1ـ5. حکومت و ولایت پیامبران
براساس نصوص معتبر دینی، پیامبران، ازناحیة خداوند، حق حاکمیت و ولایت یافتهاند. در قرآن کریم، آیاتی هست که اطاعت از همة پیامبران را واجب دانسته است و این ولایت، تمام اوامرونواهی ایشان را دربرمیگیرد. در آیة نورانی وَما اَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ اِلاّ لِیُطاعَ بِاِذْنِ اللّهِ(1) (هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر برای اینکه به فرمان خدا از وی اطاعت کنند)، اطاعت از پیامبران بهشکل مطلق آمده است. بنابراین، هم شامل احکامی می شود که هر پیامبری ازسوی خداوند متعال مأمور ابلاغ آنها به آدمیان است و هم امرونهی هایی را دربرمی گیرد که خود پیامبران صادر می کنند. پس اگرچه این آیة نورانی در مقام اثبات حکومت انبیا نیست، اما اطلاق وجوب اطاعت پیامبران، شامل مواردی نیز می شود
----------------
(1). نساء (4)، 64.
﴿ صفحه 155 ﴾
که پیامبری، متصدی امر حکومت شود و انسانها را به فرمانبرداری از خویش دعوت کند. البته این آیه بر این دلالت ندارد که همة پیامبران عهده دار چنین کاری شده اند.
آیاتی نیز بر این دلالت میکنند که یکایک پیامبران، قوم خود را به اطاعت از خویش فرا می خوانده اند:
کذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلینَ * اِذْ قالَ لَهُمْ اَخُوهُمْ نُوحٌ اَلا تَتَّقُونَ * اِنّى لَکُمْ رَسُولٌ اَمینٌ * فَاتَّقُوا اللهَ وَاَطیعُونِ * وَما اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ اَجْرٍ اِنْ اَجْرِىَ اِلاّ عَلى رَبِّ الْعالَمینَ * فَاتَّقُوا اللّهَ وَاَطیعُون؛(1)«قوم نوح، پیامبران را تکذیب کردند؛ هنگامی که برادرشان، نوح، به آنان گفت: آیا تقوا پیشه نمی کنید؟ مسلّماً من برای شما پیامبری امین هستم. تقوای الهی پیشه کنید و از من اطاعت کنید. من برای این دعوت، هیچ مزدی از شما نمی خواهم. اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است. پس تقوای الهی پیشه کنید و از من اطاعت کنید».
قالَ یا قَوْمِ اِنّى لَکُمْ نَذیرٌ مُبینٌ * اَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطیعُون؛(2) «[نوح] گفت: ای قوم، من برای شما بیم دهندة آشکاری هستم که خدا را بپرستید و از مخالفت با او بپرهیزید و از من اطاعت کنید».(3)
ازیکسو این آیات نیز مستقیم ناظر بر امور حکومتی نیست؛ اما می رساند که یکی از پیامهای اساسی پیامبران بزرگ این بوده است که مردم، فرمانبردار و پیرو آنان باشند. ازسویدیگر قرآن کریم، گویای این است که برخی پیامبران حکومت و حاکمیت داشته اند:
وَکَذلِکَ مَکَّنّا لِیُوسُفَ فِى الأَرْض؛(4) «و اینچنین یوسف را در آن سرزمین متمکن ساختیم».
وَکَذلِکَ مَکَّنّا لِیُوسُفَ فِى الأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْها حَیْثُ یَشاءُ نُصیبُ بِرَحْمَتِنا مَنْ نَشاءُ وَلا
----------------
(1). شعرا (26)، 105ـ110.
(2). نوح (71)، 2ـ3.
(3). در سورة شعرا، آیات 126 و 131 از زبان حضرت هود، 144 و 150 از قول حضرت صالح، 163 از قول حضرت لوط، و 179 از قول حضرت شعیب، و نیز در آیة 50 سورة آلعمران و 63 سورة زخرف از قول حضرت عیسی، عباراتی نقل شده است که در آنها این پیامبران قوم خود را به تقوای الهی و اطاعت از خویش فراخواندهاند.
(4). یوسف (12)، 21.
﴿ صفحه 156 ﴾
نُضیعُ اَجْرَ الْمُحْسِنینَ؛(1) «و این گونه ما به یوسف در سرزمین [مصر] قدرت دادیم که هرجا می خواست در آن منزل می گزید [و تصرف می کرد]. ما رحمت خود را به هرکس بخواهیم [و شایسته بدانیم] می بخشیم و پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کنیم».
فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللّهِ وَقَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَآتاهُ اللّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمّا یَشاءُ؛(2) «سپس، به فرمان خدا آنها سپاه دشمن را شکست دادند و داوود، جالوت را کشت و خداوند، پادشاهی و حکمت را به او بخشید و از آنچه می خواست به او تعلیم داد».
اِصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ وَاذْکُرْ عَبْدَنا داوُودَ ذَا الأَیْدِ اِنَّهُ اَوّاب * وَشَدَدْنا مُلْکَهُ وَآتَیْناهُ الْحِکْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطاب؛(3) «دربرابر آنچه می گویند، شکیبا باش و بهیاد بیاور بندة ما، داوود، صاحب قدرت را، که او بسیار توبه کننده بود، و ما حکومت او را استحکام بخشیدیم. [هم] دانش و حکمت به او دادیم و [هم] داوری عادلانه».
یا داوُودُ اِنّا جَعَلْناکَ خَلیفَةً فِى الأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النّاسِ بِالْحَقِّ؛(4) «ای داوود، ما تو را در این سرزمین جانشین قرار دادیم. پس در میان مردم بهحق داوری کن».
وَیَسْئَلُونَک عَنْ ذِى الْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیْکُمْ مِنْهُ ذِکراً * اِنّا مَکَّنّا لَهُ فِى الأَرْضِ وَآتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَی ءٍ سَبَبا؛(5) «و از تو دربارة ذوالقرنین می پرسند. بگو: بهزودی بخشی از سرگذشت او را بر شما باز خواهم گفت. ما به او، در زمین، قدرت و حکومت دادیم و اسباب هرچیز را در اختیارش گذاشتیم».(6)
----------------
(1). یوسف (12)، 56.
(2). بقره (2)، 251.
(3). ص (38)، 17 و 20.
(4). ص (38)، 26.
(5). کهف (18)، 83ـ84.
(6). قرآن کریم، بهصراحت ذوالقرنین را پیامبر نمی شمارد؛ ولی دربارة وی چنان سخن می گوید که میتوان از آن، پیامبری او را استظهار کرد؛ مانند آیة 86 سورة کهف (قُلْنا یا ذَاالْقَرْنَیْنِ؛ گفتیم: ای ذوالقرنین) که نشان می دهد به ایشان وحی می شده است.
﴿ صفحه 157 ﴾
همچنین از قول حضرت سلیمان علیه السلام آمده است:
قالَ رَبِّ اغْفِرْ لى وَهَبْ لى مُلْکاً لا یَنْبَغى لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدى اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّابُ * فَسَخَّرْنا لَهُ الرّیحَ تَجْرى بِاَمْرِهِ رُخاءً حَیْثُ اَصابَ؛(1) «گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و حکومتی به من عطا کن که پس از من سزاوار هیچ کس نباشد؛ که تو بسیار بخشنده ای. پس ما باد را مسخّر او ساختیم تا به فرمانش بهنرمی حرکت کند و به هرجا که او می خواهد برود».(2)
در جای دیگری، قرآن کریم میگوید که گروهی از بنی اسرائیل، از یکی از پیامبرانشان ـ پس از حضرت موسی علیه السلام ـ خواستند که برایشان پادشاهی برگزیند تا تحت فرماندهی وی در راه خدا بجنگند. پیامبرشان گفت: خداوند «طالوت» را به پادشاهی شما برگزیده است.(3) وی اگرچه پیامبر نبود، بهتصریح قرآن کریم، از نیک مردانی بود که ازسوی خداوند و توسط یک پیامبر به حکومت برگزیده شد.