انواع رفتارهاى انسان و ارتباط آنها با تزكیه
پس از آن كه انسان از غفلت بیرون آمد و راه را شناخت، براى رسیدن به مقصد باید كارها و اعمالى را انجام دهد. سؤال این است كه این كارها كدامند و انسان براى نیل به «قرب الهى» كه همان مقصد انسان است، چه اعمالى را باید انجام دهد. براى پاسخ به این سؤال، كلیه رفتارها و اعمالى را كه انسان انجام مىدهد به سه گونه تقسیم مىكنیم:
1. رفتارهایى كه محور آنها خود انسان است و ربطى به دیگران ندارد؛ مثلا غذا خوردن، آب نوشیدن و كارهایى از این قبیل.
2. رفتارهایى كه محور آنها خداى متعال است. بارزترین نمونه این نوع رفتار، «نماز خواندن» است كه ما آن را به عنوان كرنش در برابر خداوند و عبادت او انجام مىدهیم.
3. رفتارهایى كه محور آنها مخلوقات خداى متعال و دیگران هستند: این رفتارها خود مىتوانند به اقسامى تقسیم شوند؛ نظیر رفتار با خانواده و بستگان، رفتار با دوستان، رفتار با اقشار مختلف مردم در اجتماع، رفتار با دشمنان، رفتار با مؤمنان و حتى رفتار با حیوانات، زمین، طبیعت و مانند آنها.
براى هر چه روشنتر شدن بحث، هر یك از این سه نوع رفتار و ارتباط آن
﴿ صفحه 143 ﴾
با «تزكیه نفس» و نیل به مقام «قرب الهى» را باید به طور جداگانه مورد بررسى قرار داد.
ایمان و عمل صالح، اركان اساسى قرب الى الله
«ایمان» و «عمل صالح» از جمله چیزهایى هستند كه خداى متعال آنها را از ما مطالبه كرده و شرط رسیدن به كمال و سعادت بشر دانسته است. این دو مفهوم در قرآن كریم در بسیارى از موارد در كنار هم ذكر شدهاند و بر تلازم آنها با یكدیگر تأكید گردیده است. نمونهاى از این آیات را با هم مرور مىكنیم:
ـ وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنّات تَجْرِی
مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار؛(1) و كسانى را كه ایمان آوردهاند و كارهاى شایسته انجام دادهاند، مژده ده كه ایشان را باغهایى خواهد بود كه از زیر[درختان] آنها جوىها روان است.
ـ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآب؛(2) كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته كردهاند، خوشا به حالشان، و خوش سرانجامى دارند.
ـ فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا كُفْرانَ لِسَعْیِه؛(3) پس هر كه كارهاى شایسته انجام دهد و مؤمن [هم ]باشد، براى تلاش او نا سپاسى نخواهد شد.
از این آیات معلوم مىشود وظیفه ما در قبال خداى متعال، «ایمان» و «عملصالح» است. ابتدا درباره «ایمان» و سپس عمل صالح و رابطه آن دو با هم بحث مىكنیم.
----------------
1. بقره (2)، 25.
2. رعد (13)، 29.
3. انبیاء(21)، 94.
﴿ صفحه 144 ﴾
رابط ایمان و علم
حقیقت ایمان چیست و مراد از اینكه باید به خداوند ایمان بیاوریم كدام است؟ در ابتدا به ذهن مىرسد كه ایمان به معناى «تصدیق كردن»، «باور كردن» و خلاصه از مقوله «علم» و «دانستن» است.
اما قرآن كریم «علم» و «ایمان» را مساوى هم نمىداند، بلكه از نظر قرآن علم اعمّ از ایمان است. چنین نیست كه هر كس به چیزى علم دارد ایمان به آن نیز داشته باشد. حتى به عكس، قرآن كریم به مواردى اشاره مىكند كه كسانى علم داشتهاند اما ایمان نداشتهاند. در مورد فرعونیان مىفرماید: وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا؛(1) و با آنكه دلهایشان بدان یقین داشت، از روى ظلم و تكبر آن را انكار كردند. آنان كاملا مىدانستند كه خدا وجود دارد و حضرت موسى(علیه السلام) نیز پیامبرِ آن خدا است، ولى به لحاظ روحیه برترى جویى و ستمكارى كه داشتند این مسأله را انكار مىكردند.
بنابراین هر جا علم باشد اینگونه نیست كه ضرورتاً ایمان هم وجود داشته باشد. البته از آن طرف، براى این كه ایمان به وجود بیاید حتماً باید نوعى آگاهى و علم وجود داشته باشد. انسان نمىتواند به چیزى كه نسبت به آن كاملا جاهل است ایمان بیاورد.