فهرست کتاب


آیین پرواز(ویژه جوانان و نوجوانان)

آیت‌ الله محمدتقی مصباح یزدی تلخیص: جواد محدثی

تفكر در نعمت‌هاى خداوند

بخشى دیگر از آیاتى كه در قرآن امر به تفكر و تدبر كرده، مربوط به تفكر در «نعمت»هاى الهى است. تفكر در نعمت‌هاى خداوند باعث مى‌شود كه ما براى عبادت خدا و شكرگزارى در مقابل نعمت‌هایى كه به ما ارزانى داشته، انگیزه بیشترى پیدا كنیم. آیات فراوانى در این زمینه در قرآن كریم وجود دارد كه در این‌جا به نمونه‌هایى از آنها اشاره مى‌كنیم:
ـ وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِكَ لَآیات لِقَوْم یَتَفَكَّرُون؛(2) و از نشانه‌هاى او
----------------
1. زمر (39)، 3.
2. روم (30)، 21.
﴿ صفحه 118 ﴾

این است كه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدان‌ها آرام گیرید، و میانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى در این [نعمت] براى مردمى كه مى‌اندیشند قطعاً نشانه‌هایى است. بیندیشید كه خداوند چگونه بین شما و همسرانتان رابطه عاطفى و محبت و مودت برقرار كرد. قبل از ازدواج همیشه حالت اضطراب و نگرانى داشتید و شاید خود نیز متوجه نمى‌شدید كه این حالت براى چیست؛ اما پس از آن كه خداوند همسرى نیكو نصیبتان كرد و روابط عاطفى بین شما پدید آمد به یك‌باره احساس آرامش كردید، گویا گمشده بزرگى در زندگى داشتید كه آن را یافتید.
وَ مِنْ آیاتِهِ یُرِیكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فَیُحْیِی بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فِی ذلِكَ لَآیات لِقَوْم یَعْقِلُون؛(1) و از نشانه‌هاى او [این كه] برق را براى شما بیم‌آور و امید بخش مى‌نمایاند و از آسمان به تدریج آبى فرو مى‌فرستد، كه به وسیله آن، زمین را پس از مرگش زنده مى‌گرداند. در این [امر] براى مردمى كه تعقل مى‌كنند قطعاً نشانه‌هایى است. اگر این زمین براى همیشه مرده مى‌ماند و خداوند آب و بارانى نمى‌فرستاد تا درختان و گیاهان بر روى آن رشد كنند چه وضعى پیش مى‌آمد؟ آیا تا به حال واقعاً به پى‌آمدهاى نبود همین یك نعمت به ظاهر ساده (نزول باران) به خوبى اندیشیده‌ایم؟
ـ أَ فَرَأَیْتُمُ الْماءَ الَّذِی تَشْرَبُونَ أَ أَنْتُمْ أَنْزَلُْتمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُون؛(2) آیا آبى را كه مى‌نوشید، دیده‌اید؟ آیا شما آن را از [دل] ابر سپید فرود آورده‌اید، یا ما فرود آورنده‌ایم؟
----------------
1. همان، 24.
2. واقعه (56)، 68ـ70.
﴿ صفحه 119 ﴾

اگر بخواهیم آن را تلخ مى‌گردانیم، پس چرا سپاس نمى‌دارید؟ به راستى اگر همه آب‌هاى روى كره زمین تلخ و شور مى‌بودند انسان چه مى‌توانست بكند؟!
نعمت‌هاى خداوند سراسر زندگى انسان را پر كرده است. كافى است انسان كمى چشم خود را باز كند تا صدها و هزاران نعمت را كه در اطرافش هستند و از آنها بهره مى‌برد، مشاهده كند. تفكر در این نعمت‌ها به انسان گوشزد مى‌كند كه كدام دست هنرمندى است كه این همه زیبایى و نعمت را آفریده است؟ و آیا چنین موجودى به راستى شایسته دوست داشتن و پرستش نیست؟!

تفكر در مورد خویش

گروه دیگرى از آیاتى كه انسان را به تفكر فرامى‌خواند، موضوع آنها خود انسان است؛ این كه انسان چگونه به وجود مى‌آید، چگونه رشد مى‌كند و پرورش مى‌یابد، چگونه خداوند او را از سختى‌ها و گرفتارى‌ها نجات مى‌دهد و به آسایش و آرامش مى‌رساند و مسایلى از این قبیل. نمونه‌هایى از این آیات را با هم مرور مى‌كنیم:
ـ أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماء مَهِین. فَجَعَلْناهُ فِی قَرار مَكِین. إِلى قَدَر مَعْلُوم. فَقَدَرْنا فَنِعْمَ الْقادِرُونَ. وَیْلٌ یَوْمَئِذ لِلْمُكَذِّبِین؛(1) مگر شما را از آبى بى‌مقدار نیافریدیم؟ پس آن را در جایگاهى استوار نهادیم، تا مدتى معیّن. و توانا آمدیم [یا: سنجیدیم] و چه نیك تواناییم. آن روز واى بر تكذیب‌كنندگان. در این آیات ضمن یادآورى این كه خداوند موجودى پیچیده مثل انسان را از كمى آب بى‌مقدار چگونه به دست قدرت خود خلق مى‌كند، غیرمستقیم از مردم مى‌خواهد كه در این مسأله بیندیشند.
----------------
1. مرسلات (77)، 20ـ24.
﴿ صفحه 120 ﴾

ـ وَ اذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَكُمُ النّاسُ فَآواكُمْ وَ أَیَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون؛(1) و به یاد آورید هنگامى را كه شما در زمین گروهى اندك و مستضعف بودید. مى‌ترسیدید مردم شما را بربایند، پس [خدا] به شما پناه داد و شما را به یارى خود نیرومند گردانید و از چیزهاى پاك به شما روزى داد، باشد كه سپاس‌گزارى كنید. در این آیه خداوند به مسلمانان یادآورى مى‌كند كه در روزهاى اول صدر اسلام چگونه اندك و بى‌پناه بودند و هیچ دفاعى نداشتند. خداوند آن كمى و بى‌پناهى و ترس را به كثرت و پناه و اعتماد به نفس و قوت و قدرت تبدیل كرد. در پایان متذكر مى‌شود كه اگر انسان‌هایى حق‌شناس باشید در مقابل این نعمت‌هاى بزرگ خداوند به شكرگزارى و سپاس به درگاه او روى خواهید آورد.

تفكر در هدف‌دارى خلقت

بخش دیگرى از این آیات، در صدد القاى این مطلب‌اند كه انسان باید با تدبر و تفكر در آیات و نعمت‌هاى الهى، به «هدف‌دارىِ» آنها و كل خلقت پى ببرد. نمونه‌هایى از این آیات را نیز با هم مرور مى‌كنیم:
إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیات لِأُولِی الْأَلْبابِ. الَّذِینَ یَذْكُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَكَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّار؛(2) مسلّماً در آفرینش آسمان‌ها و زمین، و در پى یكدیگر آمدن شب و روز، براى خردمندان نشانه‌هایى [فانع‌كننده] است. همانان كه خدا را [در همه
----------------
1. انفال (8)، 26.
2. آل عمران (3)، 190ـ191.
﴿ صفحه 121 ﴾

احوال] ایستاده و نشسته، و به پهلو آرمیده یاد مى‌كنند، و در آفرینش آسمان‌ها و زمین مى‌اندیشند [كه:] پروردگارا، اینها را بیهوده نیافریده‌اى.
ـ وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ. لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاَتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنّا إِنْ كُنّا فاعِلِین؛(1) و آسمان و زمین و آنچه را كه میان آن دو است به بازیچه نیافریدیم. اگر مى‌خواستیم بازیچه‌اى بگیریم، قطعاً آن را از پیش خود اختیار مى‌كردیم.
ـ أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُون؛(2) آیا پنداشتید كه شما را بیهوده آفریده‌ایم و این كه شما به سوى ما بازگردانده نمى‌شوید؟ اگر شما را بیهوده آفریده بودیم، آن‌گاه معاد و حساب و كتاب و پاداش و كیفرى در كار نبود؛ اما بدانید كه خلقت جهان از روى لهو و لعب و به عبث نبوده و حساب و كتاب دارد.
انسانى كه درباره این مسایل نیندیشد و به آنها توجه نكند، طبیعتاً عالم را بى سر و ته و پوچ خواهد یافت. اگر ارتباط جهان هستى را با خدا قطع كنیم و در محاسبات و تحلیل‌هایمان نسبت به عالم خلقت، خدا را به حساب نیاوریم، نتیجه‌اى جز پوچى عالم نخواهیم گرفت. تنها چیزى كه وجود هستى را معنادار و توجیه‌پذیر مى‌كند تعلّق و ارتباط آن با خداى متعال است. بدون خدا، جهان نه مبدئى دارد، نه مقصدى، نه اولى، نه آخرى، نه معنایى، نه توجیهى و نه هیچ چیز دیگر. رسیدن به اصل «هدف‌دارىِ» عالم و هم‌چنین این كه آن هدف به طور مشخص چیست، چیزى است كه در سایه «تفكر» به دست مى‌آید.
----------------
1. انبیا (21)، 16ـ17.
2. مؤمنون (23)، 115.
﴿ صفحه 122 ﴾