«عامل» و «مانع» رشد نفس
آفت نفس «گناه» و مایه حیات و رشد و تغذیه آن «یاد خدا» و توجه به معنویات است. قرآن مىفرماید خدا و پیامبر شما را به چیزى مىخوانند كه حیات شما در آن است: اِسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یُحْیِیكُم؛(1) اجابت كنید خدا و رسول را آن هنگام كه شما را به چیزى مىخوانند كه شما را زنده مىگرداند. انذار پیامبر براى كسى مفید است كه قلب و دلش حیات داشته باشد؛ چرا كه فرمود: لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیًّا؛(2) تا بیم دهد آن را كه زنده است. انذار براى كسى است كه زنده باشد؛ نه زنده جسم، كه زنده روح و جان.
----------------
1. انفال (8)، 24.
2. یس (36)، 70.
﴿ صفحه 31 ﴾
تزكیه نفس كه موجب حیات نفس و صفاى باطن مىگردد به اندازهاى اهمیت دارد كه خداوند قبل از بیان آن، یازده قسم یاد مىكند. در هیچ كجاى قرآن نداریم كه براى بیان مطلبى یازده قسم خورده باشد. جز در همین یك مورد و این نشان از اهمیت بالاى این مسأله دارد: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها. وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها. وَ النَّهارِ إِذا جَلاّها. وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها. وَ السَّماءِ وَ ما بَناها. وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها. وَ نَفْس وَ ما سَوّاها. فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها. قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّاها؛(1) قسم به خورشید و روشنى آن؛ و قسم به ماه آنگاه كه به دنبال آن آید؛ و قسم به روز آنگاه كه زمین را روشن سازد؛ و قسم به شب وقتى كه عالم را در پرده سیاهى كشد؛ و قسم به آسمان و آن كه آن را بنا كرد؛ و قسم به زمین و آن كه آن را گستراند؛ و قسم به نفس و آن كه آن را نیكو ساخت؛ پس خیر و شرّش را به آن الهام كرد؛ [كه ]هر كس آن [نفس ]را پاكیزه ساخت قطعاً رستگار شد.
اگر طالب رستگارى و نجات هستى، راه آن «تزكیه نفس» است. تزكیه نفس به چه حاصل مىشود؟ به اینكه آفتها را از آن جدا كنى، وسایل تغذیهاش را فراهم سازى و با تمرین و تكرار، آن را قوى و توانا نمایى. تمرین نفس چیست؟ ذكر خدا؛ كه فرمود: اُذْكُرُوا اللّهَ ذِكْراً كَثِیراً. وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ عَشِیّا؛(2) خدا را یاد كنید، یادى بسیار؛ و صبح و شام او را به پاكى بستایید.
چرا در یك شبانه روز به یك نماز بسنده نكرد و فرمود پنج نماز بخوانید؟ چون مىخواست ذكر خدا تمرین و تكرار شود؛ و نماز ذكر خدا است.
هركس در هر كار و زمینهاى بخواهد به جایى برسد و مهارت و مقامى
----------------
1. شمس (91)، 1ـ9.
2. احزاب (33)، 41ـ42.
﴿ صفحه 32 ﴾
كسب كند، باید تمرین و تكرار داشته باشد. اگر كسى بخواهد در یك رشته ورزشى قهرمان شود، باید به تمرینهاى سخت و فشرده بپردازد. هر قدر آرزوى مقامى بالاتر را داشته باشد به همان میزان باید بر تلاش و تمرین خود بیفزاید. تزكیه نفس و نیل به كمالات انسانى نیز از این قاعده كلى مستثنا نیست.
جان آدمى به تزكیه زنده مىگردد؛ و تزكیه نیز با یاد خدا و دورى از گناه حاصل مىشود؛ و آن نیز نیاز به تمرین و تكرار دارد؛ و مسیر خاص تزكیه نفس و تكامل روح انسانى را خداى متعال به فضل خودش از طریق انبیا در اختیار ما قرار داده است.
﴿ صفحه 33 ﴾
رشد و تباهى نفس
اینكه نفس چگونه رشد مىكند، یا چگونه آفتزده و فاسد مىگردد، امرى حسّى نیست كه ما مثلا آن را با چشم ببینیم. رشد و لاغرى جسم و صحت و مرض آن براى ما محسوس است، اما صحت و مرض روح و نفس، و صلاح و فساد آن را با حس ظاهر نمىتوان ادراك كرد. آنان كه به درجاتى از
تكامل نفس دست یافتهاند، درمىیابند كه رشد نفس و كامل شدن آن به چه معنا است. قرآن مىفرماید نفس شما نیز ـ همانند جسم ـ پاكیزگى و آلودگى دارد. هر كس آن را پاكیزه گرداند، نفس او رشد مىكند، تكامل مىیابد و به فلاح مىرسد؛ همانند دانهاى كه ابتدا جوانهاى كوچك مىزند و مىتواند با مراقبت و رسیدگى تبدیل به درختى تناور شود كه هر سال صدها و هزاران میوه به بار آورد. هركس نیز نفس را آلوده سازد، نفس او فاسد و ضایع مىگردد؛ مانند نهالى كه در اثر عدم رسیدگى، گرفتار آفت گردیده، خشك مىشود و از بین مىرود.
گاهى نفس به مرحلهاى مىرسد كه نه تنها میوه و ثمرى ندارد، كه از درون آن آتش زبانه مىكشد. قرآن كریم مىفرماید: فَاتَّقُوا النّارَ الَّتِی وَقُودُهَا
﴿ صفحه 34 ﴾
النّاس؛(1) از آتشى بترسید كه آتشزنه آن، انسانها هستند. این آتشى است كه براى افروختن آن لازم نیست هیزم و آتشى از بیرون بیاورند، هیزم و آتش آن خود انسانها هستند!