‌ترى داشته باشد. پس از این كه به آن خانه رسید در صدد بر مى‌آید وسایل زندگى و رفاهى بیشتر و بهترى تهیه كند. و خلاصه، همین‌طور آن‌قدر ادامه مى‌دهد كه آرزو مى‌كند همه كره زمین متعلّق به او باشد. خلاصه، خواسته‌هاى انسان «حدّ یَقِف» ندارد و این ویژگى در همه انسان‌ها وجود دارد. حضرت امام(رحمهم الله) از همین جا استدلال مى‌كردند كه
﴿ صفحه 155 ﴾

بنابراین انسان طالب كمال بى‌نهایت است و چون كمال بى‌نهایت جز در ذات اقدس الهى یافت نمى‌شود، پس انسان فطرتاً خداطلب است.
على رغم این كه انسان بى‌نهایت‌طلب است، اما بسیارى از انسان‌ها به خدا و دین و تقرب الى الله و مقامات معنوى كه مى‌رسند این‌جا كُمیتشان لنگ مى‌شود! در زمینه مسایل مادى حتى به كره ماه و سایر كرات در دیگر كهكشان‌ها قانع نیستیم، اما در معنویات به اندازه نان و پنیر و بخور و نمیرى و حتى پایین‌تر از آن بسنده مى‌كنیم؟! قانعیم به همین كه در بهشت شیر و عسلى به ما بدهند! یا اجازه دهند قدمى در بهشت بزنیم ما را بس است! و یا حتى گاه از آن هم پایین‌تر، همین كه ما را جهنم نبرند راضى هستیم! قطعاً چنین چیزى بر اساس فطرت ما نیست. این ناشى از ضعف و بیمارى و مرضى در روح ما است. نظیر این كه انسان به طور طبیعى غذاى لذیذ را دوست دارد، اما گاهى به علت بیمارى چنان مى‌شود كه گرچه ساعت‌ها است غذا نخورده، هیچ اشتها و میلى به غذا ندارد و اگر هم لقمه‌اى بخورد حالت تهوع به او دست مى‌دهد. چنین حالتى طبیعى نیست بلكه فقط به هنگامى كه جسم ما بیمار است و دچار اشكال و اختلالى شده، این مسأله پیش مى‌آید. در بُعد روحى نیز همین‌گونه است. اگر در زمینه كمالات روحى و معنوى این‌گونه نیستیم نشان از نوعى بیمارى در روح ما است و باید در صدد اصلاح آن برآییم. باید از خدا بخواهیم كه این حالت را از ما برطرف كند تا در زمینه مسایل و كمالات معنوى نیز نظیر مسایل مادى «حدّ یَقِف» نشناسیم و به هیچ حد و مرزى قانع نباشیم. خداوند از اعطاى آنها به بندگان دریغى ندارد و اشكال از ضعف همّت ما است. «گر گدا كاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست»؟!
﴿ صفحه 156 ﴾