فهرست کتاب


آیین پرواز(ویژه جوانان و نوجوانان)

آیت‌ الله محمدتقی مصباح یزدی تلخیص: جواد محدثی

استهزاى مدرن!

در همین زمان خودمان كسانى را سراغ داریم كه صریحاً آیات قرآن و احكام الهى را كه در قرآن به آنها تصریح شده است مسخره مى‌كنند. آنان بریدن دست دزد یا شلاق زدن برخى مجرمان را كه حكم آنها صریحاً در قرآن آمده، به باد انتقاد مى‌گیرند و مى‌گویند: امروزه دیگر دوران مدرن و فرا مدرن است؛ مگر در چنین عصرى هم مى‌شود دست كسى را برید یا كسى را شلاق زد؟! این احكام خشونت‌آمیز مربوط به دوران بربریت بشر و عصر و جامعه‌اى است كه فرهنگ و تمدنى نداشتند و كارشان قتل و غارت بود. امروزه دیگر زمان این خشونت‌ها به سر آمده و با بشر متمدن نمى‌شود مثل حیوان رفتار كرد و او را شلاق زد! قرآن مى‌فرماید، از این گونه افراد دورى كنید و با آنها نشست و برخاست مكنید، كه بیم آن وجود دارد افكار و سخنان باطل آنها در شما اثر بگذارد و شما نیز چون یكى از آنان شوید.
بنابراین هنگامى حق داریم حرف‌هاى انحرافى دیگران را بشنویم و خود را مصداق آیه «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه»(1) بدانیم كه ابتدا ایمانمان را كاملا تقویت كرده و در مقابل این گونه شبهات و سخنان باطل واكسینه شده باشیم. گوش دادن به سخنان این گونه افراد نیز براى پاسخ دادن به مطالب آنها است، وگرنه وقتى براى ما ثابت شده كه خدا و
----------------
1. زمر (39)، 18-17.
﴿ صفحه 113 ﴾

پیامبر و اسلام حق است، دلیلى ندارد وقت خود را با شنیدن این گونه حرف‌ها تلف كنیم. اگر هم هنوز در مورد خدا و اسلام و قرآن شك داریم راهش این است كه بیشتر تحقیق كنیم و به دنبال برهان یقینى و قاطع در این مسایل باشیم، نه آن كه دنبال حرف‌هاى باطل و فاسد كننده عقیده و ایمان برویم.
بنابراین یكى از مهم‌ترین عواملى كه ممكن است انسان را ابتدا به غفلت و نسیان و بعد هم به كفر و نفاق مبتلا كند مجالست با نااهلان فكرى و اعتقادى است. هم‌نشین بد در انسان اثر مى‌گذارد، خواه در جنبه‌هاى رفتارى باشد و خواه در جنبه‌هاى اعتقادى و فكرى. دوست ناباب انسان را به اعتیاد، هرزگى، بى بند و بارى و فساد مى‌كشاند. دوستان و هم‌نشینان ناباب فكرى و اعتقادى به مراتب از دوستان ناباب اخلاقى خطرناك‌ترند.

﴿ صفحه 114 ﴾

﴿ صفحه 115 ﴾

درس چهاردهم:اهمیت تفكر، در سیر معنوى

شناخت، مقدمه توجه

اساس همه انحراف‌ها و سقوط‌هاى انسان، غفلت از هویت الهى و انسانى خویش است. انسان به عنوان یك موجود مختار، خود باید تعیین كند كه راه سعادت را بپیماید یا مسیر سقوط و انحطاط را در پیش گیرد. اگر به خودآگاهى رسید و به مقتضاى آنچه هدف خلقت او است عمل كرد، به سعادت مى‌رسد.
انسان براى آن كه در معرض غفلت قرار نگیرد، باید عوامل غفلت و توجه را شناسایى كند و با دورى از عوامل غفلت، برنامه‌هایى را براى به كارگیرى عوامل توجه در زندگى خود تنظیم كند و بر اساس آنها عمل نماید.
مقدمه توجه «شناخت» است. ما تا چیزى را نشناسیم و از وجود آن خبر نداشته باشیم طبیعتاً توجهى هم به آن نخواهیم كرد. از این رو توجه به خدا و معاد و مسیر بین مبدأ و معاد، متوقف بر شناخت آنها است. راه نیل به معرفت خدا و صفات و افعال او ـ كه منتهى به شناخت معاد و نبوت مى‌شود ـ چیست؟