دنیا، سرگرمى كودكانه!
آنچه گفتیم فقط در محدوده آیات قرآن بود. اگر روایاتى را كه در این زمینه وجود دارد مرور كنیم حقیقتاً انسان مات و مبهوت مىماند كه خداى متعال چه بهشتى و چه نعمتها و لذتهایى براى انسان فراهم كرده است! آنگاه انسان به این مردار گندیده دنیا دل خوش كرده و به هیچ قیمتى هم حاضر به جدا شدن و دست برداشتن از آن نیست. در روایات آمده است كه حتى این مقدار زحمت هم در بهشت نیست كه اگر شما میوهاى از میوههاى درختان بهشت را خواستید، لازم باشد حركتى كنید، بلند شوید و آن میوه را بچینید، بلكه آن
﴿ صفحه 129 ﴾
شاخه و آن میوه خود خم مىشود، آن چنان كه كاملا در دسترس شما قرار گیرد و بتوانید به راحتى از آن استفاده كنید!
دقیقاً به همین دلیل كه زندگى دنیا در مقایسه با آخرت كارى كودكانه و نابخردانه است، قرآن كریم در آیات متعددى آن را بازیچه، و زندگى آن را شبه واقعى دانسته و زندگى واقعى را زندگى آخرت معرفى كرده است. وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ كانُوا یَعْلَمُون؛(1) این زندگى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست، و زندگى حقیقى همانا سراى آخرت است؛ اى كاش مىدانستند. اگر واقعاً در پى «زندگى» هستید، باید آن را در آخرت جستجو كنید؛ جایى كه زندگى نه از نظر طول مدت و نه از نظر نوع و نه از نظر شمار برخوردارى از لذایذ و نعمتها حد و حصرى ندارد، جایى كه هیچ غم و غصه و درد و رنجى در آن راه ندارد. آیا در مقابل چنان زندگى، مىتوان این زندگى دنیا را جز سرگرمى و بازیچهاى بیش دانست؟! انسانهاى معمولى آن گاه كه به آخرت مىرسند تازه معناى این سخن را مىفهمند كه زندگى این دنیا «حیات» نبوده و حیات واقعى در آخرت است. فقط اولیاى خاص الهى هستند كه در همین دنیا مىتوانند این مسأله را بهخوبى درك كنند.
تأكید قرآن بر بىارزشى دنیا
قرآن كریم سعى مىكند با بیانهاى مختلف فناپذیر بودن زندگى دنیا و این را كه ارزش دل بستن ندارد، به انسان تفهیم كند: إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا كَماء أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمّا یَأْكُلُ النّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها
----------------
1. عنكبوت (29)، 64.
﴿ صفحه 130 ﴾
أَتاها أَمْرُنا لَیْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِیداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْم یَتَفَكَّرُون؛(1) در حقیقت، مَثَلِ زندگى دنیا بهسان آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستادیم، پس گیاه زمین ـ از آنچه مردم و دامها مىخورند ـ با آن درآمیخت، تا آن گاه كه زمین پیرایه خود را برگرفت و آراسته گردید و اهل آن پنداشتند كه آنان بر آن قدرت دارند، شبى یا روزى فرمان ما آمد و آنرا چنان درویده كردیم كه گویى دیروز وجود نداشته است. این گونه نشانهها را براى مردمى كه اندیشه مىكنند به روشنى بیان مىكنیم. مَثَل زندگى دنیا مَثَل گیاهى است كه چند روزى شادابى و طراوت و سبزى دارد؛ اما نباید فریب این زیبایى و سرسبزى را خورد، چرا كه چیزى نمىگذرد كه خشك و پژمرده خواهد شد.
این مَثَلها و نظایر آنها براى این است كه توجه انسان را از لذتهاى زودگذر و فناپذیر دنیا به آخرت و زندگى و نعمتها و لذتهاى آن جلب كند.
سؤالى كه در این جا پیش مىآید این است كه وقتى به این نتیجه رسیدیم كه دنیا «متاع غرور و فریب» است و ارزش دل بستن ندارد و زندگى واقعى ما در آخرت است، آیا باید دنیا را رها كنیم و رو به قبله، منتظر مرگ و ورود به آخرت باشیم؟! یا از همه لذتهاى دنیا صرفنظر كرده، به غارى پناه بریم و در آن جا در خلوت و تنهایى مشغول عبادت خدا باشیم تا زمان مرگ و رسیدن به زندگى آخرت فرا رسد؟!
برداشت غلط از بىارزشى دنیا
در گذشته و حال، در بین مسلمانان و پیروان سایر ادیان چنین نگرشى دیده مىشود كه براى بهرهمندى از زندگى آخرت باید زندگى دنیا و لذایذ آن را به
----------------
1. یونس (10)، 24.
﴿ صفحه 131 ﴾
كلى كنار گذاشت و ترك كرد. تاریخ افراد متعددى را سراغ دارد كه گوشه عزلت گزیدهاند و زندگى خود را به دور از مردم و جامعه، در غارى یا صومعه و دیرى با كمترین بهره از مواهب و لذایذ دنیا سپرى كردهاند. گرایشهاى صوفیانه نیز از جمله موارد همین طرز تفكر هستند. خدا و قرآن هیچ گاه نگفتهاند، دنیا را رها كنید، بلكه گفتهاند دل به آن مبندید و فریفته آن نشوید. مىخواهند به انسان بیاموزند كه دنیا را مقصد تو قرار ندادهایم، بلكه دنیا براى این است كه با استفاده از آن، راه تقرب الى الله و تكامل و نیل به حیات واقعى آخرت را بپیمایى.
اگر معناى بهتر بودن آخرت از دنیا این است كه به طور كلى دنیا را رها كنیم، پس خداى متعال این همه نعمتها را براى چه كسى آفریده است؟! خداوند خود مىفرماید این نعمتها را براى استفاده شما آفریدهام، آن گاه ما از قرآنِ خدا استفاده كنیم كه باید تارك دنیا شد، گوشه عزلت گزید و نعمتهاى دنیا را بر خود حرام كرد؟! بحث حرام كردنِ نعمتهاى دنیا بر خود نیست، صحبت از درست استفاده كردن است: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ. وَ كُلُوا مِمّا رَزَقَكُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّبا؛(1) اى كسانى كه ایمان آوردهاید، چیزهاى پاكیزهاى را كه خدا براى [استفاده ]شما حلال كرده، حرام مشمارید و از حد مگذرید، كه خدا از حد گذرندگان را دوست نمىدارد و از آنچه خداوند روزى شما گردانیده، حلال و پاكیزه بخورید. از دنیا استفاده كنید، اما با تجاوز از حدود الهى، آخرت خود را به دنیا و لذتهاى آن مفروشید. دنیایى بد و نكوهیده و متاع غرور و فریب است كه مانع سیر معنوى انسان گردد؛ اما دنیایى كه مزرعه آخرت و پلى براى رسیدن به حیات جاودانى باشد هیچ اشكالى ندارد، بلكه لازم است.
----------------
1. مائده (5)، 87ـ88.
﴿ صفحه 132 ﴾
جایى كه باید از دنیا و لذت آن اعراض كرد، آن جا است كه التذاذ دنیا و آخرت با هم تزاحم پیدا مىكنند. اما جایى كه تعارض و تزاحمى در كار نیست، توصیهاى هم به ترك آن لذت نشده است. خود استفاده از نعمتها و لذایذ دنیا یكى از راههاى توجه به خدا و روى آودن به شكرگزارى به درگاه او است. انسان وقتى تشنه مىشود و لیوان آب گوارایى مىنوشد، آن گاه مىفهمد كه خداوند چه نعمت خوب و با بركتى در اختیار او نهاده؛ و از این رو انگیزه شكر در او پدید مىآید و زبان به سپاس خداوند باز كرده و مىگوید: الحمد لله.
﴿ صفحه 133 ﴾