به سوى بىنهایت!
خداى متعال زمینههاى بسیارى را براى رشد و تكامل انسان فراهم كرده كه اگر انسان راه را گم نكند و در دام شیاطین و اغواگران نیفتد، مىتواند راه خدا را
----------------
1. نهجالبلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، خ 178.
2. همان.
﴿ صفحه 98 ﴾
آنچنان بپیماید كه هم آرامش و شیرینى زندگى دنیا را داشته باشد و هم از سعادت و لذتهاى آخرت بهرهمند گردد. زمینههاى تكامل انسان و پرواز در عالم معنویت حد و حصر ندارد و نمىتوان نقطه مشخصى را تعیین كرد و گفت انسان مىتواند تا آنجا برسد.
خداوند بندگانى دارد كه از یاد خدا و توجه به ذات اقدس حق آنچنان سرمست و غرق لذت مىشوند كه تمامى لذتهاى دیگر دنیا، در مقابل آن، صفر و هیچ است! نزد آنها كارها و حركات ما مثل بازىها و حركات و لذتهاى كودكان است. كسانى هم كه به مقامات عالى معنویت رسیدهاند دعواها و قهر و آشتىهاى ما بر سر امور دنیا را دقیقاً به همین صورت بىارزش و بىمفهوم مىبینند و در دل به ما مىخندند كه عمر خود را صرف چه چیزهاى پوچ و بىارزشى مىكنیم. ائمه اطهار و امام سجاد(علیهم السلام) كه این لذت را چشیدهاند در مناجاتهایشان این گونه عرضه مىدارند كه: یا مَوْلاىَ بِذِكْرِكَ عاشَ قَلْبى؛ مولاى من! دل من با یاد تو زنده است و حیات دارد. از این رو خواندن مناجاتهاى ائمه(علیهم السلام) و تأمل در مضامین آنها راهى است براى اینكه انسان متوجه شود لذتهاى دیگرى نیز در این دنیا وجود دارد كه سرخوشى و حیات دلهاى دوستان خاص خدا بستگى به آنها دارد.
﴿ صفحه 99 ﴾
همه چیز، مایهاى براى ذكر خدا
گرچه هدف نهایى در ذكر، ذكر قلبى و توجه به ذات اقدس الهى است، اما سیر طبیعى در این راه، براى ما انسانهاى عادى این است كه ابتدا باید از ذكر لفظى و توجه به اسماء و صفات الهى شروع كنیم و به تدریج به مرتبه ذكر قلبى و توجه به خود ذات دست پیدا كنیم.
یكى از راههایى كه براى نیل به ذكر قلبى وجود دارد این است كه انسان سعى كند به هرچه و هر كس نگاه و توجه مىكند ارتباط آن را با خدا مد نظر داشته باشد. انسان باید تمرین كند كه وقتى به موجودات عالم نگاه مىكند، گل و گیاه و آسمان و زمین و ماه و ستاره و دریا نبیند، بلكه «مخلوق خدا» و «فعل خدا» ببیند. اگر تمرین كنیم و خود را عادت دهیم به هر چیز از آن جهت كه فعل و مخلوق خداى متعال است نگاه كنیم، كمتر به غفلت مبتلا خواهیم شد.
توجه به جهان و موجودات آن، نظیر توجه به یك اثر هنرى، یك نقاشى یا یك ساختمان است. گاهى توجه ما فقط به خود آن اثر، نقاشى و ساختمان است و هیچ توجهى به پدید آورنده و خالق آن اثر نداریم. گاهى نیز اثر و مؤثر را با هم مىبینیم و در همان حال كه چشم به اثر دوختهایم در دل و به زبان
﴿ صفحه 100 ﴾
نیز به پدیدآورنده و خالق اثر آفرین مىگوییم و او را تحسین مىكنیم. نگاه ما به عالم هستى نیز مىتواند همین دو حالت را داشته باشد. بسیارى از مردم در رویارویى با موجودات و پدیدههاى عالم، تمام توجه و حواسشان فقط به خود آن موجود و پدیده است و به كلى از خالق و پدیدآورنده آن غافلند. این همان نگاه و توجهى است كه غفلت از خدا را در پى دارد. هر آنچه در عالم وجود مىبینیم جلوههاى عظمت، قدرت، علم، حكمت، جلال و جمال الهى است. مىتوان در عین توجه به موجودات؛ قدرت، علم، حكمت و عظمت خداى متعال را نیز دید و به آن توجه داشت و ثناگوى او بود؛ همانگونه كه مىتوان ضمن تماشاى یك تابلوى زیباى نقاشى، به زبان و دل، نقشآفرین آن را تحسین كرد و هنرنمایى او را ستود.
البته اولیاى خاص الهى به مقامى مىرسند كه فقط خود مؤثر را مىبینند. آنان به هیچیك از مظاهر عالم ماده، با نظر استقلالى نگاه نمىكنند و در همه حال فقط خدا را مىبینند.