3. جمهوری اسلامی؛ احیاگر ارزشهای دینی در جامعه
در تحلیل کارآمدی نظام جمهوری اسلامی، برخی در صدد برآمدهاند تا دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی را شناسایی کنند؛ اما غالباً بهسمت دستاوردهایی رفتهاند که نتایجی عینی و محسوس دارد. درک این دستاوردها بهدلیل اینکه محسوس است، کار مشکلی نیست و بازگفتن آن بر دیگران آسان است؛ اما سلسلهآثاری وجود دارد که بسی ارزشمندتر از این آثار محسوس است؛ ولی چون غیرحسی است، دیرتر به آن توجه میکنند یا گاهی بهکل از آن غافل میشوند.
برخی دستاوردهای محسوس انقلاب اسلامی، پیش چشم ماست؛ مانند احترامی که جامعة اسلامی ما در بین جوامع دیگر یافته، و موقعیتی که در نظام بینالمللی پیدا کرده است؛ نیز عزتی که ایرانیها در مقابل دیگر ملتها یافتهاند؛ اما سلسلهآثار دیگری بر این انقلاب مترتب شده، که بسی ارزشمندتر از این موارد است و آن آثار معنویای است که بهبرکت انقلاب اسلامی پیدا شده است.
تا پیش از پیروزی انقلاب، اگر دانشجوی مسلمانی میخواست در دانشگاه نماز بخواند، از همکلاسهای خود خجالت میکشید و درحقیقت، نمازخواندن برای یک جوان، عیب و عار بود. اگر آن دانشجو فرد بسیار مقیّدی بود، باید مکانی خلوت مییافت تا نمازش را بهجای آورد و دیگران مسخرهاش نکنند. کار بدانجا کشید که در سالهای
﴿ صفحه 409 ﴾
آخر دوران ستمشاهی، زمینة تصویب و اجرای قانونی در کشور فراهم آمد که بر آن اساس، ورود زنان باحجاب به دانشگاه ممنوع میشد. در آن دوران، تاریخ اسلامی و هجری را به تاریخ زمان کورش و تاریخ هخامنشی برگرداندند تا تاریخ اسلام به فراموشی سپرده شود. در آن زمان، در شهرهایی مانند تهران، چندان كه مشروب فروشی وجود داشت کمتر صنف دیگری بهچشم می خورد؛ گوشت خوک را در علن میفروختند؛ کازینوها اجازة فعالیت داشتند؛ عرقخوری در سطح جامعه رواج داشت؛ و در نشریات و کتابها مطالب و تصاویر مستهجن بهچشم میخورد. وضع چنان بود که اگر کسی وارد کشور می شد، متوجه نمیشد که اینجا کشور کفر است یا کشور اسلامی.
امروز، بهبرکت انقلاب اسلامی، آثار حاکمیت دین در جامعه نمایان شده است و اعتقادات و باورها و ارزشها و مراسم و مناسک دینی و مذهبی، روزبهروز بیشتر رونق مییابد و با وجود اینهمه عوامل نامساعد فرهنگی، علاقة جوانان، روزبهروز به دین و مظاهر دین بیشتر میشود. بنابراین میبینیم که در ایام اعتکاف، دانشجویان صف میکشند تا در مساجد دانشگاهها معتکف شوند؛ حالآنکه تا قبل از پیروزی انقلاب، خجالت میکشیدند در دانشگاه نماز بگزارند. توسعة کمّی و کیفی مساجد، نشر روزافزون کتابهای دینی و مذمومبودن اعمال خلاف شرع در دیدگان مردم، فقط بخشی از دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزة معنویت است.
بنابراین مهمترین اثر این انقلاب، مسئلة حاکمیت دین و ارزشهای دینی در جامعه است. البته این بدان معنا نیست که هیچ متخلف و قانونشکنی در کشور وجود ندارد، بلکه ادعا این است که بیشتر افراد جامعه به ارزشهای دینی احترام میگذارند و بهفرض اگر شخصی پایبند به احکام شرع نباشد، برای کسی که عامل به ارزشهای دینی است، ارزش قائل است. ازاینرو میبینیم پدر و مادرانی که نماز نمیخوانند، فرزندان خود را به مدارسی میفرستند که آموزههای دینی را به آنها یاد دهند.
پس ارزشهای دینی بر جامعه حاکم است و این از برکات حاکمیت دین و رهبری دینی بر جامعة ماست. تلاش دشمن این است که به مردم القا کند این انقلاب با هدف اقتصادی روی داده، یا اینکه ملیگرایانه بوده؛ اما روشن است که مردم برای احیای ارزشهای الهی در جامعه، انقلاب کردند. ازاینرو دیدیم که محور سخنان امام خمینی رحمه الله
﴿ صفحه 410 ﴾
ـ از روزی که سخنرانیهایشان را در مسجد اعظم قم شروع کردندـ این بود که برای اسلام احساس خطر میکنند. ایشان تا آخرین لحظة عمر شریفشان بر همین مسئله تأکید میورزیدند و همواره به اسلام سفارش میکردند. ما در سایة پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری نظام جمهوری اسلامی، فرصت یافتیم که اسلام را بهتر بشناسیم و بدان بهتر عمل کنیم و آن را بهتر به دنیا بشناسانیم.
4. جمهوری اسلامی؛ نظامی منسجم و متحد
بهبرکت نظام جمهوری اسلامی، در عین اینکه تنوع قومیتی و زبانی و مذهبی آشکار است، انسجام و یکپارچگی و اتحاد همچنان به قوت خود باقی است. این انسجام و همبستگی را در عرصههای گوناگون میتوان نشان داد و نقش بیبدیل ولایت فقیه را در آنها ترسیم کرد. در اینجا به برخی مظاهر انسجامبخشی ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی اشاره میکنیم:
الف) انسجام در ساختار در عین تفکیک قوا: در نظام جمهوری اسلامی، سه قوة مقننه و مجریه و قضائیه از یکدیگر تفکیک شدهاند؛ اما در رأس هرم، تمام قدرتها در یک نقطة وحدتبخش متمرکز می شوند. در نظام مبتنیبر ولایت فقیه، قوای سهگانه تحت اشراف نقطة مرکزی، یعنی ولی فقیه قرار می گیرند و چون او، هم حافظ قانون اساسی و هم ارزشهای اسلامی است، موظف است که برای جلوگیری از تخلفات در اجرای احکام اسلامی نظارت کافی داشته باشد. همچنین ولی فقیه، نقش هماهنگکنندة قوای سهگانه را ایفا میکند و از تنش در جامعه بازمیدارد و همگان را به هماهنگی و دوستی و همدلی فرامیخواند و اگر تنشهای شدید و بحران پدید آید، آنها را دفع می کند. در این چند دهه که از عمر نظام جمهوری اسلامی میگذرد، چه در زمان حیات امام خمینی رحمه الله و چه در زمان رهبری مقام معظم رهبری، بارها بهسبب تنشهای خاصی که خواهناخواه در هر جامعه ای پیش می آید، نظام در شرف بحران قرار گرفته است؛ و چنانچه تدبیرهای حکیمانة ایشان نبود، کشور بهسبب اختلافات درونساختاری، دستخوش بحرانهایی شبیه به آنچه میشد که در برخی کشورها رخ داده است.
اگر ما در صدد مقایسة نظام جمهوری اسلامی با دیگر نظامهای دموکراتیک جهان
﴿ صفحه 411 ﴾
ـکه امروز پیشرفته ترین نظامهای حکومتی شناخته می شوندـ برآییم، درخواهیم یافت که از مهمترین امتیازات نظام جمهوری اسلامی ایران بر دیگر نظامها، انسجام درونی آن است. در همة نظامهای دموکراتیک، شاخص اصلی دموکراتیک و پیشرفتهبودن را این می دانند که قوا از یکدیگر تفکیک شوند و در هم دخالتی نداشته باشند؛ ولی ما عملاً هیچ کشوری را سراغ نداریم که در آن، قوا کاملاً از هم منفک باشند و در هم دخالت نکنند. پس نوعی ناهماهنگی درونی در نظامهای دموکراتیک فعلی دنیا وجود دارد؛ اما در نظام جمهوری اسلامی، درعینحال که سه قوه از هم منفکاند و تکالیف و اختیاراتشان از هم جداست، یک عامل هماهنگکننده و بازدارنده از بحران نیز پیش بینی شده است که بر هر سه قوه اشراف دارد. ولی فقیه، مسئول هیچیک از قوا نیست؛ اما مسئولان قوا مشروعیت خود را از او میگیرند و تا نصب وی نباشد، آنها حق اعمالنظر ندارند. این امر سبب شده است كه عامل وحدتبخشی در نظام جمهوری اسلامی شكل گیرد. در عمل نیز دیدیم که رهبری چه نقش مهمی در این زمینه ایفا، و از تنشهای شدید میان مسئولان قوای مختلف جلوگیری کرده، و اجازه نداده است که اختلافات درونی به بحران بدل شود.
ب) انسجام مردم و آحاد جامعه: دشمن همواره در تلاش بود تا با اشاعة اندیشههای فرقهگرایانه و نژادپرستانه، میان گروههای مختلف جامعه شکاف اندازد؛ اما وجود رهبر آگاه و مدبر مانع تحقق آمال و ایدههای او شد. در زمان امام خمینی رحمه الله ، بهویژه در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، دشمن برای تفرقه انداختن میان قومیتهای مختلف، تلاشهای گستردهای کرد؛ اما درنهایت، با فرمایشها و رهبریهای مدبرانة امام خمینی رحمه الله ، این نقشهها نقش بر آب میشد و استعمارگران ناکام میماندند. دلیل اصلی ناکامیهای دشمن در ایجاد اختلافات این بود که بیشتر مردم ایران، از هر قوم و دستهای، کلام امام رحمه الله را حجت میدانستند و سخنان ایشان را نهتنها بهعنوان رهبر سیاسی میپذیرفتند، بلکه اطاعت از او را وظیفة دینی خود میشمردند. این پشتوانة اعتقادات دینی مردم بود که کار را بر دشمنان نظام سخت میکرد. این اعتقاد که ولی فقیه، جانشین امام زمان عجل الله تعالی فرج الشرف است و اطاعت از او همچون اطاعت از آن حضرت واجب است، سبب میشد که مردم ایشان را محور حرکت و مسیر خود قرار دهند.
﴿ صفحه 412 ﴾
اگر نظام جمهوری اسلامی ایران را با دیگر کشورهای اسلامی مقایسه کنیم، بهروشنی درمییابیم که در کشورهایی مجاهدتهای بسیاری صورت گرفت تا حکومت براساس اسلام نهاده شود؛ مثلاً برای شکلگیری جمهوری اسلامی پاکستان، مردم آن کشور با انگلیس و هند مدتها در جنگ بودند و افراد بسیاری فدا شدند؛ اما درنهایت، استعمارگران، با نفوذ در آن کشور، زمینههای اختلافات داخلی را تشدید کردند و وضعیتی در آنجا حاکم ساختند تا بتوانند مدتهای مدید از این آب گلآلود ماهی بگیرند. در افغانستان نیز مجاهدان آن کشور برای رفع سلطة بیگانگان در کشورشان بسیار کوشیدند؛ اما بهدلیل نبود رهبری منسجم و واحد، همچنان درگیر مسائل داخلی خویشاند. ولی در نظام جمهوری اسلامی چنین اتفاقی نیفتاد؛ زیرا در اینجا نظام مبتنیبر ولایت فقیه حاکم شد و قداست این مقام نزد مردم مانع از این بود که اختلافات آنان جدی شود. درحقیقت در ایران، سخن از وجوب شرعی تبعیت از ولی فقیه بود و تعصبات قومی و قبیلهای و حزبی در میان مردم جایگاهی نیافت.
ازهمینرو دشمن تمام توان خود را به كار برده است تا از هر راه ممکن این جایگاه را تضعیف کند و از ابهت آن بکاهد. میتوان ادعا کرد که هیچ موضوعی بهاندازة ولایت فقیه مورد هجمة دشمنان داخلی و خارجی قرار نگرفته است. گاه اصل ولایت فقیه و گاه شخص ولی فقیه هدف اصلی تهاجم دشمنان است. این حاکی از آن است که بزرگترین خطر برای آنها، و بزرگترین پشتیبانی برای نظام جمهوری اسلامی ایران، ولایت فقیه است.
5. جمهوری اسلامی؛ نظامی متکی بر ضمانت اجراهایی درونی و بیرونی
از جمله امتیازات نظام جمهوری اسلامی بر دیگر نظامهای رایج دنیا این است که افزون بر ضمانت اجراهای بیرونی، ضمانت اجرایی درونی نیز دارد. یعنی افراد، در درون خود، یک ضامن اجرا برای اطاعت از مقررات این نظام دارند. اکثر قریببهاتفاق نظامها، با زور و قدرت، مقررات دولت را بر مردم تحمیل می کنند و بنابراین، مردم هرجا بتوانند، از زیر بار آن شانه خالی میکنند، و مهمترین عاملی که می تواند افراد را قانون مدار و مطیع قانون کند، ترس از جریمه و زندان و مجازات است. ازاینرو، وقتی ترسی در میان نباشد، انسان
﴿ صفحه 413 ﴾
ممکن است دست به هر عملی بزند. اما نظام اسلامی مجازاتها و جریمههایی برای تخلفات درنظر گرفته است. عامل دیگری نیز هست که اگر در مردم تقویت شود، میتواند بسیاری از مشکلات اجتماعی را حل کند و آن، عامل عبارت است از ایمان مردم به اینکه شرعاً باید از مقررات دولت اسلامی اطاعت کرد. این ضامن اجرا یک ضامن اجرای درونی است و ناشی از ایمان فرد است. البته نمیتوان انکار کرد که موارد تخلفی در نظام جمهوری اسلامی دیده میشود؛ اما باید درنظر داشت که اگر این نظارت درونی نبود، تخلفات بسیار گستردهتر از اطاعتها میشد و سنگ روی سنگ بند نمی شد. پس مهمترین عاملی که می تواند مردم را کنترل و قانونمدار سازد، این است که انگیزة الهی و تقید به وظیفة الهی و شرعی را در خود تقویت کنند.