راز تأكید قرآن بر تدبر در «آیات» الهى
اصطلاح «آیات» و تفكر و تدبر در آیات هم كه در قرآن و روایات بر آن بسیار تأكید شده در واقع، اشاره به همین مطلب است كه انسان با توجه به آثار، توجه به مؤثر پیدا كند. در قرآن كریم به كلمات «آیه»، «آیات اللّه»، «آیاتنا» و شبیه آنها زیاد برخورد مىكنیم. «آیه» در لغت به معناى «نشانه» است؛ گرچه ما در اصطلاح و عرف جارى خودمان این كلمه را بیشتر به معناى «آیه قرآن» به كار مىبریم. قرآن كریم در آیات متعددى ما را به تفكر و تأمل در آیات تكوینى و نشانههاى الهى دعوت مىكند، از جمله این آیه:
﴿ صفحه 101 ﴾
ـ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ. یُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّیْتُونَ وَ النَّخِیلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الَّثمَراتِ إِنَّ فِی ذلِكَ لَآیَةً لِقَوْم یَتَفَكَّرُون؛(1) او است كسى كه از آسمان، آبى فرود آورد كه [آب] آشامیدنى شما از آن است، و روییدنى [هایى] كه [رمههاى خود را] در آن مىچرانید [نیز] از آن است. به وسیله آن، كشت و زیتون و درختان خرما و انگور و از هر گونه محصولات [دیگر] براى شما مىرویاند. قطعاً در اینها براى مردمى كه اندیشه مىكنند نشانهاى است.
آیا به راستى ما تا به حال درباره این نشانهها و آثار با عظمت الهى، آنگونه كه شایسته است تدبر كردهایم؟ راستى چگونه است كه دانهاى كوچك تبدیل به نهالى بارور و تنومند مىشود؟ آیا تا به حال به كیفیت نزول باران و فواید پرشمار آن درست توجه كردهایم؟ آیا هیچ فكر كردهایم كه اگر همیشه شب یا روز بود چه وضعى پیش مىآمد؟ آیا گهگاه كه دچار بىخوابى مىشویم، اندیشیدهایم كه خواب چه نعمت خوب و بزرگى است؟! آیا درباره آسمان بىانتها و رازهاى بىشمار سر به مهر آن چقدر مطالعه كردهایم؟ قرآن مىفرماید، زمین، آسمان، گیاه، كوه، دریا، ماه، خورشید، ستارگان و... همه و همه، آیات الهى و نشانههایى از وجود خداى متعال هستند. آسمان و زمین و ماه و خورشید و گیاهان و درختان، شب و روز پیش چشم ما هستند و ما شب و روز از خدا غافلیم! این حكایت به آن مىماند كه انسان عكس كسى را در دست داشته باشد و شب و روز به آن نگاه كند، اما در اثر توجه به خود عكس و خصوصیاتى از قبیل كیفیت كاغذ، اندازه، رنگآمیزى و زمینه آن، از خود
----------------
1. نحل (16)، 10ـ11.
﴿ صفحه 102 ﴾
صاحب عكس كاملا غافل باشد! ما باید تمرین كنیم كه به عالَم و پدیدههاى آن به عنوان جلوههایى از جمال یار بنگریم و زبان حالمان این باشد كه:
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از او است *** عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از او است
اگر چنین نگرشى برایمان به صورت ملكه در آید، دیگر هیچوقت از یاد خدا غافل نخواهیم شد.
زمان و مكان، یادآور خداوند
از جمله چیزهایى كه مىتواند «مذكِّر» و یاد آورنده خدا براى ما باشد «زمان» و «مكان» است. درست است كه همه زمانها و مكانها مخلوق خداوند هستند، اما برخى از زمانها و مكانها به دلیل نسبت ویژهاى كه با خدا دارند، بر سایر زمانها و مكانها شرافت پیدا كردهاند. همه زمینها را خدا خلق كرده و انتساب به خدا دارد، اما كعبه و خانه خدا انتسابى خاص و شرافتى ویژه دارد/ همه زمانها به خدا انتساب دارند، اما شرافت «ایام اللّه» فقط اختصاص به برخى از زمانها دارد: وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَیّامِ اللّه؛(1) و روزهاى خدا را به آنان یادآورى كن. شب قدر آنچنان شرافتى دارد كه از هزار ماه بهتر است: لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر.(2) شرافت روز «غدیر خم» به حدى است كه آن را بزرگترین عید اسلام قرار داده است. دین در این روز تكمیل و نعمت خدا به حد تمام خود رسیده است: الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی؛(3) امروز
----------------
1. ابراهیم (14)، 5.
2. قدر (97)، 3.
3. مائده (5)، 3.
﴿ صفحه 103 ﴾
دین شما را برایتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم. روز 22 بهمن روزى بود كه خداى متعال پیروزى بر كفار و دست نشاندگان آنها را نصیب ملت مسلمان ایران كرد. از این رو، این روز را از «ایام اللّه» مىدانیم.
در هر حال همانطور كه زمین و آسمان و ماه و خورشید و كوه و دریا مىتوانند به عنوان آیات الهى توجه ما را به خدا جلب كنند، زمانها و مكانهاى خاصى نیز وجود دارند كه از چنین زمینه و استعدادى برخوردارند. سرّ این هم كه بر بزرگداشت شعایر مذهبى تأكید گردیده همین است كه مردم با دیدن آنها به یاد خدا مىافتند: وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب؛(1) و هر كس شعایر خدا را بزرگ دارد در حقیقت، آن [حاكى] از پاكى دلها است. در ایام محرّم، مردم با دیدن پرچمها و بیرقها و سایر شعایرى كه نشانه فرارسیدن محرم و عاشورا است، به یاد امام حسین(علیه السلام)و خدا و دین مىافتند و این مسایل در ذهنشان زنده مىشود. از این رو كسانى كه به بزرگداشت شعایر در جامعه كمك مىكنند در حقیقت به زنده نگاهداشتن یاد خدا كمك مىكنند.
روىگردانى از شعایر الهى، نشانه مسخ هویت انسانى
یكى از علایم زنده بودن دل نیز این است كه انسان با دیدن شعایر دینى روح معنویتش تقویت شود و توجهش به خدا بیشتر گردد. اگر خداى ناكرده دیدیم كه با مشاهده شعایر دینى و مواجهه با آنها هیچ تغییرى در قلب و روحمان ایجاد نمىشود، باید بدانیم كه شدیداً در معرض سقوط قرار گرفتهایم. از آن سو
----------------
1. حج (22)، 32.
﴿ صفحه 104 ﴾
نیز اگر با دیدن شعایر مذهبى، یاد خدا در دلمان زنده مىشود و مرغ معنویت در آسمان دلمان به پرواز در مىآید، باید خدا را شكر كنیم كه همچنان در مسیر تكامل هستیم و چراغ ایمان هنوز در قلبمان روشن است.
قرآن كریم به كسانى اشاره مىكند كه نه تنها مواجهه با شعایر الهى را خوش نمىدارند، بلكه به هنگام رو به رو شدن با آنها حالت تنفر و انزجار نیز به آنها دست مىدهد! وَ إِذا ذُكِرَ اللّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَة؛(1) و چون خدا به تنهایى یاد شود، دلهاى كسانى كه به آخرت ایمان ندارند، منزجر مىگردد! آرى، برخى افراد كارشان به جایى مىرسد كه با شنیدن نام خدا نه تنها توجهشان به خدا بیشتر نمىشود، كه آتش نفرت در دلشان زبانه مىكشد! آنان از اینكه نام خدا برده شود ناراحت مىشوند. نه تنها خودشان نام خدا را بر زبان جارى نمىكنند، كه اگر دیگران نیز نام خدا را ببرند خوشایند آنها نیست.