فهرست کتاب


حکیمانه‌ترین حکومت«کاوشی در نظریه ولایت فقیه»

آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی تحقیق و نگارش: قاسم شبان‌نیا

1. رابطة دین با سیاست

رابطة دین با سیاست از مباحث مهمی است که پیش از تبیین مباحث مربوط به ولایت فقیه باید بدان توجه کرد؛ زیرا تا عینیت سیاست و دیانت اثبات نشود، بحث از ولایت فقیه نیز توجیه‌پذیر نخواهد بود. در مباحث گوناگون در این زمینه میان اندیشمندان غربی و مسلمان و همچنین اندیشمندان ایرانی، نظریات مختلفی می‌توان یافت: ازیک‌سو کسانی بر جدایی دین از سیاست تأکید می‌ورزند و ازسوی‌دیگر نظریة عینیت دیانت و سیاست مطرح می‌شود؛ البته نظریه های متوسطی نیز میان این دو قطب مخالف هست. در اینجا خواهیم کوشید تا ضمن طرح اجمالی دیدگاه‌های گوناگون در این زمینه، دیدگاه درست را تبیین و اثبات کنیم. در اینجا، به سه دیدگاه اشاره می‌کنیم:

1ـ1. نظریة عجین‌بودن دین با سیاست

1ـ1ـ1. ترسیم رابطة دین با سیاست براساس تحلیل ماهیت دین

به‌منظور تشریح ابعاد عجین‌بودن دین با سیاست، لازم است که در آغاز مراد از دین و
﴿ صفحه 50 ﴾

سیاست در این نوشتار مشخص باشد. مراد ما از «دین» در اینجا فقط دین اسلام است و در پی بررسی دیگر ادیان نیستیم. بر این‌ اساس، دین مجموعة احکام و عقاید و ارزش‌هایی است که خداوند برای هدایت و تأمین سعادت دنیا و آخرت بشر تعیین کرده و به‌وسیلة پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمة اطهار علیهم السلام به مردم ابلاغ فرموده، و به‌وسیلة آنان تبیین، یا به‌حکم قطعی عقل کشف شده است.
ازاین‌رو، براساس دیدگاهی که دین را با سیاست و عین آن عجین می‌داند، دین عبارت است از همة آنچه انسان را به سعادت نزدیک می‌کند و ارادة تشریعی الهی بر آن قرار گرفته است. درحقیقت، دین بازتاب ارادة تشریعی الهی است. ما این ارادة الهی را گاهی به‌واسطة وحی و از طریق کتاب و سنت استنباط می‌کنیم و گاهی از راه عقل بدان پی می‌بریم. طبق این برداشت از دین، احکام دین گاه ایجابی است و گاه سلبی. آن دسته از رفتارهای درونی یا برونی انسان که سبب نزدیکی وی به خداست، احکام ایجابی دین است و آن دسته از رفتارها که انسان را از خدا دور می‌کند، احکام سلبی دین است. بر این‌ اساس، هرگز نمی‌توان دین را از دنیا جدا کرد؛ بلکه تمام امور دنیوی باید تحت رهبری دین باشد.