تحلیلى عقلى درباره عامل غفلت
در زمینه عوامل ایجاد كننده و نیز از بین برنده غفلت، هم مىتوانیم به تحلیلهاى «عقلى» روى بیاوریم و هم مىتوانیم با استفاده از «نقل» و آیات و روایات به شناسایى این عوامل بپردازیم.
به طور كلى، عامل غفلت ما از یك مسأله، توجه به مسایل دیگر است. بارها اتفاق افتاده كه مىخواستهایم كارى را انجام دهیم اما در اثر مشغول شدن به كارها و مسایل دیگر، به كلى فراموشمان شده و از آن غافل شدهایم.
مثلا اگر در یك جلسه سخنرانى یا كلاس درس، تمام حواسمان به سخنران و معلم باشد، از اینكه كنار دستمان یا پشت سرمان چه كسى نشسته و یا اینكه در بیرون چه مىگذرد به كلى غافل مىشویم. اگر به عكس، تمام حواسمان به دور و برمان یا بیرون از كلاس باشد، چیزى از درس استاد نمىفهمیم. آنچه كه موجب مىشود ما از خدا، قیامت و وظایف خودمان نسبت به خدا و قیامت غافل شویم توجه به مسایل دیگر است. ما به طور طبیعى، گرایشها، خواستها و نیازهایى داریم و در اثر پرداختن به آنها از این مسایل اصلى غافل مىشویم. مثلا انسان نیاز به غذا، مسكن و پوشاك دارد.
﴿ صفحه 78 ﴾
براى تهیه اینها باید تلاش كند و دنبال كسب و كارى برود. گاهى انسان به خود مىآید و مىبیند عمرى است شب و روز، فكر و ذكرش همین چیزها بوده و اصلا فرصتى نیافته تا درباره مبدأ و معاد و مسیرى كه بین مبدأ و معاد پیش رو دارد، بیندیشد!
چیزهایى كه در اطراف ما هستند و به طور طبیعى توجه ما را به خود جلب مىكنند، گاهى به گونهاى هستند كه توجه به آنها انسان را از آن مسایل اصلى چنان دور مىكند كه بازگشتش بسیار مشكل است. اینگونه امور را خداوند بر ما حرام كرده است. مثلا خداوند نوشیدن مُسكرات را حرام كرده؛ چون باعث مىشود عقل انسان زایل گردد و دیگر نتواند به خدا توجه كند! یا مثلا غنا و موسیقىهاى لهوى هم همینطور هستند. اگر انسان به اینگونه چیزها عادت كند به كلى از خدا و قیامت و این طور مسایل غافل مىشود: وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللّه؛(1) و برخى از مردم كسانىاند كه سخن بیهوده را خریدارند تا [مردم را] بى [هیچ ]دانشى از راه خدا گمراه كنند.
گاهى برخى سرگرمىها نظیر تماشاى بعضى از برنامههاى تلویزیون یا گپ زدن با دوستان باعث گردد كه انسان از نمازش هم غافل شود! این گونه چیزها دو حیثیتى هستند؛ از یك سو مىتوانند موجب غفلت انسان از یاد خدا گردند و از سوى دیگر، انسان اگر از قبل مقدماتى را در خود فراهم كرده باشد، بتواند از آنها در جهت كمال و توجه به خداوند نیز استفاده كند!
چنان نیست كه همه چیزهایى كه جنبه حیوانى و مادى دارند، لزوماً و صد در صد غفلتآور باشند؛ بلكه بستگى به خود ما و شرایط روحى و نفسانى ما دارد. ما مىتوانیم زمینه روحى و نفسانى را در خود چنان آماده كنیم كه همین
----------------
1. لقمان (31)، 6.
﴿ صفحه 79 ﴾
امورى كه براى بسیارى از مردم موجب غفلت مىشوند، براى ما حتى نردبان صعود به قلل كمالات انسانى باشند!
عوامل غفلت از دیدگاه «نقل»
یكى از مواردى كه موجب غفلت دانسته شده و نسبت به آن هشدار داده شده توجه به مظاهر زندگى مادى نظیر مال، ثروت و زن و فرزند است. قرآن مىفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللّه؛(1) اى كسانى كه ایمان آوردهاید، [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نگرداند.
نفسِ مال و ثروت و زن و فرزند بد نیست؛ به همین دلیل هم قرآن و اسلام اصل توجه به آنها را حرام نكرده است؛ اما هشدار داده كه مراقب باشید زمینه غفلت در آنها هست. قرآن از كسانى یاد مىكند كه كسب و تجارت و تحصیل درآمد موجب بازداشتن آنها از یاد خدا نمىگردد: رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّه؛(2) مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستد آنان را از یاد خدا غافل نمىكند. مىتوان به كسب و كار و زندگى عادى مشغول بود و در عین حال از خدا غافل نگشت؛ اما سؤال مهم این است كه چگونه؟!
راز این مسأله در «وسیله انگارى» یا «هدف انگارى» مظاهر مادى و دنیوى است. آنگاه كه كسب و كار و مال و ثروت و فرزند به صورت هدف در آیند و قبله آمال انسان قرار گیرند، مانع از «ذكر خدا» و موجب غفلت انسان مىگردند. اما اگر كسى آنها را وسیلهاى براى كسب رضایت خداوند و رسیدن
----------------
1. منافقون (63)، 9.
2. نور (24)، 37.
﴿ صفحه 80 ﴾
به آخرت قرار داد، موجب غفلت او نخواهد شد. براى انسانهاى عادى، پرداختن به امور خانواده و همسر و فرزند غفلتآور است، اما كسانى هستند كه همین امور را تبدیل به عبادت مىكنند و با استفاده از آنها به خدا تقرب مىجویند!