فهرست کتاب


آیین پرواز(ویژه جوانان و نوجوانان)

آیت‌ الله محمدتقی مصباح یزدی تلخیص: جواد محدثی

بندگان از یاد رفته!

یكى از آیاتى كه خسران برخى از انسان‌ها را به سبب فراموشى معاد و روز قیامت متذكر گردیده این آیه شریفه است: اَلْیَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسِیتُمْ لِقاءَ یَوْمِكُمْ هذا؛(1) همان‌گونه كه دیدار امروزتان را فراموش كردید، ما هم امروز شما را فراموش خواهیم كرد. روشن است كه مراد از این‌كه «ننساكم: شما را فراموش مى‌كنیم» این نیست كه این افراد از دایره علم و آگاهى خدا بیرون مى‌روند! خداى متعال مبرّا از نسیان و فراموشى و هرگونه عیب و نقصى است؛ بلكه منظور این است كه نعمت‌ها و الطاف خود را از ایشان دریغ مى‌كنیم.
در آیه‌اى دیگر مى‌فرماید:وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِیراً قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ كَذلِكَ الْیَوْمَ تُنْسى؛(2) و هر كس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور مى‌كنیم. مى‌گوید: «پروردگارا، چرا مرا نابینا محشور كردى با آن كه بینا بودم؟» [خدا] مى‌فرماید: همان طور كه نشانه‌هاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى، امروز همان‌گونه فراموش مى‌شوى. «اعراض» یعنى غفلت عمدى. اعراض از ذكر، یعنى اگر زمینه یاد خدا هم برایش فراهم شود روى بر مى‌گرداند. چنین كسى زندگانى سختى خواهد داشت. این زندگى سخت اختصاص به آخرت ندارد بلكه در همین دنیا نیز زندگى‌اش با نگرانى و اضطراب همراه است. همین اضطراب و ناآرامى مایه
----------------
1. جاثیه (45)، 34.
2. طه (20)، 124 ـ 126.
﴿ صفحه 109 ﴾

سختى زندگى دنیایشان مى‌باشد. در آخرت نیز از همان ابتداى شروع محشر و قیامتْ مشكلاتشان شروع مى‌شود. اولین مشكل آنها این است كه كور وارد صف محشر مى‌شوند: وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى. این جا است كه به خدا اعتراض مى‌كند كه، خدایا من در دنیا چشم داشتم و بینا بودم، چرا مرا كور محشور كردى؟ پاسخ مى‌آید: كَذلِكَ أَتَتْكَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ كَذلِكَ الْیَوْمَ تُنْسى؛ تو در دنیا با این كه چشم داشتى، آیات ما را نادیده انگاشتى و آیاتى كه برایت فرستادیم، چشم بر هم گذاشتى و ندیدى و ما را به فراموشى سپردى. اكنون به جزاى آن بى‌اعتنایى، نابینا محشور شده‌اى و ما نیز در این جا به تو اعتنایى نخواهیم كرد و الطاف و نعمت‌هایمان را از تو دریغ خواهیم نمود.

شناخت عوامل غفلت، گامى به سوى ذكر

كلید نجات این است كه این غفلت‌ها و فراموشى‌ها را از وجود خود بزداییم و به هوش بیاییم. درجه انسانیت انسان بستگى به میزان آگاهى و توجه وى نسبت به نفس خویش و فاصله‌اى دارد كه از فراموشى و نسیان «خویش» گرفته است.
سه آگاهى و توجه، محور انسانیت ما است: آگاهى از مبدأ كه همان «خدا» است، آگاهى از مقصد كه همان «معاد» و«روز قیامت» است، و آگاهى از راهى كه پیش رو داریم و راهنمایى كه ما را از مبدأ به مقصد مى‌رساند، كه همان مسأله «نبوت» است.
براى نیل به كمال انسانى كه در سایه توجه و آگاهى نسبت به مسایل مذكور صورت مى‌پذیرد، یكى از مهم‌ترین كارهاى انسان، شناخت عواملى
﴿ صفحه 110 ﴾

است كه ممكن است او را به ورطه غفلت بكشانند. در تبیین و شناسایى عوامل غفلت، قرآن كریم در آیه‌اى مى‌فرماید: وَ إِمّا یُنْسِیَنَّكَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمِین؛(1) و اگر شیطان تو را به فراموشى انداخت، پس از توجه، [دیگر] با قوم ستم‌كار منشین. پس یكى از عوامل غفلت و نسیان انسانْ شیطان است. قرآن اعّم از «ابلیس» است. «ابلیس» همان شیطانى است كه در داستان حضرت آدم(علیه السلام) از او نام برده مى‌شود و از فرمان خدا مبنى بر سجده بر حضرت آدم(علیه السلام) سرپیچى كرد. اما « شیطان» در اصطلاح قرآن اعم از شیاطین جن و انس است(2) و به هر موجودى گفته مى‌شود كه منشأ شر است و با شیطنت، مانع تكامل انسان مى‌گردد و از خدا و اطاعت خدا باز مى‌دارد.

عامل و مانعى براى ذكر

یكى از عوامل توجه «قرآن» است. از نام‌هاى قرآن «ذكر» و «تذكره» مى‌باشد: إِنْ هُوَ إِلاّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِینٌ؛(3) این، جز «ذكر» و قرآنى روشن نیست. «ذكر» و «تذكره» بودن قرآن بدین معنا است كه قرآن، مایه یادآورى است و اگر كسى با آن سر و كار داشته باشد از غفلت خارج مى‌شود. از این گونه آیات كه از قرآن با وصف «ذكر بودن» یاد كرده، استفاده مى‌شود كه یكى از راه‌هاى جلوگیرى از غفلت این است كه در زندگى خود برنامه‌اى براى انس با قرآن داشته باشیم.
----------------
1. انعام (6)، 68.
2. قرآن به وجود شیاطین انسى و جنى تصریح مى‌كند: وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِیّ عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ؛ انعام (6)، 112.
3. یس (36)، 69.
﴿ صفحه 111 ﴾

انس با قرآن، گوش دادن به قرآن و توجه به مفاد و مفاهیم آیات آن، غفلت‌زدا و مایه توجه است؛ هم چنان‌كه هم‌صحبتى با برخى افراد و گوش دادن و توجه به حرف‌ها و سخنان آنان غفلت آور و مایه فراموشى یاد خدا است. نشستن با«ستم‌كاران» غفلت‌آوراست. «ظالم» در اصطلاح قرآن غیر از آن معناى خاصى است‌كه در عرف ما رایج است. «ظلم» در اصطلاح‌قرآن منحصر نیست به برخى از مصادیق ظلم كه معمولا در ذهن ما وجود دارد. قرآن «شرك» را بالاترین ستم مى‌داند: إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیم؛(1) به راستى شرك ستمى بزرگ است.
قرآن مى‌فرماید نشستن با افراد شیطان صفت و گوش دادن به سخنانى كه در مورد قرآن و آیات الهى و دین خدا شبهه افكنى مى‌كند، غفلت‌آور است و ظلم محسوب مى‌شود. اگر دیدید كسانى جلسه و سخنرانى ترتیب داده‌اند و در آیات ما مناقشه مى‌كنند و نسبت به آنها تردید ایجاد مى‌كنند، در جلسه آنها شركت نكنید و با آنها هم‌نشین مشوید مگر آن كه در باب دیگرى مشغول بحث و گفتگو شوند: وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُم؛(2) اگر دیدى كسانى قصد توطئه و شبهه افكنى نسبت به آیات ما را دارند از آنها دورى كن. ما در این زمان چنین كسانى را سراغ داریم. كسانى كه بحث مى‌كنند و مى‌گویند: آیا قرآن قابل نقد است یا خیر؟! آیا قرآن كلام خدا است یا كلام پیامبر؟! آیا اشتباه هم در قرآن وجود دارد؟! و پاسخ مى‌دهند كه بلى قرآن هم مانند هر كتاب دیگرى قابل نقد است! نقد آن نیز با محك تجربه است؛ ما
----------------
1. لقمان (31)، 13.
2. انعام (6)، 68.
﴿ صفحه 112 ﴾

باید دستورات خدا را در عمل به كار بگیریم، اگر تجربه آن موفق بود از آنها استفاده كنیم، وگرنه باید آن را كنار بگذاریم!